چون خورشيد به همگان بتاب و شعاع مهر و محبتت را نسبت به همه فراگير قرار بده 1 .
خورشيد وقتى طلوع مىكند از پهن كردن شعاع نورش دريغ نمىورزد و خانه و لانه و باغ و كوير و هيچ موجودى از بهره بردن از نورش استثنا نمىكند ، مؤمن هم مثل خورشيد بايد بر همه بتابد و سودش را به همه برساند و نسبت به كسى در رسانيدن مهر و محبتش دريغ نورزد .
خصلتهاى با ارزش مؤمنان در قرآن
قرآن ، امر به معروف و نهى از منكر را از كارهاى مؤمنان برشمرده :
. . . يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ . . . 2 .
. . . همواره به كارهاى نيك و شايسته فرمان مىدهند و از كارهاى زشت و ناپسند بازمىدارند . . .
كه اين دو برنامه يعنى وادار كردن ديگران به كارهاى پسنديده و باز داشتن همگان از زشتىها در حقيقت مهرورزى مؤمن به ديگران و تابش نور محبتش به همگان است .
مؤمن ، هنگامى كه ديگران را در فاصله و جدايى با كارهاى پسنديده اعم از عبادت حق و خدمت به خلق ببيند ، نمىتواند بىتفاوت بماند و از اين كه شخصى يا اشخاصى با جدايى از معروف و عمل شايسته و عبادت و خدمت ، خود را از لطف و رحمت حق محروم مىنمايد ، قلبش به درد مىآيد و غصه مىخورد و عاشقانه براى پيوند مردم با معروف قدم برمىدارد .
همچنين هنگامى كه ديگران را در فساد و گناه و عصيان و طغيان مىنگرد ، به شدت رنجيده خاطر مىشود و از اين كه مىبيند همنوعش راهى به سوى خزى دنيا و عذاب آخرت به روى خود باز كرده ، نگران مىگردد و با همه وجود و رعايت شرايط لازم براى نجات آنان دست به اقدام مىزند و از زشتى و منكرات باز مىدارد .
خدا در آيه هفتاد و يكم سوره توبه مسأله امر به معروف و نهى از منكر را بر ساير امور مقدم انداخته و به عنوان دو فريضه از سوى خود ياد كرده زيرا مىداند كه وقتى همه مؤمنان و مؤمنات به اجراى اين دو فريضه برخيزند و آن دو را بر پا دارند ، همه واجبات چه آسان و چه دشوار ، از بركت امر به معروف و نهى از منكر ـ كه در حقيقت عشقورزى مردان و زنان اهل ايمان به همنوعان است ـ استقامت و دوام مىيابند ، چون امر به معروف و نهى از منكر دعوت به سوى اسلام اين آيين سعادتبخش است ، اسلامى كه نابودى و طرد ستمگرى و مخالفت شديد با ستمكار و تقسيم ثروت و غنيمت بر اساس انصاف و عدالتو مواسات و گرفتن زكات و ماليات و صدقات در جاى خودش و قرار دادن همه آنها در جاييكه سزاوار و شايسته است ، در ذات و عمق آن است3 .
مؤمن از خصلتهايى كه به وسيله ايمان كسب كرده و از ارزشهايى كه به توفيق خدا به دست آورده ، در هيچ موقعيتى دست برنمىدارد و از پخش ارزشهايش در خانواده و جامعه عقبنشينى نمىكند و اگر براى تعطيل كردن عبادت حق و خدمت به خلق كه يك رشتهاش امر به معروف و نهى از منكر است ثروت هنگفت در اختيارش بگذارند يا پيشنهاد رياست و مقامى به او دهند ، هرگز عبادت حق و خدمت به خلق را ترك نمىكند و تسليم دعوت باطل نمىشود .
مؤمن امين و صادق و درستكار و كريم و بزرگوار و مهربان است و همگان از اوصاف حميده و صفات پسنديدهاش بهرهمندند .
همان گونه كه كريم با كرم وحدت پيدا كرده ، اگر بگويند دست از كرم و بزرگواريت بردار ، براى او دست كشيدن از كرم و بزرگوارى امكان ندارد ، مؤمن واقعى هم توان جدايى از خصلتهاى انسانى و الهى را ندارد زيرا مؤمن جلوهاى از صفات خداست و صفات خدا از خدا قابل جدايى نيست .
