فارسی
شنبه 01 ارديبهشت 1403 - السبت 10 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

برخى از حكمت هاى روزه

1 . از حضرت امام صادق (عليه السلام) درباره سبب واجب شدن روزه پرسيدند ، حضرت پاسخ داند .

« إنَّما فَرَضَ اللهُ الصِّيامَ لِيَستَوِى بِهِ الغَنِىُّ وَالفَقِيرُ وَذلِكَ أنَّ الغَنِىَّ لَمْ يَكُن لِيَجِدَ مَسَّ الجُوعِ فَيَرحَمَ الفَقِيرَ لاِنَّ الغَنِىَّ كُلَّمَا أرادَ شَيئاً قَدَرَ عَلَيهِ فَارادَ اللهُ عَزَّوَ جَلَّ أن يُسَوِّىَ بَينَ خَلقِهِ وَأَنْ يُذِيقَ الغَنِىَّ مَسَّ الجُوعِ وَالألَمِ لِيَرِقَّ عَلَى الضَّعيفِ فَيَرحَمَ الجائِعَ ».

خدا به اين جهت روزه را واجب فرمود كه فقير و غنى و تهيدست و توانگر برابر و يكسان شوند ، زيرا ثروتمند رنج گرسنگى را احساس نمى كند تا در مقام مهربانى و رحم به بينوا برآيد چرا كه توانگر هرگاه چيزى بخواهد مى تواند آن را فراهم آورد . از اين جهت خداى عزيز و جليل خواست تا ميان آفريدگانش برابرى و هم دردى ايجاد كند و سختى گرسنگى را به توانگر بچشاند تا بر ناتوان دل بسوزاند و به گرسنه رحم كند .

ميان آگاهى و احساس ، خيلى فرق است ، به همين خاطر گفته اند : شنيدن كى بود مانند ديدن و از آن بالاتر ، شنيدن كى بود مانند چشيدن ، ولى با روزه به ويژه در روزهاى بلند و گرم اندكى از رنج بى نوايان احساس مى شود .

2 . در برخى از سخنان معصومين (عليهم السلام) آمده است : اين احساس گرسنگى و تشنگى زمينه اى است براى درك گرسنگى و تشنگى روز قيامت و صحراى محشر .

بديهى است كه ياد محشر و محاسبات قيامت بهترين عامل سازنده انسان است .

حضرت امام رضا (عليه السلام) مى فرمايد :

« . . . لِكَى يَعرِفُوا ألَمَ الجُوعِ وَالعَطَشِ فَيَستَدِلُّوا عَلى فَقرِ الآخِرَةِ ».

از جمله حكمت ها و اسرار واجب شدن روزه آن است كه مردم رنج گرسنگى و تشنگى را بچشند و در نتيجه به ندارى و بى نوايى خود در عالم آخرت پى ببرند .

3 . در ادامه روايت آمده است :...و اين عمل واجب شده است تا روزه دار خداترس و خاشع و در برابر حق ذليل و خوار و مسكين باشد .

روزه دار در جستجوى رضاى حق و در مدار عرفان و صبر و استقامت قرار مى گيرد و بر اثر سختى ها پاداش و ثواب نصيب خود مى كند و نيز روزه هواها و شهوات و خواهش هاى نفسانى را مى شكند .

 

راه آگاهى به برخى اسرار

يكى از راه هاى رسيدن به برخى اسرار و درك راز و رمز عبادت ها ، كم خورى ، گرسنگى و نهايتاً روزه است .

اميرالمؤمنين (عليه السلام) مى فرمايد :

خداى عزيز و جليل پنج چيز را در پنج چيز قرار داده است :

« العِزُّ فِى طَاعَة ، والذِلُّ فِى مَعصِيَة ، وَالحِكمَةُ فِى خُلُوِّ البَطنِ ، والهَيبَةُ فِى صَلاة اللَّيلِ و الغِنى فِى القَنَاعَةِ ».

عزت و سرافرازى را در طاعت و فرمانبردارى و ذلت و خوارى را در سرپيچى و حكمت و درك فلسفه حقايق را در كم خورى و هيبت را در نمازشب و بى نيازى را در قناعت .

 

گوشه اى از آثار روزه

1 . فرارى دادن شيطان

روزى پيامبر بزرگوار اسلام (صلى الله عليه وآله) به اصحاب فرمود : آيا شما را از چيزى آگاه نكنم كه اگر به آن عمل كنيد شيطان از شما دور مى شود ، چندانكه مشرق از مغرب دور است ؟

ياران گفتند : آرى ; حضرت فرمود :

« الصَّومُ يُسَوِّدُ وَجْهَهُ ، وَالصَّدَقَةَ تَكْسِرُ ظَهْرَهُ ، وَالحُبُّ فِى اللهِ المُوازَرَةُ عَلى العَمَلِ الصَّالِحِ يَقْطَعُ دَابِرَهُ ، وَالاستِغفَارُ يَقطَعُ وَتِينَهُ ، وَلِكُلِّ شَىء زَكَاةٌ وَزَكاةُ الأبدَانِ الصِّيَامُ ».

روزه روى شيطان را سياه مى كند و صدقه پشت او را مى شكند و محبت در راه خدا و هميارى بر عمل صالح ريشه او را برمى كند و توبه و استغفار شاهرگش را مى زند و براى هر چيزى زكاتى است و زكات بدن ها روزه است .

