فارسی
پنجشنبه 09 فروردين 1403 - الخميس 17 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

سيماي نماز

پيشگفتار

نماز اساسی ترين رشته ی الفت و عالی ترين عامل محبّت بين بندگان و حضرت حقّ است .

نماز نور دل و صفای قلب و روح جان و سلامت روان و فروغ ذات عباد صالح خداست .

نماز واسطه ی محكمی است كه تمام هستی انسان را به ملكوت هستی پيوند می دهد و به مانند آن ، برنامه ای را برای ربط دادن آدمی به حقّ و حقيقت نمی توان يافت .

نماز پناه بی پناهان ، سنگر جهادگران ، گلستان روح افزای عاشقان ، چراغ سحر مشتاقان ، نور وجود عارفان ، آرامش دل بينايان ، و سير كمالی آگاهان است .

نماز زنده كننده ی جان ، ظهور دهنده ی حيات جاودان ، راز و نياز دردمندان ، روشنی راه رهروان ، نور ديده ی بيداران ، سرمايه ی مستمندان ، دوای درد بی دردان ، نوای دل بی دلان ، دليل گمراهان ، اميد اميدواران ، سرّ حقيقی سحرخيزان ، سوز دل سوختگان ، حرارت روح افسردگان ، مايه ی بقای جان ، و دستگيره ی نجات انسان از تمام مهالك است .

نماز برتر از همه ی عبادات ، جامع تمام كمالات ، منعكس كننده ی كلّ واقعيّات ، منبع بركات ، و كليد قفل تمام مشكلات است .

نماز خمير مايه ی حيات ، تزكيه كننده ی صفات ، علاج زشت ترين عادات ، آورنده ی حسنات ، تبديل كننده ی سيّئات ، باعث كرامات ، منبع فيض و افادات ، نگهدارنده ی انسان از حادثات ، مانع سانحات ، و حقيقت كائنات است .

نماز عشق سالكين ، عبادتی آتشين ، كاری بی قرين ، بهترين معين ، خورشيد اهل زمين ، مونس اصحاب دين ، امنيّت جان غمين ، و رحمت واسعه ی حضرت ارحم الرّاحمين است .

نماز واقعيّتی روحانی ، امر واجب حضرت سبحانی ، نفخه ی رحمانی ، جان انسانی ، و نور يزدانی است .

نماز هويّت ايمان ، حقيقت جهان ، طريقت جان ، قدرت انسان ، و مايه ی بهشت و رضوان است .

نماز چشمه ی زمزم روح ، ساغر معنوی صبوح ، فتح الفتوح ، توبه ی نصوح ،حضرت حق را ممدوح ، اجمال قرآن را مشروح ، و در طوفان حوادث كشتی نوح است .

بدون نماز خود را اهل حقّ و حقيقت مدان و رسيدن فيض خاص الهی را به سوی خود توقّع مدار .

اكسير وجود منهای نماز بی سود است ، بی خبران از نماز بی خردانند و فراريان از اين مقام گرفتار دام شيطانند .

ثروتمندانِ بی نماز فقيرند و تهيدستانِ با نماز از همه مستغنی تر . حقيقت و واقعيت همان است كه عارف شوريده ی الوند ، حضرت باباطاهر ، فرموده :

 

خوشا آنان كه اللّه يارشان بی ******************* كه حمد و قل هو اللّه كارشان بی

خوشا آنان كه دائم در نمازند ******************* بهشت جاودان بازارشان بی

زمانی كه برنامه ی نوشتن رساله ای در مسئله ی نماز به اين فقير پيشنهاد شد گمان نمی بردم با كثرت مشغله ای كه در جهت تبليغ و نوشتن شرح صفحه ی

سجّاديه تحت عنوان ديار عاشقان و نيز امور اجتماعی داشتم ، بتوانم از عهده برآيم ، ولی توفيق حضرت ربّ رفيق راه شد تا در حدّ استعداد و توان به پژوهش در اين حقيقت عظميه ی الهيّه برخيزم و آنچه را می توانم از كتاب الهی و گفتار معصومين در اختيار برادران و خواهران مسلمان بگذارم .

اينك از تفصيل دادن مقدّمه چشم پوشيده و با مركب عشق و شوق آماده ی پرواز به فضای لايتناهی اين عرصه گاه معنوی می شوم تا نماز را در فصولی چندتقديم محضر عاشقان و علاقمندان كنم ،باشد كه نمازگزاران بيش از پيش به اين عمل ملكوتی توجّه كنند ، و اگر كسی خدای ناخواسته جدای از نماز است بامطالعه ی اين سطور به نماز روی كند و خويش را از خزی دنيا و عذاب آخرت برهاند .   

حسين انصاريان

ارزش و عظمت نماز

بی ترديد ، در ميان عبادات و مسائل معنوی و ملكوتی ، نماز از ارزش و اهميّت خاصّی برخوردار است .

به اندازه ای كه به نماز سفارش شده به چيزی سفارش نشده است .

نماز وصيّت حضرت حق ، و انبيا و امامان ، و عارفان و عاشقان ، و ناصحان و حكيمان است .

كتابی از كتاب های آسمانی حق خالی از آيات مربوط به نماز نيست .

از برنامه های بسيار مهمّ كتاب های عرفانی و اخلاقی و مخصوصاً كتب حديث ، نماز است .

معارف الهی ، انسان بی نماز را انسان نمی دانند ، و هر بی نمازی را مستحقّ عذاب ابد و محروم از بهشت دانسته و بلكه جدای از نماز را حيوانی پست و موجودی تهيدست و تيره بختی بيچاره به حساب می آورند .

نماز در زندگی و حيات انسان به اندازه ای ارزش دارد كه اوليای الهی برای يك لحظه از آن غافل نبودند و از هر راهی كه ممكن بود ديگران را هم به اين عبادت ملكوتی تشويق می كردند .

نماز با اين كه به غير مكلّف واجب نيست ولی به خاطر ارزش و اهميّتی كه دارد امامان معصوم دستور می دادند كه فرزندتان را از شش ـ هفت سالگی به جهان نماز ببريد و آنان را به سفر در اين عرصه گاه معنوی تشويق كنيد :

* عَنْ مَعاوِيَةَ بْنِ وَهَب قالَ : سَأَلْتُ اَباعَبْدِاللّهِ(عليه السلام) فی كَمْ يُؤْخَذُ الصَّبِیُّ بَالصَّلوةِ ؟ فَقالَ : فيما بَيْنَ سَبْعَ سِنينَ وَ سِتَّ سِنينَ(1) .

معاوية بن وهب كه از بزرگان اصحاب امام ششم است از حضرت باقر (عليه السلام)می پرسد : در چه زمانی كودكان خود را متوجّه نماز كنيم ؟ حضرت می فرمايد : در هفت و شش سالگی .

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِم عَنْ اَحَدِهِما (عليهم السلام) فِی الْصَبِیِّ مَتی يُصَلّی ؟ قالَ : اذا عقل الصَّلوةَ . قُلْتُ : مَتی يَعْقِلُ الصَّلوةَّ وَ تَجِبُ عَلَيْهِ ؟ قالَ لِسِتَّ سنين(2) .

محمّد بن مسلم كه از ياران بی نظير امامان است ، از حضرت باقر يا حضرت صادق (عليهما السلام) می پرسد : كودك در چه زمانی نماز بخواند ؟ حضرت می فرمايد : وقتی كه نماز را بفهمد . عرضه می دارد : چه زمانی می فهمد تا خواندن نماز بر او لازم باشد ؟ امام می فرمايد : در شش سالگی .