ملا اسماعيل سبزوارى در كتاب « انسان » خود روايت مىكند :
« موسى بن عمران پس از چندين سال دعوت از فرعون براى پذيرش حق و توبه و انابه و قرار گرفتن در راه خدا ، از خدا درخواست كرد كه فرعون را به خاطر اين كه از او نااميد بود ، نابود كند و به چاه هلاكت دراندازد ، خدا به موسى وحى كرد : راه نابودى و هلاكش را خود انتخاب كن ، موسى گفت : رزق و روزيت را از او دريغ دار وى را با درد گرسنگى و تشنگى به هلاكت برسان ، خطاب شد : او دست از عبادت و بندگى من برداشت ولى من دست از رزاقيّت و رزق رسانيم نسبت به او برنمىدارم ! » .
خصلتهاى ارزشى و ايمانى با وجود مؤمن حقيقى يكى است و مؤمن با آنها اتحاد و وحدت دارد و دست برداشتن از آنها براى او ميسر نيست ، چنان كه خدا در قرآن با اشاره به داستانى براى پيامبران جدايى از امانتدارى و امين بودن را غير ممكن مىداند .
در غنائم جنگ بدر قطيفهاى سرخ رنگ بود كه ظاهراً قيمت مناسبى داشت ، آن قطيفه گم شد و مردى از اصحاب رسول خدا صلي الله عليه و آله گفت :
به چه سبب ما كه در جهاد سهيم هستيم و سزاوار غنيمت مىباشيم آن قطيفه را نمىيابيم ؟ گمان مىبرم كه پيامبر خدا به دور از چشم ما و پيش از تقسيم غنيمت آن را براى خود برداشته !
خداى مهربان در رابطه با پيامبر امين اين آيه را نازل كرد :
وَمَا كَانَ لِنَبِى أَن يَغُلَّ وَمَن يَغْلُلْ يَأْتِ بِما غَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ . . . 4 .
هيچ پيامبرى را نَسِزد كه [ در اموال ، غنايم ، ساير امور به امت خود ] خيانت ورزد و هر كه خيانت كند ، روز قيامت با آنچه در آن خيانت كرده بيايد . . .
پس از نزول آيه ، مردى به محضر پيامبر صلي الله عليه و آله آمد و گفت :
فلان شخص نسبت به قطيفه خيانت ورزيده و آن را در چالهاى از زمين پنهان كرده است ، حضرت به كندن آن محل فرمان دادند و پس از خاكبردارى قطيفه را از آن چاله درآوردند 5 .
آرى ؛ خصلتهاى پاك و ارزشهاى اخلاقى با جان و دل مؤمن يكى است و جدايى او از آنها غير ممكن است .
آرى ؛ خصلتها و حالات و امورى كه ريشه از ايمان نمىگيرد
گرچه عشق و محبتى شديد باشد علاوه بر اين كه كاربرد مثبتى ندارد در
معرض زوال و فناست .
محبّت و عشقى كه ريشه الهى ندارد ، محبّت به نفس و محبّت به
شهوت و محبّت به شكم است ، انسان در فضاى چنين محبتى اگر دل به
كسى ببندد ، اين دل بستن يقيناً براى حفظ خوديّت و منيّت خويش
است .
هستند مردمى كه در ظاهر اهل محبّت يا برخى از خصلتهاى
ارزشىاند ولى محبّت و خصلتهايشان در حقيقت ، بندى است كه
ديگران را به وسيله آن به اسارت درآورند و از وجود آنان به نفع شكم
و شهوت و خواستههاى نامشروع خود استفاده كنند .
اين گونه محبّتها و خصلتها نه اين كه انسان را تلطيف نمىكند
بلكه بر عكس از وجود انسان ستمكارى خشن و موجودى ظالم
و شخصى متجاوز كه فقط به منافع خود فكر مىكند مىسازد و در چنين
فضايى دچار انكار حقايق و تكذيب واقعيات مىكند .
انسان اگر همه امور زندگى و به ويژه حالات و جهات معنوى
و باطنى و به خصوص روش مهرورزى و محبّت به ديگران را از حضرت
حق و پيامبران و امامان درس بگيريد ، به يقين منبعى از پاكى و دوستى
و صدق و صداقت و عشق و مهرورزى و نيكى و احسان خواهد شد ، در
اين زمينه شناخت صفات و اسماى حضرت حق و روش زندگى پيامبران
و امامان ضرورى است و پس از شناخت بايد از طريق تمرين عملى ، آن
حقايق شناخته شده را در خود تحقق داد تا همگان از وجود او بهرهمند
گردند و سعادت دنيا و آخرت او تأمين شود .