اگر حضرت حق مردم را در قرآن مجيد به دارالسلام دعوت كرده است ، سلاح مبارزه با دشمن را نيز در اختيار آنان قرار داده است ; اميرالمؤمنين على (عليه السلام) مى فرمايد :

« إتَّخِذُوا التَّواضُعَ مَسلَحةً بَينَكُم وَبَينَ عَدُوِّكُم إبلِيسَ وَجُنُودهِ فَإنَّ لَهُ مِن كُلِّ أمَّة جُنُوداً وَأعوَاناً وَرِجْلاً وَفُرسَاناً ».

تواضع و فروتنى را انبار اسلحه ميان خود و دشمنتان ابليس و سپاهيانش قرار دهيد ، زيرا او در هر امتى لشگريان و ياران و نيروهاى پياده و سواره دارد .

تواضع و فروتنى ميان برادران دينى ، محيط جامعه را از آلودگى حفاظت مى كند و زمينه گناهان اجتماعى نظير درگيرى ها ، كينه ها ، بدبينى ها از بين مى رود و جاى رشد اين ميكروب ها نابود مى گردد ، از اين رو شيطان نمى تواند بذر گناه بپاشد و تخم نفاق بكارد .

 

2 . پاسداشت معنويت جامعه

در ماه مبارك رمضان كه نور معنويت و زمينه طهارت بيشتر است و اكثر مردم در مدار عبادت قرار دارند بايد حرمت روزه داران پاس داشته شود .

اگر مسلمانى به سبب عذرى مانند بيمارى ، مسافرت و يا عذر شرعى ديگرى از روزه ناتوان است ، نبايد در برابر ديد ديگران بخورد و بياشامد ، مبادا ميل آنان تحريك شود و انجام روزه براى آنان دشوار و سنگين آيد .

طبق قانون الهى بايد روزه خوارانى را كه بى علت روزه خوارى مى كنند و سبب بى حرمتى به قانون خدا و ملت اسلام مى گردند دستگير و مجازات نمايد .

روزه خوارى علنى و همچنين هر گناهى كه در ديد مردم انجام شود آثار پليد و عواقب وخيمى دارد و باعث از بين رفتن ابهت و عظمتِ زشتى گناه مى گردد و ديگران كه ايمانشان ضعيف است نيز تشويق مى شوند تا به دين خدا دهن كجى كنند و سبب سوء استفاده غير مسلمانان و حتى دشمنان و منافقان مى شود و در نتيجه با جرأت بيشتر به نابودى و تحقير شعائر اسلام اقدام مى كنند .

رسول خدا (صلى الله عليه وآله) درباره كسانى كه علنى به انجام گناه اقدام مى كنند مى فرمايد :

« كُلُّ أُمَّتى مُعافىً إلاّ الْمُجاهِرينَ ».

همه امتم در معرض عفو و آمرزشند مگر آنانكه علنى به گناه مى پردازند .

تمام مردم براى حفظ معنويت و طهارت جامعه و سالم ماندن همه افراد لازم است به سوى خوبى ها بشتابند و يكديگر را در برنامه هاى مثبت كمك دهند و نهالى در بوستان خيرات بكارند و لااقل اگر توفيق انجام خيرات ندارند زيان و شرّ نرسانند .

قرآن مجيد مى فرمايد :

 . . . وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلاَ تَعَاوَنُوا عَلَى الاِْثْمِ وَالْعُدْوَانِ . . .

و يكديگر را بر انجام كارهاى خير و پرهيزكارى يارى نماييد و يكديگر را بر گناه و تجاوز يارى ندهيد .

 

3 . زمينه هاى جلب محبت حق

در فرصت معنوى ماه مبارك رمضان ، زمينه هاى كسب محبت الهى فراهم است و بهرهورى از چنين فضاى معنوى و به كارگيرى جاذبه هاى محبت و رحمت حق به همت افراد بستگى دارد .

گر گدا كاهل بود تقصير صاحبخانه چيست .

بر اساس روايتى رسول خدا (صلى الله عليه وآله) مى فرمايد :

خداى تعالى برخى حالت ها و كارها مانند : كم خورى و كم حرفى و كم خوابى را دوست دارد و بعضى امور را مثل پرخورى ، پرگويى و پرخوابى را دشمن دارد.

و نيز از آن حضرت روايت شده است :

منفورترين مردم نزد خدا كسى است كه روز زياد مى خوابد در حالى كه شب نماز نخوانده است و كسى كه زياد مى خورد و هنگام خوردن نام خدا را بر زبان جارى نمى كند و سپاس و حق را به جاى نمى آورد.

و نيز آن حضرت فرمود :

« لَيسَ شَىءٌ أبغَضَ إلَى اللهِ مِن بَطْن مَلانَ ».

چيزى نزد خدا منفورتر و مغبوض تر از شكم پر نيست .

معمولا در ماه مبارك رمضان توفيق توبه ، تقوا ، طهارت باطن ، توكل ، احسان به نيازمندان ، عشق ورزى به اولياى الهى ، محبت به مردم ، صبر و پايداراى در برابر گناه و تحمل مشقت در راه حق به خاطر روزه فراوان است و همه اين موارد از عوامل كسب محبت خداست .

از طرفى خود روزه دارى و تحمل گرسنگى و تشنگى و پرهيز از محرمات و رعايت آداب معنوى روزه يك فريضه دينى به شمار مى رود و در حديث معتبر و معروفى از حضرت امام صادق (عليه السلام) در باب فريضه آمده است كه : حضرت رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) فرمود : خداى متعال مى فرمايد :

« مَا تَقَرَّبَ إلَىَّ عَبدٌ بِشَىء أحَبَّ إلَىَّ مِمَّا افتَرَضتُ عَلَيهِ ».