عَنِ الْحَلَبی ، عَنْ اَبی عَبْدِلله(عليه السلام) عَنْ اَبيهِ قالَ : اِنّا تَأْمُرُ صِبْيانَنا بِالصَّلوةِ اِذا كانُوا بَنی خَمْسِ سِنينَ ، فَمُرُوا صِبْيانَكُمْ بِالصَّلوةِ اِذا كانُوا بَنی سَبْعِ سِنينَ .

حلبی از راويان بزرگوار شيعه است از امام صادق (عليه السلام) نقل می كند كه حضرت از پدر بزرگوارشان امام باقر  (عليه السلام) روايت می كنند كه ما فرزندانمان را در سن پنج سالگی به نماز امر می كنيم ، پس شما آنان را به وقت هفت سالگی به دنيای نماز حركت دهيد .

روايات بسيار مهمّ كتاب های پرارزش حديث از سبك شمردن نماز شديداً نهی می كنند :

عَنْ اَبی جَعْفَر (عليه السلام) قالَ : لا تَتَهاوَنْ بِصلوتَكَ فَاِنَّ النَّبِیَّ (صلی الله عليه وآله وسلم) قالَ عِنْدَ مَوْتِهِ : لَيْسَ مِنّی مَنِ اسْتَخَفَّ بِصَلوتِهِ ، لَيْسَ مِنّی مَنْ شَرِبَ مُسْكِراً ، لايَرِدُ عَلَیَّ

ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ وسائل الشيعه : ج 3 / ص 12 .
2 ـ وسائل الشيعه : ج 3 / 12 .
الْحَوْضَ لا وَالله(1) .

امام باقر (عليه السلام) می فرمايد : نمازت را سبك مشمار ، به حقيقت كه رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) به وقت مرگش فرمود : هركس نماز را سبك انگارد از من نيست ، هر كس شراب بنوشد از من نيست ، و الله قسم كنار كوثر بر من وارد نمی شود .

قالَ الصّادِقُ (عليه السلام) :اَنَّ شَفاعَتَنا لاتَنالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلواة(2) .

امام صادق (عليه السلام) فرمود : آن كه نماز را سبك بشمارد ( و در نتيجه از خواندن آن محروم گردد يا همراه با شرايط بجا نياورد ) به شفاعت ما نمی رسد .

* عَنْ اَبی عَبْدِاللّهِ  (عليه السلام) قالَ : قالَ رَسُولُ اللّهِ (صلی الله عليه وآله وسلم) :لَيْسَ مِنْی مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلواةِ ، لايَرِدُ عَلَیَّ الْحَوْضَ لا وَالله(3) .

امام صادق (عليه السلام) از رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) روايت می فرمايد : از من نيست آن كه نماز را سبك بشمارد ، و اللّه سبك شمارنده ی نماز كنار كوثر بر من وارد نمی شود .

قالَ الصادِقُ 
(عليه السلام) فی حَديث : اِنَّ مَلَكَ الْمَوْتِ يَدْفَعُ الشَّيْطانَ عَنِ الْمُحافِظِ عَلَی الصَلوةِ وَ يُلَقِّنُهُ شَهادَةَ اَنْ لا اِلهَ اِلاَ اللهُ وَ اَنَّ مُحَمَداً رَسُولُ اللهِ فی تِلْكَ الْحالَةِ الْعَظيمَةِ(4) .

امام صادق (عليه السلام) در روايتی فرمودند : ملك الموت به هنگام قبض روح ، شيطان را از آن كه بر نمازش محافظت داشته دفع می كند تا نتواند به مسافر باايمان جهان آخرت ضرر برساند و در آن حالت هولناك ، شهادت به توحيد و رسالت را به او تلقين می كند .

ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ وسائل : 3 / 15 .
2 ـ وسائل : ج 3 / ص 16 .
3 ـ وسائل : ج 3 / ص 16 .
4 ـ من لايحضره الفقيه : ج 1 / ص 42 .

* قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله عليه وآله وسلم) : لاتُضَيِّعُوا صَلواتِكُمْ فَاِنَّ مَنْ ضَيَّعَ صَلواتَهُ حُشِرَ مَعَ قارُونَ وَ هامانَ ، وَ كاَن حَقاً عَلَی اللّهِ اَنْ يُدْخِلَهُ النّارَ مَعَ الْمُنافِقينَ(1) .

رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) فرمود : نماز خود را ضايع مكنيد كه ضايع كننده ی نماز با قارون و هامان محشور می شود ، و بر خداوند لازم است او را همراه منافقان به آتش وارد كند .

عَنْ اَبی جَعْفَر 
(عليه السلام) قالَ : بَيْنا رَسوُلِ اللهِ (صلی الله عليه وآله وسلم) جالِسٌ فِی الْمَسْجِدِ اِذ دَخَلَ رَجُلٌ فَقامَ يُصَلّی فَلَمْ يَتِمَّ رُكُوعَهُ وَ لاسُجُودَهُ فَقالَ (صلی الله عليه وآله وسلم) : نَقَرَ كَنَقْرِ الْغُرابِ ! لَئِنْ ماتَ هذا وَ هكذا صَلوتُهُ لَيَمُوتَنَّ عَلی غَيْرِ دِينی(2) .

امام باقر (عليه السلام) می فرمايد : رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) با گروهی در مسجد نشسته بودند ، مردی وارد مسجد شد و ركوع و سجود نمازش را ناتمام بجای آورد ، به نحوی كه وضع ركوع و سجودش نماز را از حيثيّت نماز می انداخت . رسول خدا فرمود : نوك زد مانند نوك زدن كلاغ ( كنايه از اينكه نمازش را عجيب با عجله خواند آن چنان كه گويی نماز بنود ) ، چنان كه مرد با چنين نمازی بميرد با دين من نمرده است .

* قالَ الصّادِقُ (عليه السلام) : اَوَّلُ ما يُحاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ الصَّلوةُ ، فَاِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ سائِرُ عَمَلِهِ ، وَ اِذا رُدَّتْ رُدَّ عَلَيْهِ سائِرُ عَمَلِهِ(3) .

امام صادق (عليه السلام) فرمود : اوّل برنامه ای كه انسان به آن محاسبه می شود نماز است ، اگر پذيرفته شود بقيّه ی اعمال او نيز پذيرفته می شود ، و اگر مردود گردد ساير اعمال او نيز مردود می گردد .

ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ وسائل : ج 3 / ص 19 .
2 ـ فروع كافی : ج 1 / ص 74 .
3 ـ وسائل : 3 / 22 .
قالَ اَبوُعَبْدِاللهِ (عليه السلام) : صَلوة فَريضَة خَيْرٌ مِنْ عِشْرينَ حِجَّةً ، وَ حِجَّةٌ خَيْرٌ مِنْ بَيْت مَمْلُوًّ ذَهَباً يُتَصَدَّقُ مِنْهُ حَتّی يَفْنی(1) .

امام صادق (عليه السلام) فرمود : يك نماز واحب از بيست حج بهتر است ، و يك حج بهتر است از خانه ای كه پر از طلا باشد و تمام آن در راه خدا به صدقه برود .

عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ قالَ : سَمِعْتُ اَبا عَبْدِاللهِ (عليه السلام) يَقُولُ : حِجَّةٌ اَفْضَلُ مِنَ الدُّّنْيا وَ ما فيها ، وَ صَلوةُ فَريضَة اَفْضَلُ مِنْ اَلْفِ حِجَّة(2) .

يونس بن يعقوب می گويد : از حضرت صاد (عليه السلام) شنيدم كه می فرمود : يك حج برتر است از دنيا و هر چه در آن است ، و يك نماز واجب از هزار حج برتر است .

عَنْ اَبی عَبْدِاللهِ (عليه السلام) قالَ : اِنَّ تارِكَ الصَّلوةِ كافِرٌ .

از امام صادق (عليه السلام) روايت شده كه فرمود : به حقيقت كه ترك كننده ی نماز كافر است .

عَنْ اَبی عَبْدِاللهِ (عليه السلام) عَنْ اَبيهِ عَنْ جابِر قالَ : قالَ رَسوُلُ اللهِ (صلی الله عليه وآله وسلم) : مابَيْنَ الْكُفْرِ وَ  الاْيمانِ اِلاّ تَرْكُ الصَّلوةِ .

امام صادق از حضرت باقر (عليهما السلام) از جابر از رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) روايت می كند كه : بين كفر و ايمان جز ترك نماز چيزی نيست .

محمّد بن سنان از علل و فلسفه ی مسائل الهی از حضرت رضا (عليه السلام) در ضمن يك نامه سؤال می كند ، امام هشتم در پاسخ به مسئله ی نماز می نويسند :

* نماز اقرار به ربوبيّت حضرت حقّ عزّوجلّ ، و نفی شريك از وجود مقدّس او ، و ايستادن در پيشگاه عظمت آن جناب با ذلّت و مسكنت و خضوع

ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ فروع كافی : ج 1 / ص
2 ـ وسائل : ج 3 / ص 26 .

و اعتراف ، و طلب آمرزش نسبت به گناهان گذشته ، و صورت به خاك نهادن در هر روز برا تعظيم در برابر عظمت آن وجود مبارك ، و اينكه عبد به ياد حق و جدای از تجاوز به حقوق الهی و خاضع و خاكسار و راغب به رحمت واسعه و خواهان زياد شدن ايمان و وسعت رزق و مداومت بر ذكر در شب و روز است ، ونيز عبد سيّد و مولا و مدبّر و خالقش را فراموش نكند تا دچار شرّ و طغيان نگردد ، و نيز به وسيله ی نماز از انواع معاصی حفظ گردد و ازافتادن در دريای فساد مصون بماند(1) .

در روايت صحيح بسيار مهمّی از رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) روايت شده كه فرمود :

* روزی امين وحی برای ادای وحی به نزد من آمد . هنوز آنچه را كه بايد بر من بخواند تمامش را نخوانده بود كه ناگهان آوازی سخت و صدايی هولناك برآمد . وضع فرشته ی وحی تغيير كرد ، پرسيدم : اين چه آوازی بود ؟ گفت : ای محمد ! خدای تعالی در دوزخ چاهی قرار داده ، سنگ سياهی در آن انداختند ، اكنون پس از سيزده هزار سال آن سنگ به زمين آن چاه رسيد . پرسيدم : آن چاه جايگاه چه كسانی است ؟ گفت : از آنِ بی نمازان و شرابخواران(2) !!

رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) فرمود :

* هر كه نماز را ترك كند خدای تعالی او را به پانزده عقوبت مبتلا كند : شش عقوبت در دنيا و سه عقوبت نزديك مرگ و سه در قبر و سه در قيامت ،

اما شش عقوبت در زمان حيات :

1. بی آبرو شود .

2. بركت از مالش برود .

ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ علل الشرايع : ص 114 .
2 ـ اسرارالصلوة شيخ عبدالحسين تهرانی : ص 31 .

3. عمر و ثروتش زيان نگردد .

4. خيراتش قبول حق نشود .

5. دعايش مستجاب نگردد .

6. دعای شايستگان نصيب وی نشود .

اما سه بلايی كه نزديك وفات به او می رسد :

1. سكرات مرگ بر او شديد شود .

2. گرسنه از دنيا برود .

3. تشنگی از او رفع نشود .

اما سه عقوبتی كه در قبر به وی رسد :

1. با درد و غم قرين باشد .

2. در تاريكی محض بسر برد .

3. تا قيامت در عذاب باشد .

اما سه عقوبتی كه در قيامت به او رسد :

1. حساب بر وی دشوار شود .

2. خداوند دشمن وی گردد و به او نظر رحمت نيندازد و او را عذاب دردناك رسد .

3. از قبر همچون حيوان به قيامت وارد گردد و  سپس با ذلّت و خواری رهسپار دوزخ شود(1) .

* قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله عليه وآله وسلم) : لاايمانَ لِمَنْ لاصَلوةَ لَهُ(2) .

رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) فرمود : آن كه نماز ندارد ايمان ندارد .

ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ اسرارالصلوة : ص 32 .

2 ـ اسرارالصلوة : ص 33 .

وَ قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله عليه وآله وسلم) مَنْ اَحْرَقَ سَبْعينَ مُصْحَفاً وَ قَتَلَ سَبْعينَ نَبِيّاً وَ زِنا مَعَ اُمِّهِ سَبْعينَ مَرّات وَ افْتَضَ سَبْعينَ بِكْراً بِطَريقِ الزِّنا اَقْرَبُ اِلی رَحْمَةِ اللهِ مِمَّنْ تَرَكَ الصَّلوةَ مُتَعَمِّداً(1) .

و نيز رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) فرمود : كسی كه هفتاد قرآن را بسوزاند و هفتاد پيامبر به قتل رساند و هفتاد مرتبه با مادر خود درآميزد و هفتاد دختر را از طريق زنا تجاوز نمايد به رحمت خداوند از كسی كه عمداً نمازش را ترك كند نزديكتر است .

* قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله عليه وآله وسلم) اِنَّ تارِك الصَّلوة لايَجِدُ ريحَ الْجَنَّةِ .

رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) فرمود : به حقيقت كه تارك نماز بوی بهشت را استشمام نكند .

رواياتی كه در باب ارزش و عظمت نماز رسيده به اندازه ای است كه اگر كسی بخواهد همه ی آنها را از معتبرترين كتاب های حديث در يك جا جمع كند كتاب قطوری خواهد شد ، و من فكر می كنم به همين اندازه برای دريافت ارزش اين عبادت ملكوتی برای خوانندگان اين رساله بس باشد .

در اين قسمت لازم است اين نكته ی مهم را تذكر دهم كه عده ای تصور می كنند نماز حقيقتی است كه در آيين محمّدی و فرهنگ اسلامی بر مردم واجب شده ، در حالی كه اين تصور از هر جهت بدون پايه و ريشه است . نماز واقعيتی است كه از هنگام شروع زندگی به وسيله ی حضرت آدم در كره زمين از جانب حضرت حق بر هر مكلفی واجب شد و اين امر واجب به هر يك از صد و بيست و چهار هزار پيغمبر ابلاغ گشت تا آن را به امت های خود برسانند و آنان را به

ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ اسرارالصلوة : ص 33 .

نماز دعوت كنند و از ترك آن بترسانند .

