فارسی
شنبه 01 ارديبهشت 1403 - السبت 10 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

ترجمه صحيفه كامله سجاديه، ص: 10

ماليد و گفت: به خدا قسم! ای متوكل اگر نبود مطلبی كه در رابطه با كشته شدن و به دار آويختنم از پسر عمويم حديث كردی، بدون شك اين صحيفه را به تو نمی دادم و از تسليمش خودداری می نمودم ولی برای من روشن است كه گفتار حضرت صادق عليه السلام حق است و آن را از پدرانش گرفته و به زودی صحّت آن روشن خواهد شد و من ترسيدم كه چنين علمی به دست بنی اميه افتد و آن را از ديده ها بپوشانند و در خزانه خويش برای خود ذخيره نمايند، پس آن را بگير و مرا از پريشانی فكر نسبت به آن آسوده كن و اين امانت در نزد تو باشد و تو به انتظار بنشين تا چون خداوند در كار من و اين قوم حكم خود را جاری سازد، اين صحيفه را به دو پسر عمويم محمّد و ابراهيم، فرزندان عبداللّه بن حسن بن حسن بن علی عليهما السلام برسان كه آن دو نفر پس از من در مسئله قيام بر عليه بنی اميه قائم مقام منند. متوكّل گفت: من صحيفه را گرفتم و چون يحيی بن زيد به شهادت رسيد به مدينه رفتم و امام صادق عليه السلام را زيارت كردم و قصّه يحيی را برای آن جناب گفت، آن حضرت گريست و فوق العاده بر يحيی اندوهگين شد و فرمود: خدا عموزاده ام را رحمت كند و به پدرانش ملحق سازد، به خدا قسم! ای متوكّل مرا از دادن اين دعا به او منع نكرد مگر همان سبب كه يحيی بر صحيفه پدرش از آن می ترسيد، اكنون آن صحيفه كجاست؟ گفتم: اينك اين همان صحيفه است، پس آن را باز كرد و فرمود:

به خدا قسم! اين خط عمويم زيد و دعای جدّم علی بن الحسين عليهما السلام است آنگاه به فرزندش فرمود: ای اسماعيل! برخيز و آن دعا را كه به حفظ و نگهداريش تو را امر كردم بياور، پس اسماعيل برخاست و صحيفه ای را كه انگار همان صحيفه ای است كه يحيی بن زيد به من داده بود بيرون آورد، پس حضرت صادق عليه السلام آن را بوسيد و بر چشم خود




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^