عبد با هيچ وسيله اى محبوب تر از آنچه بر او واجب كرده ام به من تقرب نيافته است .

بى جهت نيست كه خدا فرشتگانى را به نوازش روزه دار مى گمارد ، چنانكه حضرت امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد :

هر كه براى خداى عزيز و جليل ، روزى را در شدّت گرما روزه بدارد و از پى آن دچار عطش و تشنگى زياد گردد ، خدا هزار فرشته بر او مى گمارد كه دست نوازش بر رويش مى كشند و به او مژده و بشارت مى دهند تا هنگامى كه افطار كند خداى تعالى به او مى فرمايد :

« مَا أطيَبَ رِيحَكَ وَرَوحَكَ يَا مَلائِكَتى اشهَدُوا أنِّى قَد غَفَرتُ لَهُ ».

چه پاكيزه و خوشبوست بويت و رويت ، اى فرشتگانم ! گواه باشيد كه او را آمرزيدم .

بى سبب نيست كه روزه دار هنگام وفات كه به لقاى حق مى رسد خوشنود و شادمان مى شود ، يعنى از حساس ترين لحظه هاى عمر در جهان و در آغاز ورود به عالم آخرت كه دست از همه چيز اين دنيا بريده است ، همان لحظه اى كه روزه خواران متكبر و گردنكشان و مستكبران با سخط و خشم و نفرت خدا روبرو مى شوند ، با روزه دار با لطف و رحمت الهى برخوردار مى شود ، امام صادق (عليه السلام) بر اساس روايتى مى فرمايد :

« لِلصَّائِمِ فَرحَتانِ ، فَرحَةٌ عِندَ إفطَارِهِ وَفَرحَةٌ عِندَ لِقَاءِ رَبِّهِ ».

براى روزه دار دو شادمانى وجود دارد : يكى خرسندى در هنگام افطارش و ديگر هنگام لقاى پروردگارش .

يقيناً پاداش آخرتى روزه ، قابل مقايسه با تحمل سختى چند ساعت گرسنگى و تشنگى و خوددارى از شهوات و مفطرات روزه نيست و روزه در قيامت به فرموده پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) سپرى در برابر آتش دوزخ است :

« الصَّومُ جُنَّةٌ مِنَ النّارِ ».

پاداش روزه بر پاداش ساير عبادت ها امتيازهايى دارد . چنانكه در حديث قدسى آمده است :

« كُلُّ الحَسَنَةِ بِعَشْرِ أمثَالِهَا إلى سَبعمِائَةِ ضِعف إلاّ الصّيَامَ فَإنَّهُ لِى وَأنَا أُجزَى بِهِ ».

هر كار خوبى پاداشش ده برابر و يا بيشتر تا هفتصد برابر است جز روزه ، زيرا كه روزه براى من است و من به آن پاداش مى دهم « يا » خود من پاداش آن هستم .

از طرفى روزه ماه مبارك رمضان مصداق صبر و استقامت است ، روزه دار خود را براى حفظ ظاهر و باطن روزه اش ملزم مى داند كه در برابر هر گناهى استقامت و پايدارى نمايد ، از خوردن و آشاميدن و شهوت رانى و نگاه به نامحرم و شنيدن غيبت و تهمت و يا انجام غيبت و تهمت و خلاصه در برابر هوا و هوس و دعوت شيطان پايدارى كند و به همين خاطر حضرت امام صادق (عليه السلام) در تفسير و تأويل آيه شريفه :

 . . . وَاسْتَعِينُوْا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ . . ..

 . . . از صبر و نماز  در همه امور زندگى  يارى جوييد . . .

مى فرمايد : مراد از صبر روزه است ، هر گاه بلا و سختى دامنگير مردى شد روزه بگيرد ، زيرا خداى عزّ و جلّ مى فرمايد : و از صبر مدد بخواهيد ، يعنى از روزه .

و از طرفى خداوند سبحان پاداش صابران را بى حساب عنايت مى كند :

 . . . إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُم بِغَيْرِ حِسَاب.

 . . . فقط شكيبايان پاداششان را كامل و بدون حساب دريافت خواهند كرد .

تفضل و احسان آخرتى حق و پاداش هاى فراوان خداى مهربان بى شمار است ، به عنوان نمونه در ماه مبارك رمضان خواب روزه داران عبادت و نفس زدن آنان عين تسبيح و ذكر خداست .

با اين كه همه وجودمان از اوست و هستى ما در سيطره مالكيت و قدرت اوست و توفيق روزه گرفتن ما نيز از جانب اوست و از اين جهت نبايد شايسته مزد و پاداشى باشيم ، ولى بزرگوارى حق گويا ما را مستقل به حساب آورده و طرف حساب خود قرار داده است كه اگر كار مثبتى انجام دهيم حتماً شايسته مزد و پاداشيم .

كرم و عنايت او تا كجاست كه براى هر بار نفس كشيدن روزه دار و هر لحظه خواب او و حضورش در مساجد و محافل دينى و ... پاداش قرار داده است .

پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) درباره پاداش اهل ايمان مى فرمايد :

شايسته و سزاوار است كه خداى عزيز و جليل در پاداش گرايش به پيامبر ، در روز قيامت شما را نزد او در بهشتى قرار دهد كه داراى نعمت هايى است كه تاكنون هيچ چشمى نديده و هيچ گوشى نشنيده و به قلب بشرى خطور نكرده است .