در قسمت بعد در به مسئله ی نماز در آيين انبيا از طريق قرآن و روايات می پردازيم تا معلوم شود اين حكم با عظمت در پيشگاه حضرت حق از چه حيثيّت و ارزشی برخوردار است .

نماز در آئينه ی حيات انبيا و امت ها

تفسير علی بن ابراهيم قمی در حدود قرن سوم هجری ، يعنی نزديك به عصر امام حسن عسكری (عليه السلام) ، به رشته ی تحرير درآمده است .

بزرگان از علمای امت اسلامی و دانشمندان وارسته ، امثال علامه ی طباطبايی صاحب تفسير الميزان ، به اين تفسير اطمينان نموده و  بسياری از مطالب آن را در كتب فقهی و تفسيری و اخلاقی خود نقل كرده اند .

نويسنده ی تفسير جناب علی بن ابراهيم(1) در توضيح آيه ی شريفه ی ( فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَات  )(2) روايتی را از قول پدرش ، از ابن ابی عمير ، از ابان بن عثمان ، از امام ششم (عليه السلام) نقل می كند كه با توجّه به اينكه كتب رجالی شيعه از قبيل رجال كشی ، جامع الرواة اردبيلی ، قاموس الرجال شوشتری ، معجم الرجال خويی ، سندش را صددرصد معتبر دانسته اند ، نشان دهنده ی مسئله ی نماز در زمان حضرت آدم (عليه السلام) است ، برگردان فارسی روايت تا آنجا كه لازم و نقطه ی شاهد است از نظر عاشقان نماز می گذرد :

* آدم پس از بيرون آمدن از بهشت و هبوط به زمين ، چهل روز در كوه صفا واقع در نزديك بيت حق اقامت داشت . آن روزها به خاطر دوری از مقام قرب و هبوط از مقام علّم الاسمايی و از دست دادن جوار ملكوت و هجران بهشت

ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ تفسير قمی : 1 / 44 .
2 ـ بقره ( 2 ) : 37 .

وصال محبوب ، در حالی كه صورت به خاك داشت همچون ابر بهاران سرشك از ديده می ريخت .

امين وحی از جانب حضرت معبود ـ كه جز لطف و محبّت و احسان و مرحمت به بندگان ندارد ـ بر او نازل شد و سبب ناله ی جگرسوز و دلخراش او را پرسيد . در پاسخ آن فرشته گفت : چرا ناله نكنم و اشك از ديده نبارم ؟ مگر نه اين است كه خدای عزيز مرا به خاطر بی توجّهی به خواسته ی خود از مقام قرب رانده و از جوار رحمت خويش محرومم نموده و مسكنم را در خاك دلّت و بر غبار مسكنت قرار داده ؟

فرشته ی وحی بدو گفت : به پيشگاه لطف دوست برگرد و وجود خود را به زينت توبه بيارای .

آدم گفت : چگونه توبه كنم و چه سان به سوی حق باز گردم ؟

خداوند مهربان چون اراده ی آدم را بر جبران گذشته راسخ ديد ، قبه ای از نور كه جايگاه بيت را مشخص می كرد و تابش نورش حدود جغرافيايی حرم را معلوم می نمود فرو فرستاد و به امين وحی فرمان داد محلّ بيت را نشانه گذاری كند . چون به وسيله ی آن روشنايی ، محلّ بيت و حدود حرم معلوم شد و اين برنامه سامان گرفت ، فرشته ی وحی از آدم خواست آماده شود تا مراسمی را بجا آورده و دست نياز به سوی بی نياز برای بازگشت و توبه بردارد .

روز ترويه شروع برنامه ای بود كه از فرشته ی حق تعليم می گرفت . پدر آدميان به دستور فرشته ی حق غسل كرد و مُحرم شد و پس از انجام آن مراسم ، روز هشتم ذوالحجه به سرزمين منی رفت و دستور گرفت كه شب را در آنجا بماند .

صبح روز نهم در حالی كه تلبيه می گفت به عرفات آمد . آفتاب عرفات از ظهر می گذشت . فرشته ی الهی به او گفت : از ادامه ی تلبيه خودداری كن و دوباره خود را به غسل بيارای .پس از اينكه نماز عصر را بجای آورد امين وحی به او

گفت : در اين سرزمين به پای خيز . چون به پا خاست كلماتی را كه از خداوند برای توبه نازل شده بود به آدم تعليم داد .

از اين روايت كه علاوه بر تفسير علی بن ابراهيم ، كتابهای ديگر اسلامی هم آن را نقل كرده اند استفاده می شود كه حضرت آدم كه اولين انسان از نوع ما بوده از جانب حضرت ربّ مأمور به نماز بوده است ، ولی اينكه چگونگی و كيفيّت و شرايط و عدد ركعات و اوقات آن به چه صورت بوده بر ما پوشيده است و دانستن آن هم چندان سودی ندارد . آنچه اهميّت دارد اين است كه آدم برای بجا آوردن نماز مكلّف و مسؤول بوده و آيين وی همراه با حكم نماز بود .

كتاب باارزش بحارالانوار(1) از كتاب پراعتبار تهذيب شيخ طوسی ـ آن فقيه والا و مفسّر بزرگ و محدّث خبيری كه علامه ی حلّی درباره ی او فرموده است : « من مردی در علم و عمل نظير او نمی شناسم » ـ روايت می كند كه حضرت صادق (عليه السلام) فرمود :

* به هنگامی كه آدم از دنيا رفت و زمان نمازگزاردن بر او فرا رسيد ، فرزندش هبة اللّه به امين وحی گفت : ای فرستاده ی حق ! پيشقدم شو تا بر جنازه ی آدم نماز گزارده شود . فرشته ی الهی پاسخ داد : خداوند جهان ما را بر به سجده بر پدرت امر كرد ، و هم اكنون در شأن ما نيست كه بر نيكوترين فرزند وی مقدم شويم ، شما بر ما پيشی گير و با پنج تكبير ـ به مان صورت كه بر امت محمّد (صلی الله عليه وآله وسلم) واجب خواهد شد ـ بر جنازه نماز بخوان . از آن پس آن نماز ، واجب شد بر جنازه ی فرزندان وی قبل از دفن ، نماز ميت خوانده شود .

با كمال تأسّف بسياری از جوامع و امتها از فرهنگ الهی دور شدند و به پرستش بتهای زنده و مرده دچار آمدند و به سبب نحسیِ شرك و كفر از حقايق

ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ ج 11 / 260 .

الهيّه محروم گشتند و بدتر از هر چيز ، از نماز ، اين فيض عظيم الهی ، بی بهره ماندند . زندگان آن جوامع بی نماز هستند و مرده هايشان بدون بدرقه ی نماز يا دفن می شوند و يا به آتش می سوزند .

ادريس و نماز

علامه ی مجلسی از حضرت صادق (عليه السلام) روايت می كند :

* به هنگام ورود در شهر كوفه از مسجد سهله ديدن كن و در آن جايگاه مقدّس نماز بگزار و حلّ مشكلات دينی و دنيايی ات را در آن مقام از حضرت بطلب ، زيرا مسجد سهله خانه ی حضرت ادريس است . انسان بزرگواری كه در آنجا به پيشه ی خياطی مشغول بود و نمازش را در آن جايگاه اقامه می كرد .

آری !آن كس كه در آنجا دست نياز به سوی بی نياز بردارد بی جواب نمی ماند و در قيامت در كنار ادريس از مقام بلندی برخوردار خواهد بود و به خاطر عبادت و اظهار نيازمندی در آن مسجد ، از ناراحتی های دنيايی و شرّ دشمنان در پناه حق قرار خواهد گرفت(1) .