هنگامى كه به قرآن دقت مىكنيم مىبينيم آيه شريفه بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ
الرَّحِيمِ صد و چهارده بار در قرآن مجيد تكرار شده است ، آيا يكى ازاهداف اين تكرار درس دادن به انسان نيست كه بر او لازم و واجب است
وجودش را افق طلوع مهر و مهربانى و عشق و محبّتورزى قرار دهد ؟
كلمه « رحمان » صيغه مبالغه و كلمه « رحيم » صفت مشبهه است
و بر اين اساس رحمان به معناى دارنده رحمت فراگير و رحيم به معناى
دارنده مهر و محبّت هميشگى و ابدى است .
فيض كاشانى كه متخصص علوم اسلامى و آراسته به حسنات
انسانى است در « تفسير الصافى »مىگويد :
رحمت رحمانيه ، فراگير نسبت به همه موجودات و شامل همه
نعمتهاست و اما رحمت رحيميه به معناى عنايت كردن توفيق در دنيا
و دين به مؤمنان و دعوت نمودن از كافران به ايمان و آيين است6 . آيه بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ كه به انسان درس مهر و محبّت
و عشقورزى مىدهد ، بىترديد جزء سوره فاتحة الكتاب و از آيات
قطعى و حتمى اين سوره مباركه است و رسول خدا صلي الله عليه و آله در همه
نمازهايش آن را قرائت مىكرد و از آيات سوره حمد به شمار مىآورد
و مىفرمود : فاتحة الكتاب همان سبع المثانى يعنى آيات هفت گانه
است .
و از حضرت امام رضا عليه السلام روايت شده است :
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ به اسم اعظم خدا از سياهى چشم به سپيدى
آن نزديكتر است
7 .
و حضرت امام صادق عليه السلام فرمود :
بلند خواندن و اظهار
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ در نماز واجب
مىباشد
8 .
و فرمود :
ديگران را كه خدا آنان را نابود كند چه شده و چه دليلى دارند كه
بزرگترين آيه قرآن را در نماز خود ترك مىكنند ؟ !
9 .
حضرت امام باقر عليه السلام فرمود :
[ غير پيروان ما اهل بيت ] آيهاى از آيات كتاب خدا را كه بسم اللّه است
دزديدند در حالى كه شايسته است آن را در ابتداى هركار بزرگ و كوچك
براى بركت كردن آن كار بخوانند
10 .
و حضرت امام صادق عليه السلام فرمود :
از خواندن
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ دريغ نكنيد گرچه پس از آن
بخواهيد شعرى بخوانيد
11 .
و از اميرالمؤمنين عليه السلام روايت شده كه پيامبر صلي الله عليه و آله از خداى عزّوجلّ
نقل مىكند :
« كُلُّ أمرٍ ذِى بَالٍ لَمْ يُذْكَرُ فِيهِ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ فَهُوَ أبْتَرُ »
12 .
هر كارى كه در آن بسم اللّه الرحمن الرحيم ذكر نشود ، ابتر و بريده از
نتيجه مطلوب است .
نزول قرآن مجيد بر قلب ملكوتى پيامبر با آيه شريفه بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ
الرَّحِيمِ كه نمودار مهر و محبّت و عشق و رحمت خداست ، شروع شد
و در آن آيه شريفه سخن از رحمانيّت خداست كه همه هستى رشحهاى
از ظهور آن است :
الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى * لَهُ مَا فِى السَّماوَاتِ وَمَا فِى الاْءَرْضِ
وَمَا بَيْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَرَى
13
[ خداى ] رحمان بر تخت فرمانروايى و تدبير امور آفرينش چيره
و مسلّط است . * آنچه در آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو و آنچه
زير زمين است ، فقط در سيطره مالكيّت و فرمانروايى اوست .
و بهشت جلوهاى تام از آن حقيقت مىباشد :
إِلاَّ مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحاً فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلاَ يُظْلَمُونَ
شَيْئاً * جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِى وَعَدَ الرَّحْمنُ عِبَادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ كَانَ وَعْدُهُ
مَأْتِيّاً 14
مگر آنان كه توبه كرده و ايمان آورده و كار شايسته انجام دادهاند ، پس
آنان به بهشت درآيند و ذرّهاى مورد ستم قرار نمىگيرند . * بهشتهاى
جاويدى كه [ خداى ] رحمان به بندگانش وعده داده در حالى كه اكنون از
نظرها پنهان است ، يقيناً وعده خدا آمدنى است .