« وَفِيهَا مَا لاَ عَينٌ رَأتْ وَلاَ أُذُنٌ سَمِعَتْ وَلاَ خَطَرَ عَلى قَلْبِ بَشَر ».

آن حضرت درباره پاداش روزه داران ماه رجب فرموده است :

« مَنْ صَامَ مِنْ رَجَب أربَعَةَ عَشَرَ يَوماً أعطَاهُ اللهَ عَزَّوَجَلَّ مِنَ الثَّوَابِ مَا لاَ عَينٌ رَأت وَلاَ أُذُنٌ سَمِعَتْ وَلاَ خَطَرَ عَلى قَلبِ بَشَر مِن قُصُورِ الجِنَانِ الَّتى بُنِيَت بِالدُّرّ وَاليَاقُوت ».

هر كه از ماه رجب چهارده روز را روزه بگيرد خداى عزيز و جليل از بهشت هايى كه با درّ و ياقوت ساخته شده پاداشى به او عنايت مى كند كه نه چشمى ديده و نه گوشى شنيده و نه بر دل بشرى خطور كرده است .

اگر بنا شود كسانى را كه رنج تكليف كشيده و به زحمت افتاده اند و خدا را عبادت نموده و به طاعت او تن داده اند هم رديف افراد راحت طلب و معصيت كار قرار دهند و هر دو گروه را به بهشت ببرند هم با عدالت حق ناسازگار است و هم با حكمت او و براى اعتراض آن بندگانى كه با سختى و مشقت اوامر خدا را اطاعت كردند و در برابر لذّت گناه دندان بر جگر نهادند و خويشتن دارى كردند ، زمينه اى فراهم مى شود .

بى ترديد برخورد حق با بندگانش بر پايه عدل و حق است و با زجر كشيدگان و روزه داران ، بسان افراد بوالهوس و خوش گذران رفتار نمى كند .

 

پاداش روزه مستحبى

در ماه مبارك رمضان واجب است همه مكلفان و عباد حق روزه بگيرند ، ولى اين برنامه سازنده منحصر به ماه رمضان نيست ، بلكه در غير ماه رمضان هم روزه اش سازنده روح و مؤدّب كننده انسان به آداب الهى است و از ثواب و پاداش فراوان نصيب دارد .

روزه هاى ماه رجب و شعبان و اول و سط و آخر هر ماه كه مؤمنان به آن دعوت شده اند هم چون روزه ماه رمضان داراى آثار پرارزش دنيايى و آخرتى است .

رسول خدا (صلى الله عليه وآله) مى فرمايد :

« مَن صَامَ يَوماً تَطَوُّعاً فَلَو أُعطِىَ مِلءَ الأَرضِ ذَهَباً مَا وُفِّىَ أجرُهُ دُونَ يَوْمِ الحِسَابِ ».

هر كه داوطلبانه يك روزه مستحبى بگيرد ، اگر به اندازه پر بودن زمين ، طلا به او داده شود ، پاداشش را كامل دريافت نكرده است و فقط در روز حساب پاداش كاملش را دريافت مى كند .

امام صادق (عليه السلام) فرمود :

« إيَّاكُم وَالكَسَلَ إنَّ رَبَّكَ رَحيمٌ يَشكُرُ القَلِيلَ ، إنَّ الرَّجُلَ... لَيَصُومُ اليَومَ تَطَوُّعاً يُرِيدُ بِهِ وَجهَ اللهِ تَعَالى فَيُدْخِلُهُ بِهِ الجَنَّةَ ».

از كاهلى و تنبلى دورى كنيد ، زيرا پروردگار شما مهربان است ، او به عمل اندك پاداش بسيار مى دهد ، آدمى... يك روز براى رضاى خداى تعالى دوطلبانه روزه مى گيرد و خدا به سبب آن او را به بهشت مى برد .

امور مستحبه در مقايسه با واجبات اين امتياز را دارد كه خالصانه تر و فقط براى خوشنودى خدا و انجام شكرگذارى است نه به طمع بهشت و ترس از دوزخ ، زيرا عبد مى داند كه ترك عبادت مستحب عذاب و عقابى ندارد .

 

روزه هاى دشوار

بديهى است روزه انواعى دارد : واجب و مستحب ، روزه در روزهاى طولانى و گرم ، روزه در روزهاى كوتاه و خنك و مسلم است كه روزه هاى دشوار ، ارزشمندتر و پرثواب تر است ، هر كه بامش بيش برفش بيشتر .

پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) مى فرمايد :

« أفضَلُ الأعمَالِ أحمَزُهَا ».

برترين كارها دشوارترين آنهاست .

حضرت امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد :

« أفضَلُ الجِهَادِ الصَّومُ فِى الحَرِّ ».

برترين جهاد و كوشش ، روزه دارى در هواى گرم است .

تفضل و لطف پروردگار تا آنجاست كه هم خودش توفيق عبادت مى دهد و هم به بهترين صورت نوازش مى نمايد و هم بيشترين پاداش ها را مى بخشد .

در روايتى بسيار دل نشين و تشويق كننده از حضرت صادق (عليه السلام)مى خوانيم :

« مَن صَامَ للهِِ عَزَّوَجَلَّ يَوماً فِى شِدَّةِ الحَرِّ فَأصَابَهُ ظَمأٌ وَكَّلَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ ألفَ مَلَك يَمسَحُونَ وَجهَهُ وَيُبَشِّرُونَهُ ، حَتّى إذَا أفطَرَ قَالَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ : مَا أطيَبَ رِيحَكَ وَرَوحَكَ ، مَلاَئِكَتِى اشَهدُوا أنّى قَد غَفَرتُ لَهُ ».