طبرسی بزرگوار در مجمع البيان(2) حضرت ادريس را از قديمی ترين پيامبران خدا و جدّ پدری نوح می داند .

عنايت كنيد كه حضرت ادريس كه قبل از نوح می زيسته فرهنگش همراه نماز بوده و مكان اقامه ی نمازش چندان مقدّس و مبارك است كه حضرت صادق (عليه السلام)دعای دعا كننده را در آن مقام مستجاب می داند .

ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ بحارالانوار : ج 11 / ص 280 .
2 ـ ج 6 / ص 518 .

نوح و نماز

بحار الأنوار ، اين اولين كتاب بی نظير و ارزشمند ، از حضرت باقر (عليه السلام) روايت می كند :

* پرستش خدای يگانه و اخلاص به پيشگاه او و بی همتا دانستن حق ، كه خداوند فطرت مردم را بر آن قرار داده است اصول آيين نوح بود .

پروردگار بزرگ از نوح و همه ی انبيا پيمان گرفت كه او را فرمان ببرند و از شرك دوری جويند ، و نيز خدای مهربان حضرت نوح را به نماز و امر به معروف و نهی از منكر و رعايت حلال و حرام دعوت كرد(1) .

ابراهيم و نماز

ابراهيم بزرگ ـ كه از او تحت عنوان بت شكن ، قهرمان توحيد ، پدر انبيا ، اوّاه ، حليم ، صالح ، مخلِص ، مخلّص ، موحّد و بينای ملك و ملكوت ياد می شود ـ به فرمان حضرت حق ، هاجر و فرزند شيرخواره اش اسماعيل را از شام حركت داد و به دلالت پروردگار راه پيمود تا به جايگاه كعبه رسيد . پس آن طفل شيرخوار و مادرش را بنا به خواست خداوند در آن سرزمين بی آب و علف با مختصری طعام و پيمانه ای از آب پياده كرد !! سپس از همسر مهربان خداحافظی كرد و اراده ی بازگشت نمود . در اين وقت هاجر دامن ابراهيم را گرفت و عرضه داشت : چرا می روی و به كجا خواهی رفت ؟ ما را در اين دشت هولناك و زمين بی آب و علف به كه وامی گذاری ؟

ابراهيم التماس هاجر را ناديده گرفت و با آرامشی كه خاصّ عاشقان و اوليای خداست به هاجر فرمود : اينكه تو و اين طفل گرسنه را در اين بيابان می گذارم

ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ بحار الأنوار : 11 / 331 .

فرمان اوست .

هاجر چون اين آهنگ گرم و دلپذير را شنيد به جای خود بازگشت و در برابر حكم حكيمانه ی حق تسليم شد و پيش خود گفت : اگر ماندن من با اين كودك در اين بيابان وحشتزا فرمان خداست باك ندارم ، زيرا همو حافظ و نگهبان من و كودك من است .

ابراهيم عزيز بازگشت . گو اينكه فراق فرزند كه تنها چراغ زندگی او بود قلبش را سخت می فشرد ، اما ايمان او به خداوند نيز او را از آن منطق با كمال آرامش و اطمينان دور می ساخت و در حالی كه مركب به جلو می راند دست به سوی حق برداشت و چنانكه قرآن مجيد می فرمايد ، عرضه داشت :

* ( رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتي بِوَاد غَيْرِ ذِي زَرْع عِندَ بَيْتِكَ الُْمحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلاَةَ )(1) .

پروردگارا ! من زن و فرزند خود را در بيابانی خشك و سوزان در كنار خانه ی تو قرار دادم پروردگارا ! برای اين كه نماز به پای دارند .

ابراهيم بزرگوار به نقل از قرآن مجيد درخواستهای بسيار مهمی از حضرت حق داشت . خداوند مهربان تمام دعاهای ابراهيم را اجابت فرمود ، كه از جمله ی درخواستهای آن مرد بزرگ يكی اين بود :

* ( رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلاَةِ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ )(2) .

پروردگارا ! من و فرزندانم را به پادارنده ی نماز قرار ده و درخواست مرا به پيشگاه لطف و عنايتت بپذير .

ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ ابراهيم ( 14 ) : 37 .
2 ـ ابراهيم ( 14 ) : 40 .

اسماعيل و نماز

كتاب الهی درباره ی حضرت اسماعيل می فرمايد :

* ( وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْماعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولاً نَّبِيّاً * وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاَةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِيّاً )(1) .

اسماعيل را به ياد آر كه دارای اوصاف پسنديده بود : وفادار به پيمان ، فرستاده ی حق ، حبر دهنده ی از حقايق ، و امر كننده ی زن و فرزند به نماز و زكات ، و بنده ای بود كه خداوند در تمام برنامه ها از او خشنود بود .

اسحاق و يعقوب و انبيای از ذرّيه ی ابراهيم و نماز

در زمينه ی امر حضرت حق به نماز ، به عباد شايسته اش حضرات اسحاق و يعقوب و ساير انبيای از ذرّيه ی ابراهيم در قرآن كريم می خوانيم :

* ( وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلاًّ جَعَلْنَا صَالِحِينَ * وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلاَةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ )(2) .

ما به ابراهيم ، اسحاق و فرزندزاده اش يعقوب را عطا كرديم و همه را صالح و شايسته و لايق مقام نبوت قرار داديم ، و آنان را به پيشوايی خلق برگزيديم تا مردم را به امر ما هدايت كنند ، و هر كار نيكو از انواع عبادات و خيرات مخصوصاً اقامه ی نماز و ادای زكات را به آنان وحی كرديم ، و اينان برای ما بندگان سربه فرمان بودند .

ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ مريم (  ) : 54 ـ 55 .
2 ـ انبيا (  ) : 72 ـ 73 .

شعيب و نماز

مردم مَديَن مردمی فاسد و طاغی و ياغی و متجاوز به حقوق حق و خلق بودند . خداوند بزرگ حضرت شعيب را در ميان آنان مبعوث به رسالت فرمود ، تا آنان را از گمراهی و ضلالت نجات دهد . تعاليم ملكوتی و آسمانی شعيب را حضرت حق بدين صورت بيان می فرمايد :

* ( وَإِلَی مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْباً قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِنْ إِله غَيْرُهُ وَلاَ تَنْقُصُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّي أَرَاكُم بِخَيْر وَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْم مُحِيط * وَيَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلاَ تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ * بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِن كُنتُم مُؤْمِنِينَ وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظ )(1) .

برای هدايت و راهنمايی مردم مدين برادرشان شعيب را فرستاديم . او به مردم مدين از جانب حضرت حق چنين گفت : ای جامعه ! خدای جهان آفرين را بپرستيد ، زيرا جز او خدايی نيست ، و آنچه را به وسيله ی پيمانه و ترازو به مردم می فروشيد از آن كم مگذاريد . من خير شما را به شما نشان می دهم . چرا می خواهيد از راه تقلب و خيانت به ثروت خود بيفزاييد ؟ من شما را از عذاب روز فراگير می ترسانم ، های ای ملت ! پيمانه را پر بدهيد ، جنس ترازويی را بدون كم گذاشتن به مشتری ارائه كنيد ، و از گناه و تجاوز به حق مردم دست برداريد .