و بازگشت اهل تقوا در محشر به آن است :
يَوْمَ نحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمنِ وَفْداً
15
[ ياد كن ] روزى را كه پرهيزكاران را به ضيافت و ميهمانى [ خداى [
رحمان گرد مىآوريم .
و پديده با عظمت شفاعت ظهورى از آن واقعيت است :
يَوْمَئِذٍ لاَّ تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَرَضِى لَهُ قَوْلاً
16
در آن روز شفاعت كسى سودى ندهد مگر آن كه [ خداى [رحمان به او
اذن دهد و گفتارش را [ در مورد شفاعت از ديگران ] بپسندد .
همچنين در آيه شريفه بِسْمِ اللّهِ سخن از رحيميت خداست كه هر
رزق حلالى و هر گذشت و لطفى جلوهاى از آن است :
فَكُلُوا مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلاَلاً طَيِّباً وَاتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
17 .
آنچه از غنيمت [ در ميدان جنگ ] گرفتهايد ، حلال و پاكيزه بخوريد و از
خدا پروا كنيد ؛ يقيناً خدا بسيار آمرزنده و مهربان است .
. . . مَا عَلَى الُْمحْسِنِينَ مِن سَبِيلٍ وَاللّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ
18 .
. . . بر نيكوكاران [ معذور ] هيچ مؤاخذه و سرزنشى نيست ، و خدا بسيار
آمرزنده و مهربان است .
و راه ورود به رحمت خاص الهى است :
. . . سَيُدْخِلُهُمُ اللّهُ فِى رَحْمَتِهِ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
19 .
. . . به زودى خدا آنان را در رحمتش در آورد ؛ زيرا خدا بسيار آمرزنده
و مهربان است .
و موجب پذيرش توبه و پذيرش صدقات است :
أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَأْخُذُ الْصَّدَقَاتِ وَأَنَّ
اللّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ
20 .
آيا نداستهاند كه فقط خداست كه از بندگانش توبه را مىپذيرد و صدقات
را دريافت مىكند ؟ و يقيناً خداست كه بسيار توبهپذير و مهربان است .
و همچنين راه نجات از نفس اماره مىباشد :
وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِى إِنَّ النَّفْسَ لاَءَمَّارَةُ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّى إِنَّ رَبِّى
غَفُورٌ رَّحِيمٌ
21 .
من خود را از گناه تبرئه نمىكنم ؛ زيرا نفس طغيان گر بسيار به بدى فرمان
مىدهد مگر زمانى كه پروردگارم رحم كند ؛ زيرا پروردگارم بسيار
آمرزنده و مهربان است .
و موجب آفرينش ابزار زندگى است :
وَتَحْمِلُ أَثْقَالَكُمْ إِلَى بَلَدٍ لَّمْ تَكُونُوا بَالِغِيهِ إِلاَّ بِشِقِّ الاْءَنفُسِ إِنَّ رَبَّكُمْ
لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ
22 .
و بارهاى سنگين شما را تا شهرى كه جز با دشوارى و مشقت به آن
نمىرسيد ، حمل مىكنند ؛ يقيناً پروردگارتان رئوف و بسيار مهربان است .
و نعمتهاى بىشمار و نزول قرآن جلوهاى از آن است :
وَإِن تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللّهَ لاَ تُحْصُوهَا إِنَّ اللّهَ لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ
23 .
و اگر نعمت هاى خدا را شماره كنيد ، هرگز نمىتوانيد آنها را به شمار
آوريد ؛ يقيناً خدا بسيار آمرزنده و مهربان است .
تَنزِيلَ الْعَزِيْزِ الرَّحِيمِ
24 .
[ قرآن ] نازل شده تواناى شكستناپذير و مهربان است .
پايان قرآن مجيد هم با سورهاى است كه ابتدايش آيه بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ
الرَّحِيمِ و محتوايش دعوت مردم براى پناه بردن به رب ناس ، پادشاه
ناس و معبود ناس است كه لطف و مهر و رحمتش نسبت به ناس
بىنهايت و بىپايان است .