هر كه در روز بسيار گرم براى خداى عزيز و جليل روزه بگيرد و دچار تشنگى شود خداى عزيز و جليل بر او هزار فرشته بگمارد كه بر چهره اش دست نوازش كشند و بشارت و مژده اش دهند تا هنگامى كه افطار كند ، خدا مى فرمايد : چه خوش است بوى تو و روح تو ، اى فرشتگان من ! گواه باشيد كه او را آمرزيدم .

در عصر جاهليت هنگام ورود به خانه يا اطاق يا هر مكان ديگر ، اگر سقف درگاه به اندازه لازم بلند نبود ، آن چنان اسير نخوت و تكبر بودند كه حاضر نمى شدند اندكى سرفرود آورند تا بتوانند عبور كنند ، ولى در سايه توفيق حق و نبوت پيامبر (صلى الله عليه وآله) با همين ورزش هاى عبادى و همين روزه و نماز چنان خود ساخته و ملكوتى و متواضع شدند كه هنگام حفر خندق براى پيشگيرى از هجوم احزاب با زبان روزه سنگ بر شكم مى بستند تا گرسنگى و تشنگى راحت تر تحمل شود و با تلاشى شگفت به كندن خندق مى پرداختند .

هر چه عبادت دشوارتر باشد تأثيرش در ايجاد روحيه انقياد و تسليم و تعبد و بندگى در برابر پروردگار بيشتر است .

 

محبوبيت روزه داران

برترين مرحله سعادت و عالى ترين مرتبه خوشبختى براى عبد مؤمن آن است كه حضرت حق او را بپذيرد و مورد محبت قرار دهد . روزه روزنه اى است به حصنِ حصين محبوبان حق كه در آن حصن روزه داران بهره مند از عنايات ويژه حق اند .

پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) مى فرمايد :

« إنَّ اللهَ تَعالى وَكَّلَ مَلاَئِكَةً بِالدُّعَاءِ لِلصّائِمينَ ».

بى ترديد خداى تعالى فرشتگانى را به كار دعا براى روزه داران گماشته است .

از طرف ديگر آن حضرت مى فرمايد :

جبرئيل از پروردگار خبر داد كه حضرت حق مى فرمايد : چنين نيست كه فرشتگانم را به دعا براى كسى مأمور كنم ولى دعايشان را در حق آن عبد مستجاب نگردانم.

و نيز پيامبر حق (صلى الله عليه وآله) با سوگند و تأكيد مى فرمايد :

« وَالَّذى نَفسُ مُحَمَّد بِيَدِهِ لَخُلُوفُ فَمِ الصّائِمِ عِنْدَ اللهِ أطيَبُ مِن رِيحِ المِسكِ ».

به آن خدايى كه جان محمد (صلى الله عليه وآله) به دست اوست سوگند ، تغيير بوى دهان روزه دار نزد خدا از بوى مشك خوشبوتر است .

آيه شريفه صوم در قرآن مجيد روزه را سبب پيدايش روح تقوا مى داند و از طرف ديگر مى فرمايد :

 . . . فَإِنَّ اللهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ.

پس بى ترديد خدا پرهيزكاران را دوست دارد .

 

فضيلت روزه داران

خداى تعالى سكوهايى براى پرواز معنوى و رسيدن به مقام قرب خود قرار داده است ، زيرا با آلودگى نمى توان در جوار پاكان قرار گرفت . روزه واقعى باطن را تطهير مى كند تا قدرت بهره گيرى از رحمت هاى حق و حالات معنوى را به دست آورد ، وقتى روزه دار براى خدا از خواهش نفسانى خويش دست كشيد و دل به حق داد و پيرو فرمان او شد ، خداى مهربان نيز بيشتر نوازشش مى كند .

امام اميرالمؤمنين (عليه السلام) مى فرمايد :

« نَومُ الصَّائِمِ عِبَادَةٌ ، وَصَمتُهُ تَسبِيحٌ ، وَدُعَاؤهُ مُستَجَابٌ ، وَعَمَلُهُ مُضَاعَفٌ ، إنَّ لِلصائِمِ عِندَ إفطَارِهِ دَعوَةً لا تُرَدُّ ».

خواب روزه دار عبادت و سكوتش تسبيح و دعايش مستجاب و عملش دو برابر است ، بى ترديد براى روزه دار هنگام افطارش دعايش مستجاب است .

پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) فرمود :

« إنَّ لِلجَنَّةِ بَاباً يُدعَى الرَّيَّانَ ، لاَ يَدخُلُ مِنهُ إلاّ الصَّائِمُونَ ».

براى بهشت درب ويژه اى است به نام ريّان كه هيچ كس جز روزه داران از آن وارد نمى شود .

 

فرزانگى لقمان حكيم

به حضرت لقمان در حالى كه به نصيحت مردم با سخنانى استوار و حكيمانه مشغول بود گفتند : مگر تو برده فلان خاندان نيستى ؟ پاسخ داد : چرا .