مردم مدين ! بی ترديد آنچه خداوند در سايه ی مقرراتش بر شما حلال دانسته به بفع شماست اگر اهل ايمان هستيد . من قدرت بازداشتن شما را از تجاوز ندارم ، وظيفه ی من تبليغ برنامه های خداست و بس .

ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ هود ( 11 ) : 84 ـ 86 .

تعاليم شعيب ضامن خير دنيا و آخرت مردم بود ، ولی جامعه ی مدين در برابر شعيب و دلسوزيهای او موضع سختی گرفتند و نخواستند هدايت حق را بپذيرند و دست از هوا و هوس و شهوت و دنياپرستی بردارند . و عجيب اينجاست كه تمام برنامه ها و تعاليم آن بزرگمرد الهی را نتيجه ی نماز شعيب می دانستند وبه اين معنا علم داشتند كه نماز ، باز دارنده ی نمازگزار از هر فحشا و منكری است . آنان به شعيب گفتند :

* ( قَالُوا يَا شُعَيْبُ أَصَلاتُكَ تَأْمُرُكَ أَن نَتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَو أَن نَفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ إِنَّكَ لأنتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ )(1) .

( ای شعيب ! ما در پرستش معبودهای پدران خود ثابت قدميم و در برنامه های مالی خود آزاد ، و از هر راهی كه بخواهيم ثروت به چنگ می آوريم و به هر صورت كه اراده كنيم می فروشيم ) .

ای شعيب ! به نظر ما آنچه تو را تحريك كرده كه ما را از آيين نياكانمان برگردانی و مسير خريد و فروش ما را عوض كنی نماز توست . به راستی تعجب آور است كه با ما سر ستيزداری در حالی كه ما تو را مرد بردبار و درستی می دانيم .

آری ! نماز رشد دهنده و هدايتگر و بازدارنده ی از فحشا و منكرات و فساد بود ، اما مردم شهوت پرست مدين نمی خواستند در چنين حصن حصينی داخل شوند و دايره ی حيات را با اين دژ محكم و حصار مستحكم از شرّ شياطين و خطرات مصون و محفوظ بدارند .

ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ هود ( 11 ) : 87 .

موسی و نماز

حضرت كليم الله كه از انبيای اولوالعزم است ، مورد عنايت خاص حضرت محبوب بود .

ياد آن حضرت و اوصاف حميده ی او در قرآن مجيد زياد آمده است .

او زمانی كه كه به هدايت حضرت حق ، در مسير مدين و مصر به وادی سينا و منطقه ی طور رسيد ، برای اولين بار طنين دلربای صدای معشوق را بدين گونه شنيد :

* ( يَامُوسَی * إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُویً«12»

وَأَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِمَا يُوحَی * إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلاَةَ لِذِكْرِي  )(1) .

* ای موسی ! من پروردگار تو هستم ، كفش از پای بيرون كن ( : از همه چيز جز من قطع علاقه نما ) ، چون هم اكنون در وادی مقدسی .

من تو را به مقام شامخ رسالت برگزيده ام ، بنابراين به آنچه به تو وحی می شود گوش فرا ده :

منم خدای يكتا ، خدايی كه جز من نيست ، پس مرا اطاعت كن و در مسير عبادت من قرار گير و نماز را به خاطر ياد من به پای دار .

آری ! نماز كه همراه با شرايط ظاهری و باطنی اقامه شود ياد حضرت محبوب را در دل زنده می سازد و حاكميت آن ياد را در اعمال و اخلاق می گستراند و امنيتی همه جانبه در قلب ايجاد می كند به طوری كه انسان از شرّ شياطين در مصونيّت الهی می رود و از بركت آن امنيّت ، سعادت دنيا و آخرت آدمی تضمين می شود .

ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ طه (  ) : 11 ـ 14 .
* ( أَلاَ بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ )(1) .

آگاه باشيد ! با ياد خدا دلها آرامش و امنيّت يابد .

چون امنيّت به وسيله ی نماز با شرايط و عبادتِ با حال ، حكومتش را در عرش قلب برقرار كرد ، به هنگام مرگ و سفر به آخرت ، دارنده ی قلب مطمئن مخاطب به خطاب حضرت حق می شود و آن وقت ، مردن برای انسان از عسل شيرين تر می گردد :

* ( يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلَی رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً * فَادْخُلِي فِي عِبَادِی * وَادْخُلِي جَنَّتِی )(2) .

ای صاحب نفس با آرامش ! به پروردگارت برگرد در حالی كه راضی هستی و از تو خشنودند ، پس در عباد من وارد شو و به بهشتم درآی .

لقمان و نماز

آن بزرگمرد الهی كه بر اثر تزكيه ی نفس و جهاد فی الله ، از جانب حق وجود با بركتش چشمه ی جوشان حكمت الهی شد ، در سفارشاتش به فرزند خود می فرمايد :

* ( يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاَةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنكَرِ وَاصْبِرْ عَلَی مَا أَصَابَكَ إِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزِمِ الْأُمُورِ )(3) .

ای پسرم ! نماز را به پای دار و در جامعه اقدام به امر به معروف و نهی از منكر

ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ رعد (  ) 28 .
2 ـ فجر (  ) 27 ـ 30 .
3 ـ لقمان (  ) 17 .

كن و در برابر حوادث بردبار و صبور باش ، كه تحمل و صبر در راه ارشاد مردم نشانه ای از عزم ثابت مردم بلند همّت است .

داود و نماز

علّامه ی مجلسی دانشمند كم نظير شيعه در توضيح آياتی كه در رابطه ی با حيات با بركت داود است ، رواياتی درباره ی فضايل و محاسن و كثرت عبادات و مناجات داود ، به خصوص عشقی كه از پيامبر بزرگ به نماز داشت ، نقل می كند :

* آن حضرت در خانه ی خود محرابهای متعددی قرار داده بود تا در جای جای منزلش نماز اقامه كند .

او اوقاتش را به چهار مرحله تقسيم كرده بود : روزی را برای حلّ مشكلات مردم ، روزی را برای زن و فرزندش ، روزی را برای دعا و مناجات د ر دل كوهها و كنار دريا ، و روزی را برای انس با محبوب در خلوت منزل و در كنار محراب عبادت .

امام صادق (عليه السلام) می فرمايد : در حالی كه در محراب عبادتش مشغول نماز بود ، خداوند مهربان با وی سخن می گفت(1) .

سليمان و نماز

كتاب ارزشمند ارشاد ديلمی روايت می كند :

* لباس سليمان لباسی بس عادی بود ، در حالی كه سلطنت و حكومت و مالی كه در اختيارش بود برای احدی از گذشتگان و آيندگان مقرّر نشد .

ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ بحار الأنوار : 14 / 20 .

او شبهای خو را به نماز تمام می كرد ، در حالی كه همچون چشمه ی جوشان بهاری از ديده اشك می ريخت . آن حضرت اداره ی امور معاشش از طريق زحمت بازوی خودش بود(1) .

علمای اهل سنّت در تفسير آيات 30 تا 33 سوره ی ص متمايل به اين معنا شده اند كه سليمان در بازديد از اسبهای آماده برای جنگ از نماز عصرش غافل شد و به وقت غروب آفتاب متوجّه از دست رفتن نماز گشت و به اين خاطر به غم و غصّه ی شديدی دچار آمد .

