پرسشها و پاسخها، ص: 431
سؤال 7:
چرا از مرگ می ترسيم؟
بيشتر مردم از مرگ می ترسند، تنها گروه اندكی هستند كه بر چهره مرگ لبخند می زنند. اما ببينيم چرا مرگ و مظاهر آن و حتّی نشانه ها و نام آن برای گروهی درد آور است؟ علت های ترس از مرگ را می توان در سه موضوع خلاصه كرد:
انسان وقتی حقيقت مرگ را نداند و آن را به معنی نابودی تفسير كند حتماً از آن گريزان خواهد بود. چرا كه انسان از فنا و نيستی وحشت دارد. اما اگر حقيقت مرگ را آن چنان كه هست دريابد و يقين كند ترسش فرو می ريزد و مرگ را كمال خواهد يافت.
اگر انسان با تمام وجودش باور كند كه دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است. اگر باور كند كه اين جسم خاكی، قفسی است برای مرغ روح او كه وقتی اين قفس شكست، آزاد می شود و به هوای كوی دوست پر و بال می زند هرگز از مرگ وحشت نمی كند در عين اين كه زندگی را برای پيمودن مسير تكامل می خواهد.
درباره شهدای كربلا می خوانيم كه هر قدر حلقه محاصره دشمن تنگ تر و فشار دشمن بر امام حسين عليه السلام و يارانش بيشتر می شد چهره های آنان برافروخته تر می شد و حتّی پيرمردان اصحابش صبح عاشورا خندان بودند وقتی از آنان سؤال می شد چرا؟ می گفتند: برای اين كه