اگر انسان به وسيله قرآن تربيت شود و قلبش جلوهگاه آيات كتاب
خدا گردد ، بىترديد منبعى از مهر و محبّت و عاطفه و دل سوزى
مىشود .
نكتهاى كه بسيار مهم است و در اين بخش شايسته است مورد توجه
قرار گيرد ، اين است كه ما اهل ايمان شبانه روز در ده ركعت نماز از
نمازهاى يوميه بيست بار حضرت حق را به دو صفت رحمن و رحيم به
صورت فريضهاى شرعى مىخوانيم ، اين دو صفت فقط براى قرائت با
زبان مقرّر نشده است ، بلكه نمازگزار با تكيه به عنايت و لطف حق بايد
قلب خود را از طريق نماز كه منبع فيض و انرژى است به مهر و رحمت
بيارايد و آن را در همه امور مثبت براى ديگران به خاطر خدا و جلب
خشنودى او هزينه كند تا از اين راه به پاداش و ثواب دنيايى و آخرتى
برسد و درونش همچون درون پيامبر صلي الله عليه و آله ـ كه در سوره مباركه توبه به
رئوف و رحيم بودن بر اهل ايمان وصف شده25 ـ آراسته شود و نهايتاً
متخلق به اخلاق حق گردد .
بر گويندگان و نويسندگان كتابهاى دينى است كه مردم را با محبّت
و عشق پروردگار به بندگان آشنا كنند و درباره حضرت حق به صورتى
سخن و قلم نرانند كه مردم را به خصوص گناهكارى كه علاقه دارد از
گناهش برگردد و توبه كند ، از او برانند و نااميد كنند .
پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله مىفرمايد :
« إنَّ رَجُلاً قَالَ يَوماً : وَاللّهِ لاَ يَغفِرُ اللّهُ لِفُلانٍ قَاَلَ اللّهَُ عَزَّوَجَلَّ : مَنْ ذَالَّذى تَألَّى
عَلَىَّ أن لاَ أغفِرَ لِفُلانٍ ؟ فَإنِّى قَدْ غَفَرْتُ لِفُلانٍ وَأحبَطْتُ عَمَلَ المُتَأَلِّى بِقَولِهِ :
لاَ يَغْفِرُ اللّهُ لِفُلانٍ »
26 .
روزى مردى گفت : به خدا سوگند خدا فلانى را نمىآمرزد ، خداى
عزّوجلّ فرمود : كيست آن كه سوگند خورد من فلانى را نمىآمرزم ،
بىترديد فلانى را آمرزيدم و عمل سوگند خورده را به خاطر افترايى كه به
من بست كه خدا فلانى را نمىآمرزد نابود كردم ! !
آرى ؛ كسى كه خدا را نسبت به بندهاش بىمهر و محبّت نشان دهد
و راه رحمت او را بسته انگارد ، جريمهاش نابودى اعمال اوست .
حيات و زندگى و وجود پيامبر صلي الله عليه و آله ، بويژه مقام نبوّت و رسالت آن
حضرت كه در آيات قرآن و روايات مطرح است ، براى همه انسانها در
همه عصرها و قرنها كانونى بىنهايت از مهر و محبّت و رحمت و رأفت
است .
قرآن در اين زمينه مىفرمايد :
وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ
27 .
و تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم .
لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَاعَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم
بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَحِيمٌ
28 .
يقيناً پيامبرى از جنس خودتان به سويتان آمد كه به رنج و مشقت
افتادنتان بر او دشوار است ، اشتياق شديدى به [ هدايتِ ] شما دارد ،
و نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است .
ابن عباس در رابطه با اين عنوان كه پيامبر صلي الله عليه و آله براى جهانيان رحمت
و مهر است مىگويد :
او كانون مهر و رحمت و عشق و محبّت به نيكوكار و بدكار و فاجر
و كافر است ، اما براى مؤمن در دنيا و آخرت مهر و رحمت است و اما
براى كافر به اين صورت مهر و رحمت است كه به احترام وجود مبارك او
كافران زمان او و پس از او از عذابهايى چون خسف و مسخ ، معاف
شدند29 . قرآن در اين زمينه مىفرمايد :
وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ وَمَا كَانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ
يَسْتَغْفِرُونَ
30 .
و خدا بر آن نيست كه آنان را در حالى كه تو در ميان آنان به سر مىبرى ،
عذاب كند و تا ايشان طلب آمرزش مىكنند ، خدا عذاب كننده آنان
نخواهد بود .