پرسيدند : از چه راهى به اين مقام كه مى بينيم رسيدى و به اسرار زيادى واقف شدى و اسرار فراوانى را درك مى كنى ؟

گفت : از طريق راست گويى و امانت دارى و فروگذاشتن آنچه سودى براى من نداشت و مربوط به من نبود و فرو هشتن چشم از نامحرم و حفظ زبان از حرام و خويشتن دارى در مورد خورد و خوراكم ، پس هركه در رعايت اين امور كمتر از اين باشد از من پست تر است و هر كه بيش از اين رعايت كند از من فراتر است و هر كه به اين موارد عمل كند همتا و مانند من است.

يكى از بزرگان مى گويد : خداى سبحان راه رسيدن به حكمت عبادات و اسرار جهان را فراسوى بندگان خود و سالكان الى الله نصب كرده است و نيز راه هاى رسيدن به اين امور را يكى پس از ديگرى به ما آموخته است ، به طور مثال : انسان در ماه مبارك رمضان احساس عظمت روحى و معنوى مى كند و به خود مى گويد : من بزرگ تر از آن هستم كه آلوده شوم و تن به گناه دهم ، يافتن اين بزرگى بر اثر روزه است و از مقدمات اوليّه روزه دارى امساك و كم خورى است .

فضيلت كم خورى

از ارسطو پرسيدند : چرا كم غذا مى خورى ؟ گفت : من مى خورم براى اين كه زنده بمانم و ديگران مى مانند براى اين كه بخورند .

افراد پرخور هم عمرشان از سايرين كمتر است و هم كمتر از ديگران به معارف و حقايق الهيه دسترسى دارند ، به راستى پرخورى بلاى بزرگى است .

پيامبر بزرگ اسلام (صلى الله عليه وآله) مى فرمايد : جبرئيل از سوى حق اين پيام را براى من آورد :

« يَا مُحَمَّد ! مَا أبغَضتُ وِعَاءً قَطُّ إلاّ بَطناً مَلان ».

اى محمد ! هيچ ظرفى نزد من مبغوض تر نيست مگر شكمى كه پر است .

چون شخص پرخور مانند حيوان مى خورد و مانند جماد مى افتد .

براى راه يابى به حكمت و اسرار هستى چاره اى جز سبك بار شدن از خوراك و شهوت و معصيت و گناه نيست ، از اميرالمؤمنين (عليه السلام) روايت شده است :

« تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا ».

سبك شويد تا ملحق شده و برسيد .

اين در راستاى كلام خداست كه فرمود :

 . . . وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِم مِن خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ.

 . . . و براى كسانى كه از پى ايشانند و هنوز به آنان نپيوسته اند  و سرانجام به شرف شهادت نايل مى شوند  شادى مى كنند ، كه نه بيمى بر آنان است ونه اندوهگين مى شوند .

جمله  لَمْ يَلحَقُوا بِهِمْ عدم و ملكه است يعنى : به كسانى كه در راه خدايند و مى توانند به شهيدان راه حق برسند مژده مى دهند ، اما اگر كسى در راه نباشد ، در مورد او چنين تعبيرى گفته نمى شود ، مانند اتومبيلى كه در پاركينگ متوقف است و حركتى ندارد ، اما اگر يكى از دو اتومبيل كه در جاده در حال حركت اند سرعت كمترى داشته باشد و در نتيجه ديرتر به مقصد مى رسد درباره آن گفته مى شود : « هنوز نرسيده است » .

سبك بار شدن سبب رسيدن است ، گاهى انسان آن چنان سبك بار مى شود كه هم به هدف مى رسد و هم مى رساند .

آتش سوزى يا سيلى در مدائن اتفاق افتاد ، استاندار وقت جناب سلمان فارسى بود ، جنس اندكى كه داشت همراه با قرآن و شمشيرى برداشت و از عرصه حادثه جان خود را نجات داد ، ولى ديگران تا آمدند وسايل گسترده و فراوان خود را جمع كنند آسيب ديدند و گرفتار زيان و خسارت شدند ، سلمان فرمود :

« هَكَذَا يَنجُوا المُخِفُّون ».

اينگونه انسان سبك بار در روز خطر نجات پيدا مى كند .

رسول خدا (صلى الله عليه وآله) به اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود :

« يا عَلِىُّ نَجَى المُخِفُّونَ وَهَلَكَ المُثقِلُون ».

اى على سبك باران نجات مى يابند و سنگين باران هلاك مى شوند .

اميرالمؤمنين (عليه السلام) درباره آنانكه اموال مسلمين رابه غارت برده بودند و بار قيامتى خود را سنگين نموده بودند فرمود :

« بَينَ نَثِيلِهِ وَمُعتَلَفِهِ ».

زندگى آنان ميان آشپزخانه و محل قضاى حاجت سپرى مى شود .

نه خدمتى كردند و نه چيزى فهميدند و نه دانستند براى چه آمده اند و چه بايد انجام دهند .

 

نكوهش شكم بارگى

ماه مبارك رمضان فرصت مناسبى است براى پى بردن به حقايق و اين پى بردن با روزه و ذكر و ترك گناه و تهجد خالصانه شب ميّسر است و اصولا بايد به مقدار غذايى كه نيروى انسان را تأمين مى كند قناعت كرد ، زيرا هيچ كس با پرخورى به جايى نمى رسد .

حضرت رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) مى فرمايد  :

« مَا مَلأ آدَمِىٌّ وِعَاءً شَرّاً مِن بَطْن ».

انسان هيچ ظرفى را بدتر از شكم پر نكرده است .

هنگامى كه شكم پر شود و انسان بيش از حد لازم بخورد ، راه فهم مسدود مى شود . انسان پرخور چيز فهم نيست و هرگز به اسرار و باطن هستى پى نخواهد برد .