آن گاه خداوند قادر آفتاب را برای او برگرداند تا نماز عصرش را در ظرف معيّن وقتش بجای آورد !

اميرالمؤمنين (عليه السلام) و حضرت باقر (عليه السلام) نظر كعب الاحبار و علمای اهل سنّت را مردود دانسته و دامن حيات باعظمت سليمان را در تمام عمر از قضا شدن يك نماز پاك می دانند .

در روايات شيعه آمده است كه نماز سليمان از اوّل وقت به تأخير افتاد ، و به اين جهت سخت ملول شد . حضرت حق آفتاب را به وقت عصر برگرداند تا آن مرد بزرگ الهی و آن پيامبر معصوم نمازش را به وقت فضيلتش ادا نمايد(2) .

آری ! بر اساس معرف اسلامی ـ البته معارف ملكوتی و باارزشی كه شيعه نقل كرده است ـ حيات انبيای حق از هر عيب و نقصی حتی قبل از مبعوث شدن مبرّا بوده است و پيامبری نبوده كه در عين آن همه زحمت و رنج روزانه ، نمازی از نمازهايش قضا شده باشد .

يونس و نماز

ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ بحارالانوار : 14 / 83 .

2 ـ بحارالانوار : 14 / 98 ـ 103 .

آن عبد شايسته ی حق سالها مردم نينوا را به عبادت حق و دست شستن از شرك و كفر و گناه دعوت كرد ، ولی مردم در برابر تعاليم الهی او تكبر ورزيدند و با وی به مخالفت برخاستند تا جايی كه آن حضرت را از هدايت خود نااميد ساختند ، و آن جناب از حضرت ربّ جهت نابودی قوم نينوا نفرين نمود و سپس آنان را رها كرده و به جايی رفت كه مردم به او دسترسی نداشته باشند .

چون به منطقه بازگشت زندگی مردم را عادی يافت ، معلوم شد جامعه ی نينوا به پيشگاه حق برگشته و عذاب را با قدرت و قوّت توبه از خود دور كرده اند .

پس ، با خشم و غضب منطقه را ترك كرد و چنانكه می دانيد از ميان امواج دريا در شكم ماهی جای گرفت . خداوند علت نجاتش را از آن زندان مهلك چنين بيان می فرمايد :

* ( فَلَوْلاَ أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ * لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَی يَوْمِ يُبْعَثُونَ )(1) .

پس اگر او اهل تسبيح نبود ، هر آينه تا قيامت در شكم ماهی مانده بود .

در مجمع البيان از قول مفسّر بزرگ قتاده آمده است كه منظور از تسبيح و ستايش يونس نماز بود(2) .

زكريّا و نماز

قرآن مجيد در باب نماز زكريّا می فرمايد :

* ( هُنالِكَ دَعا زَكَرِيّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لی مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّة طَيِّبَةً اِنَّكَ سَميعُ الدُّعاءِ * فَنادَتْهُ الْمَلائِكَةُ وَ هُوَ قائِمٌ يُصَلُی فِی الِْمحرابِ اَنَّ اللهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيی مُصَدِّقاً بِكَلِمَة مِنَ اللّهِ وَ سَيِّداً وَ حَصوُراً وَ نَبِيّاً مِنَ ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ صافات (  ) : 143 ـ 144 .
2 ـ مجمع البيان : 8 / 459 .
الصّالِحينَ 
)(1) .

در آن هنگام كه زكريّا عنايات حق را نسبت به مريم مشاهده كرد ، عرضه داشت : پروردگارا ! مرا از لطف خويش فرزندانی پاك سرشت عطا فرما ، همانا تو اجابت كننده ی خواسته ی بندگانی .

زكريّا در حالی كه در محراب عبادت به نماز ايستاده بود فرشتگان به او بشارت دادند كه همانا خداوند ترا به ولادت يحيی مژده می دهد ، فرزندی كه به پيامبری عيسی گواهی خواهد داد و خود نيز در راه هدايت مردم پيشوا و پارساست و نزد پيامبری از شايشتگان است .

عيسی و نماز

داستان عيسی و مادرش مريم كه دارای مقام عصمت و طهارت بود ، از عجايب مسائل روزگار است .

خداوند مهربان برای نشان دادن قدرت خود ، و برای عبرت ديگران و در جهت هدايت امتها به طور مكرر به واقعه ی عظيمه ی اين پسر و مادرش در قرآن مجيد اشاره فرموده است .

از عجايب حيات عيسی سخن گفتن او در گهواره پس از ساعاتی چند از ولادت است كه در آن گفتار ، حقايق الهيّه را برای مردم بازگو كرد و به خصوص به اين معنا اشاره فرمود كه من مأمور به نمازم :

* ( قالَ اِنّی عَبْدُاللّهِ اتانِیَ الْكِتابَ وَ جَعَلْنی نَبِيّاً * وَ جَعَلَنی مُبارَكاً اَيْنَما كُنْتُ وَ اَوْصانی بِالصَّلوةِ وَ الزَكوةِ ما دُمْتُ حَيَّاً * وَ بَرّاً بِوالِدَتی وَ لَمْ يَجْعَلَنی جَبّاراً شَقِيّاً * وَ السَّلامُ عَلی يَوْمَ وُلِدْتُ وَ يَوْمَ اَمُوتُ وَ يَوْمَ اُبْعَثُ حَيّاً )(2) . ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ آل عمران (  ) 38 ـ 39 .

2 ـ مريم (  ) 30 ـ 33 .

عيسی در گهواره گفت : همانا من بنده ی خدايم ، به من كتاب آسمانی عنايت شده و به شرف نبوّت آراسته ام و هر كجا باشم برای جهانيان مايه ی بركت و رحمتم . من تا زنده ام دستو دارم نماز را به پای دارم و زكات مال بپردازم . من مأمورم به مادر نيكی كنم و از شقاوت دورم . سلام حق بر من روزی كه به دنيا آمدم و روزی كه می ميرم و روزی كه در قيامت مبعوث می شوم . .

محمّد (صلی الله عليه وآله وسلم) و نماز

مسائلی كه در باب نماز در آيين رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) مطرح است در هيچ فرهنگی مطرح نبوده است .

نماز در اسلام محمّدی حقيقتی جامع و واقعيّتی كامل است كه در پرتو آن انسان به آداب الهی مؤدّب می شود و طريق رشد و كمال و عرفان و طريقت و عشق و حقيقت را می پيمايد .

نماز در آيين محمّد (صلی الله عليه وآله وسلم) بال پرقدرتی است كه اگر با شرايط مخصوص به خودش انجام بگيرد ، انسان را تا مقام قرب و وصال محبوب ابدی و معشوق سرمدی پرواز می دهد .

عارفان عاشق و واصلان كامل می فرمايند : نماز معجونی است كه حضرت شارع حكيم آن را ترتيب فرموده و به لطف عميم خود تركيب نموده است .

مشخص است كه هر جزء آن مبتنی بر حكمتی ، و مقتضی سرّی و مصلحتی است ، و هويدا و مبرهن است كه افضل اعمال بنی آدم سجده كردن است . چنانكه صريح اخبار و صحيح اعتبار بر آن ناطق و شاهد است ، صادق از آنكه اعضای سبعه را در آن حال مصلّی بر خاك گذارده و مجمع النّورين كه اشرف جوارح است بر زمين مالد و به زبان نياز به درگاه كريم كارساز بنده نواز نالد .