امامان معصوم قدس سرهما كه جانشينان بر حق پيامبرند ، وجودشان
و امامتشان و فرهنگشان همچون پيامبر رحمت ، براى جهانيان منبع مهر
و محبّت و شفقت و دل سوزى است ، پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله آنان را در سود
رسانى به جهانيان هم وزن قرآن دانسته و در روايت بسيار مهم و معروف
ثِقْلَيْن كه شيعه و غير شيعه آن را روايت كردهاند ، تمسك به هر دو را
عامل نجات و حفظ انسان از سقوط در گمراهى دانسته است .
قرآن كريم از پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله به عنوان منبعى از رأفت و رحمت ياد
كرده است آنجا كه مىفرمايد :
. . . بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَحِيمٌ
31 .
. . . و نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است .
گفته شده « رئوف » به معناى اوج مهربانى و شدت مهرورزى
و « رحيم » به معناى دلسوز و مهربان دائمى و هميشگى است .
او به اهل ايمان به شدت مهر مىورزيد و عشقى آتشين و محبتى
فراوان داشت و نسبت به اهل گناه در جهت هدايتشان دلسوز و مهربان
بود .
خويشان و نزديكانش بهرهمند از رأفت او بودند و اصحابش از
چشمه پرجوش مهر او سيراب مىشدند .
نسبت به اهل بيتش به شدت رئوف بود و به امتش چه آنان كه در زمان
او مىزيستند و چه آنان كه از نظر زمانى از او غايب بودند مهر مىورزيد
و هر كه را ملاقات مىكرد به او اظهار محبّت صادقانه داشت32 . پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله از نهايت محبّت و رأفت و مهرورزى و دلسوزى
نسبت به امت و به همه جهانيان ، آرزو داشت تك تك مردم اسلام را كه
مايه سعادت دنيا و آخرت و آيينى بر پايه توحيد و فطرت و دينى بر
اساس عقل و علم و دليل و برهان است ، از روى صدق و درستى بپذيرند
و احكامش را به اجرا بگذارند .
او به راستى در اين زمينه از جان مايه مىگذاشت و لحظهاى آسوده
و راحت نبود و هر بلا و رنج و مصيبت و دردى را براى هدايت مردم
تحمل مىكرد و به فرمان خدا به مردم مىگفت :
. . . مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ . . .
33 .
. . . هيچ پاداشى از شما نمىخواهم . . .
او طبيب عاشقى بود كه به راستى به بيماران عشق مىورزيد و تنها
توقع و آرزويش اين بود كه بيماران ، نسخه شفابخش او را بپذيرند و به
كار بندند و از عوارض بيمارىهاى خطرناكى چون كفر و شرك و حسد
و حرص و غِلّ و ريا و كينهورزى و ظلم و تجاوز و . . . نجات يابند .
او به شدت علاقه داشت كه مردم ملتزم به رنگ خدا كه همان اسلام
است شوند و فضاى زندگى را در سايه به كار گرفتن دستورات حق
و احكام نورانى و معنوى آيين الهى از صدق و صداقت و درستى و امانت
و صفا و صميميت و شرافت و كرامت و همت و فضيلت پر كنند چنان كه
قرآن مىفرمايد :
صِبْغَةَ اللّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ
34 .
[ به يهود و نصارى بگوييد : [رنگ خدا را [ كه اسلام است ، انتخاب
كنيد [و چه كسى رنگش نيكوتر از رنگ خداست ؟ و ما فقط پرستش
كنندگان اوييم .
1 ـ بحار الانوار:168/95 , باب 7
3 ـ تحف العقول : 237 ؛ وسائل الشيعه : 16/130 ، باب 2 ، حديث 21160 ؛ بحار الأنوار :
97/79 ، باب 1 ، حديث 37 .