شكم بارگى ، بى ارادگى و خمودى و سستى و تنبلى مى آورد و رعايت اعتدال در خورد و خوراك ، سلامتى ، طول عمر و نورانيت دل مى بخشد .

خوردن بيش از حد ، هم روح را سرگرم مى كند تا غذاى زايد هضم شود و هم بدن را به سوخت و ساز بيشترى وادار مى كند و سرانجام انسان را زودتر از موعد از پا درمى آورد . نوعاً انسان هاى پرخور عمر طولانى ندارند . زياده روى در خوردن بر كسالت و خواب مى افزايد .

هنگامى كه اصحاب رسول خدا (صلى الله عليه وآله) حضور آن حضرت شرفياب مى شدند حضرت از آنان مى پرسيد :

« هَل مِن مُبَشَّرات ».

شب گذشته چه خوابى ديديد كه مايه بشارت باشد ؟

انسان مى خوابد كه چيز بفهمد نه آنكه زياد بخورد تا بيشتر بخوابد .

شخصى در محضر پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) آروغ زد حضرت فرمود :

« قَصِّر مِن جَشائِكَ فَإنَّ أطوَلَ النَّاسِ جُوعاً يَوْمَ القِيامَةِ أكْثَرُهُمْ شِبْعاً فِى الدُّنيا ».

كمتر بخور ، گرسنه ترين افراد در قيامت كسانى هستند كه در دنيا سيرترين افراد بودند .

در حالات اميرالمؤمنين (عليه السلام) نقل شده است كه روزى حضرت به باغبانش فرمود : غذايى دارى ؟ گفت : غذاى ساده اى دارم كه شايسته شما نيست ، از كدوى بى روغن خوراكى تهيّه كرده ام ، حضرت فرمود : حاضر كن ، سپس دستانش را شست و آن غذا را ميل فرمود ، آنگاه به شكم خود اشاره كرد و گفت : شكمى كه با اين غذاى ساده سير مى شود ، بدا به حال كسى كه شكمش او را به آتش ببرد.

 

تفكر و تدبر

مسؤوليت انسان در برابر نعمت ها   

حضرت حق سفارش مى كند و بلكه در قرآن دستور واجب مى دهد كه به آثار رحمت خدا بنگريد و اهل نظر و بصيرت باشيد نه ظاهر نگر .

 فَانظُرْ إِلَى آثَارِ رَحْمَةِ اللهِ . . ..

پس با تأمل به آثار رحمت خدا بنگر . . .

سفارش هاى الهى بر نظر ، بصيرت ، تفكر و تعقل در آثار و آيات و نشانه هاى حق فراوان است .

حضرت حق در آغاز سوره ملك مى فرمايد :

 . . . وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ * الَّذِى خَلَقَ سَبْعَ سَماوَات طِبَاقاً مَا تَرَى فِى خَلْقِ الرَّحْمنِ مِن تَفَاوُت فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِن فُطُور * ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خَاسِئاً وَهُوَ حَسِيرٌ.

 . . . و او تواناى شكست ناپذير و بسيار آمرزنده است . * آنكه هفت آسمان را بر فراز يكديگر آفريد . در آفرينش  خداى  رحمان ، خلل و نابسامانى و ناهمگونى نمى بينى ، پس بار ديگر بنگر آيا هيچ خلل و نابسامانى و ناهمگونى مى بينى ؟ * سپس بار ديگر بنگر تا ديده ات در حالى كه خسته و كم سو شده  و از يافتن خلل ، نابسامانى و ناهمگونى فرو مانده  و درمانده گشته است ، به سويت باز گردد .

قرآن مجيد مكرّر گوشزد مى كند كه همه افراد از اين آيات و آثار استفاده نمى كنند و اين ها براى اهل خرد و تفكر و بصيرت است .

قرآن گاهى با گلايه مى فرمايد :

 أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِى الاَْرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا . . ..

آيا در زمين گردش نكرده اند تا براى آنان دل هايى  بيدار و بينا  پيدا شود كه با آن بينديشند يا گوش هايى كه با آن  اندرزها را  بشنوند ؟

و گاهى اهل غفلت را كه به آيات و آثار حق نمى نگرند بدتر از بهائم معرفى مى كند .

 وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِنَ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَ يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَ يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَ يَسْمَعُونَ بِهَا أُولئِكَ كَالاَْنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ.

و مسلماً بسيارى از جنّيان و آدميان را براى دوزخ آفريده ايم  زيرا  آنان را دل هايى است كه به وسيله آن  معارف الهى را  در نمى يابند و چشمانى است كه توسط آن حقايق و نشانه هاى حق را  نمى بينند و گوش هايى است كه به وسيله آن  سخن خدا و پيامبران را  نمى شنوند ، آنان مانند چهارپايانند بلكه گمراه ترند ; اينانند كه بى خبر و غافل  ازمعارف و آيات خداى  اند .

 

انديشه انبياء واولياء نسبت به خلقت الهى

يوسف (عليه السلام) حكومت و دانشش را طبق آيات قرآن اينگونه ارزيابى مى كند :

 رَبِّ قَدْ آتَيْتَنى مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِى مِن تَأْوِيلِ الاَْحَاديثِ فَاطِرَ السَّماوَاتِ وَالاَْرْضِ أَنتَ وَلِىِّ فِى الدُّنْيَا وَالاْخِرَةِ تَوَفَّنِى مُسْلِماً وَأَلْحِقْنِى بِالصَّالِحِينَ.

