ترجمه نهج البلاغه، ص: 294
درمان نمود. سنّت را به پاداشت، و فتنه را پشت سر انداخت. با جامه پاك و كم عيب از دنيا گذشت. به خير حكومت رسيد و از بدی آن پيشی جست. بندگی حق را به جا آورد، و حقّ تقوای او را مراعات نمود. از ميان رفت و مردم را در راههای گوناگون رها كرد، كه گمراه در آن هدايت نيابد، و راه يافته پابرجای بر يقين نماند.
220 از سخنان آن حضرت است
در توصيف بيعت مردم با آن جناب بر خلافت.
و قبلًا سخنی شبيه اين با الفاظی ديگر گذشت (كلام 53)
دستم را باز كرديد و من بستم، آن را كشيديد ولی من جمع كردم، آن گاه همچون شتران تشنه به وقتی كه به آبشخورهايشان وارد می شوند بر من هجوم آوريد، تا جايی كه بند كفش پاره شد، و عبا از دوش افتاد، و ضعيف زير پا ماند، و مردم به خاطر بيعتشان با من آنچنان خوشحال شدند كه كودكان هم از اين معنی به وجد آمدند، و پيران ناتوان با گامهای لرزان، و بيماران با مشقّت فراوان، و دختران نورسيده بی نقاب برای تماشای اين منظره روی آورند.
221 از خطبه های آن حضرت است
درباره تقوا و كوشش در عمل
قطعاً تقوای الهی كليد درستی، و اندوخته قيامت، و رهايی از سلطه هر سلطه گر، و نجات از هر هلاكتی است، خواهنده به كمك تقوا به مرادش می رسد، و گريزان (از جهنّم) به وسيله تقوا نجات پيدا می كند، و طالب مشتاق به آنچه كه