5 ـ « وَ ما كانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَغُلَّ وَ مَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِما غَلَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ نَزَلَتْ فِي حَرْبِ بَدْرٍ وَ كَانَ سَبَبُ نُزُولِهَا أَنَّهُ
كَانَ فِى الْغَنِيمَةِ الَّتِى أَصَابُوهَا يَوْمَ بَدْرٍ قَطِيفَةً حَمْرَاءَ فَفُقِدَتْ فَقَالَ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللّهِ صلي الله عليه و آله : مَا
لَنَا لاَ نَرَى الْقَطِيفَةَ مَا أَظُنُّ إِلاَ رَسُولَ اللّهِ صلي الله عليه و آله أَخَذَهَا فَأَنْزَلَ اللّهُ فِى ذَلِكَ وَ ما كانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَغُلَّ إِلَى قَوْلِهِ
وَ هُمْ لاَ يُظْلَمُونَ فَجَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللّهِ صلي الله عليه و آله فَقَالَ : إِنَّ فُلاَناً قَدْ غَلَّ قَطِيفَةً فَاحْتَفَرَهَا هُنَالِكَ فَأَمَرَ رَسُولُ
اللّهِ صلي الله عليه و آله بِحَفْرِ ذَلِكَ الْمَوْضِعِ فَأَخْرَجَ الْقَطِيفَة » . تفسير القمى : 1/125 ؛ بحار الأنوار : 19/268 ،
باب 10 ، حديث 7 .
6 ـ « فالرحمة الرحمانية تعم جميع الموجودات وتشتمل كل النعم . . . وأما الرحمة الرحيمية بمعنى
التوفيق فى الدنيا والدين فهى مختصة بالمؤمنين وما ورد من شمولها للكافرين فانما هى من جهة
دعوتهم إلى الايمان والدين . . . » . تفسير الصافى : 1/81 ، ذيل آيه « بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ »
7 ـ « عَنْ مُحَمَّدٍ الْعَطَّارِ عَنِ ابْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الرِّضَا عليه السلام قَالَ : إِنَّ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ
الرَّحِيمِ أَقْرَبُ إِلَى اسْمِ اللّهِ الاْءَعْظَمِ مِنْ سَوَادِ الْعَيْنِ إِلَى بَيَاضِهَا » . عيون أخبار الرضا عليه السلام : 2/5 ، باب
30 ، حديث 11 ؛ بحار الأنوار : 90/232 ، باب 11 ، حديث 4 .
8 ـ « أن الإجهار بها فى الصلاة واجب » . تفسير الصافى : 1/82 .
9 ـ « مَا لَهُمْ قَاتَلَهُمُ اللّهُ وَعَمَدُوا إلى أعظَمِ آيَةٍ فِى كِتابِ اللّهِ فَزَعَمُوا أَنَّها بِدْعَةٌ إذا أظْهَرُوا وَهِىَ بِسْمِ اللّهِ
الرَّحْمنِ الرَّحيمِ » تفسير العياشى : 1/21 ؛ بحار الأنوار : 89/238 ، باب 29 ، حديث 40 .
10 ـ عن الباقر عليه السلام : « سرقوا آية من كتاب اللّه ، بسم اللّه الرحمن الرحيم وينبغى الإتيان بها عند افتتاح
كل أمر عظيم أو صغير ليبارك فيه » . تفسير الصافى : 1/82 .
11 ـ عن الصادق عليه السلام : « لا تدعها ولو كان بعده شعر » . تفسير الصافى : 1/83 .
12 ـ تفسير الامام العسكرى عليه السلام : 25 ؛ بحار الأنوار : 73/305 ، باب 17 ، حديث 1 ؛ تفسير
الصافى : 1/51 .
25 ـ « لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَاعَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَحِيمٌ » . توبه
( 9 ) : 128 .
26 ـ الأمالى ، طوسى : 58 ، حديث 84 ؛ وسائل الشيعة : 15/336 ، باب 47 ، حديث
20677 ؛ بحار الأنوار : 6/4 ، باب 19 ، حديث 3 .
29 ـ « و فى قوله تعالى وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَ رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ أى نعمة عليهم قال ابن عباس : رحمة للبر
و الفاجر و المؤمن و الكافر فهو رحمة للمؤمن فى الدنيا و الآخرة و رحمة للكافر بأن عوفى مما أصاب
الأمم من الخسف و المسخ » . بحار الأنوار : 16/306 ، باب 11 .
موحد چه در پاى ريزش زرش
چه شمشير هندى نهى بر سرش
اميد و هراسش نباشد زكس
بر اين است بنياد توحيد و بس
بسم اللّه ، جلوه مهر و محبت خداوند
آغاز و انجام قرآن ، نمودار محبّت
پيامبر صلي الله عليه و آله كانون مهر و محبّت
پيامبر صلي الله عليه و آله مظهر رحمت به مؤمنان