پروردگارا ! تو بخشى از فرمانروايى را به من عطا كردى و برخى از تعبير خواب ها را به من آموختى . اى پديد آورنده آسمان ها و زمين ! تو در دنيا و آخرت سرپرست و يار منى در حالى كه تسليم  فرمان هاى تو  باشم جانم را بگير و به شايستگان مُلحقم كن .

او همه چيز را از خدا مى داند و سند و ملاك عزت را در اين مى شمارد كه عاقبت به خير شود و در حال تسليم به حق بميرد و به شايستگان ملحق گردد .

او سند عزّت را در خدمت به خلق و نجات مردم مصر از شرك و قحطى به حساب مى آورد و ملاك برترى را صبر و تقوا مى داند .

سليمان (عليه السلام) كه سلاطين زمانش در برابر او خاضع و فروتن بودند و علاوه بر انسان ، جن و باد و پرندگان در اختيارش قرار داشتند ، هنگاميكه تخت ملكه سبا را در كنارش حاضر كردند گفت :

 . . . هذَا مِن فَضْلِ رَبِّى لِيَبْلُوَنِى ءَأَشْكُرُ أَم أَكْفُرُ . . ..

 . . . اين از فضل و احسان پروردگار من است ، تا مرا بيازمايد كه آيا سپاس گزارم يا بنده اى ناسپاسم ؟

او هر روز غروب پس از دست كشيدن از كار حكومت به شغل سبد فروشى براى امرار معاش اقدام مى كرد و هنگاميكه به اندازه رفع نياز سبد مى فروخت به يكى از مساجد فلسطين براى عبادت مى رفت و اگر كسى در صف نماز از او مى پرسيد كيستى ؟ پاسخ مى داد : مِسْكِينٌ مِنَ المَسَاكِين!.

منطق اولياى حق فقط خدا مى باشد و ورد جان و زبانشان تعبيرهايى چون لله ، من الله ، فى الله و الى الله است ، اصولا به خود نظر ندارند و همه چيز را از خدا مى دانند و خود را فانى فى الله مى بينند .

حكومت و ثروت را امانت حق مى دانند و آن را در همان جايى قرار مى دهند كه صاحب امانت مى خواهد .

 . . . وَأَنفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُم مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ . ..

 . . . و از اموالى كه خدا شما را در آن جانشين خود قرار داده انفاق كنيد . . .

اينان صحنه هاى مادى و نعمت ها و لذّت ها و مصائب و سختى ها و مشكلات را زمينه رشد ، آزمون و ابتلا و مزرعه عمل خالصانه مى دانند و دنيا را به منطق قرآن كريم محل آزمايشگاه اخلاص و احسن عمل و نمايشگاه ارزش هاى واقعى باور دارند .

بى ترديد اگر كسى خود را امانت دار خدا بداند ، نه با روى آوردن دنيا طغيان گر و مغرور مى شود و نه با از دست رفتن دنيا به همه چيز بدبين مى گردد و از كوره مسلمانى در مى رود .

زاهد واقعى كه از زنجير تعلق نامعقول به دنيا آزاد است ، در دو آيه قرآن چنين معرفى شده است :

 مَا أَصَابَ مِن مُصِيَبة فِى الاَْرْضِ وَلاَ فِى أَنفُسِكُمْ إِلاَّ فِى كِتَاب مِن قَبْلِ أَن نَبْرَأَهَا إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللهِ يَسِيرٌ * لِكَيْلاَ تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلاَ تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَاللهُ لاَ يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَال فَخُور.

هيچ گزند و آسيبى در زمين  چون زلزله ، سيل ، توفان و قحطى  و در وجود خودتان  چون بيمارى ، رنج ، تعب و از دست رفتن مال و ثروت  روى نمى دهد مگر پيش از آنكه آن را به وجود آورديم در كتابى  چون لوح محفوظ  ثبت است ، بى ترديد اين  تقدير حوادث و فرمان قطعى به پديد آمدنش  بر خدا آسان است . * تا  با يقين به اينكه هر گزند و آسيبى و هر عطا و منعى فقط به اراده خداست و شما را در آن اختيارى نيست  بر آنچه از دست شما رفت ، تأسف نخوريد و بر آنچه به شما عطا كرده است ، شادمان و دلخوش نشويد و خدا هيچ گردنكش خودستا را  كه به نعمت ها مغرور شده است  دوست ندارد .

ثروت و دارايى دنيا ملاك ارزش نيست و سند عزّت و شخصيت نمى باشد ، اگر بود قرآن مجيد آن را تأييد مى كرد ، اما به عكس همواره سفارش مى كند كه نبايد انسان ، فريفته و دلباخته و بنده و اسير دنيا گردد و هدف هاى عالى تر و والاتر را از دست بگذارد .

 زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالاَْنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ.

محبت و عشق به خواستنى ها  كه عبارت است  از زنان و فرزندان و اموال فراوان از طلا و نقره و اسبان نشاندار و چهارپايان و كشت و زراعت ، براى مردم آراسته شده است ; اينها كالاى زندگىِ  زودگذرِ  دنياست ; و خداست كه بازگشت نيكو نزد اوست .

و در آيه ديگرى مى فرمايد :

 زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَيَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ اتَّقَوا فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ . ..

زندگى  زودگذرِ  دنيا براى كافران آراسته شده و  به اين سبب  مؤمنان را مسخره مى كنند ، در حالى كه پروا پيشگان در روز قيامت  از هر جهت  برتر از آنان هستند . . .




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^