در حديثی بسيار مهم از قول رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) آمده است :

* اِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلاثَةٌ : ايَةٌ مُحْكَمَةٌ ، اَوْ فَريضَةٌ عادِلَةٌ ، اَوْ سُنَةٌ قائِمَةٌ...(1) .

آيه ی محكمه تفسير به توحيد و معرفة اللّه شده ، و فريضه ی عادله به اخلاق و تزكيه ی نفس معنا گشته ، و سنّت قائمه به فروع شريعت محمّدی تبيين شده است .

نماز معجونی است كه اجزاء آن از اين سه علم تركيب گشته و جامعه ای است كه از اين سه رشته دوخته شده و حقّه ای است كه در آن اين سه گوهر نفيس اندوخته گشته و صدفی است كه اين سه لؤلؤ ناياب را در بر دارد و منبعی است كه اين سه چشمه از آن منفجر گردد ، و اين همه در رابطه با نماز اسلام محمّدی است .

اما اشتمال نماز بر توحيد ، آن است كه افتتاح نماز با تكبيرة الاحرام است و مفهوم تكبير ، توحيد ذات و نفی صفات است ، و بلند كردن انگشتان دهگانه كه هر يك دليل و نشانه ای بر صفات جلاليّه و جماليّه است كه انسان به هنگام راه يافتن به نماز بايد متوجّه اين معانی بلند آسمانی و مفاهيم جانانه ی ملكوتی باشد .

اما اشتمال نماز تزكيه ی اخلاق به اين است كه طهارت بر دو نوع است :

طهارت ظاهر از خبائث و احداث ، و طهارت باطن از ذمايم اخلاق . و چنانكه تطهير ظاهر ، شرط صحت نماز است ، همچنان تطهير باطن نيز شرط قبولی اين عبادت الهيّه است .

و اشتمال نماز بر سنّت قائمه از اين جهت است كه نماز اشرف عبادات و افضل طاعات است و در فروع ، هيچ عملی باآن برابری نمی كند .

ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ كافی : 1 / 24 .

آری ! نماز اسلام محمّدی سراپا آداب الهی و مسائل تربيتی و حقايق ملكوتی و واقعيّات آسمانی است .

با چنين نمازی است كه انسان به معراج مربوط به خودش می رسدو به دريای نور سرمدی متصل می گردد ، چنانكه در روايات معتبره از قول معصومين عليهم السلام آمده است :

* قالَ رَسُولُ اللّهِ (صلی الله عليه وآله وسلم) : اِذا قامَ العَبْدُ اِلیَ الصَّلواةِ الْمَكْتُوبَةِ مُقْبِلا اِلَی اللّهِ تَعالی بِقَلْبِهِ وَ سَمْعِهِ وَ بَصَرِهِ وَ اِنْصَرَفَ وَ قَدْ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ كَيَوْم وَلَدَتْهُ اُمُّهُ .

رسول الهی (صلی الله عليه وآله وسلم) فرمود : زمانی كه عبد به نمازهای واجب برخيزد و با قلب و گوش و چشم به سوی حضرت حق رود ، پس از پايان نماز از گناهانش همچون روز ولادت از مادر بيرون رفته است .

در روايت بسيار مهم ديگر آمده است :

* چون عبد به نماز برخيزد ، حجاب بين او و حق برداشته می شود و حضرت محبوب با وجه كريم با او روبرو می گردد . ملائكه از دو طرفش تا انتهای آسمان صف بسته و با او نماز می گزارند و دعايش را آمين می گويند و تمام جوارح و اعضای بدن و هر آنچه در اطراف اوست تسبيح ميگويند(1) .

در روايات معتبر آمده :

* اَلصَّلوةُ نُورُ الْمُؤْمِنِ(2) .

نماز روشنايی انسان با ايمان است .

* اَلصَّلوةُ نُورٌ(3) .

ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ اسرار الصلواة تهرانی / 24 .
2 ـ اسرار الصَّلوة / 24 ـ 28 .
3 ـ اسرار الصلوة / 24 ـ 28 .

نماز نور است .

* اَفْضَلُ الْاَعْمالِ بَعْدَ الْايمانِ الصَّلوةُ(1) .

برترين كارها پس از ايمان نماز است .

* اَلصَّلوةُ كَفّاراتٌ لِلْخَطَاءِ(2) .

نماز كفاره ی گناهان است .

* اَلصَّلوةُ مِعْراجُ اُمَتی(3) .

نماز معراج امت من است .

* اَلصَّلوةُ اَوَّلَ وَقْتِها رِضْوانٌ وَ آخِرُها غُفْرانٌ(4) .

نماز اول وقت حشنودی حق ، و آخر وقت آمرزش الهی است .

* عَلَمُ الْايمانِ الصَّلوةُ .

نشانه ی ايمان نماز است .

* اَلْمُصَلّی يُناجی رَبَّهُ .

نمازگزار با پروردگارش مناجات می كند .

از رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) روايت شده :

* چون عبد رو به قبله كند از برای نماز به اخلاص تمام ، و نيت كند و بگويد : « اَللّهُ اَكْبَر » ، بيرون آيد از گناه چنانكه از مادر زاده شده ، و چون بگويد : « اَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجيم » به هر تار مويی كه بر تن او باشد خدای تعالی ثواب يك سال عبادت در ديوان اعمال او نويسد ، و چون فاتحه و سوره

ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ اسرار الصلوة / 24 ـ 28 .
2 ـ اسرار الصلوة / 24 ـ 28 .
3 ـ اسرار الصلوة / 24 ـ 28 .
4 ـ اسرار الصلوة : 24 ـ 28 .

بخواند چنان بوَد كه يك حج و عمره بجا آورده ، و چون ركوع كند و تسبيح بگويد چنان باشد كه به وزن خود زر سرخ صدقه باشد و همانند آن است كه تمام كتاب های خدا را خوانده باشد ، و چون بگويد : « سَمِعَ اللّهُ لِمَنْ حَمِدَه » خداوند مهربان به نظر رحمت به وی نگاه كند ، و چون سجده كند و تسبيح گويد حضرت حق ثواب پيامبران روزی او نمايد ، و چون تشهد گويد خداوند او را ثواب صابران دهد ، و چون سلام دهد و فارغ شود خدای كريم درهای بهشت را به روی او باز كند پس ، از هر دری كه بخواهد ، بی حساب وارد رضوان حق می شود(1) .

در آيات قرآن مجيد به شخص رسول اسلام امر به نماز شده كه اين امر واجب و لازم متوجه تمام مرد و زن و امت هم هست :

* ( وَ اَقِمِ الصَلوةَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ اِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِئاتِ ذلِكَ ذِكْری لِلذّاكِرينَ )(2) .

و نماز را در دو طرف روز و نيز در ساعت تاريكی شب به پا دار ، كه البته خوبيهای شما زشتی و بدكاريتان را نابود می سازد . اين حقيقت يادآوری است برای يادكنندگان .

* ( أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَی غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُوداً )(3) .

نماز را اول زوال آفتاب تا نيمه ی شب بجاآر ، و نماز صبح را نيز بجای آر كه آن نماز به حقيقت مشهود نظر فرشتگان شب و روز است .

ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ اسرار الصلوة : 27 .
2 ـ هود (  ) : 114 .
3 ـ اسراء «  » 78 .

قرآن مجيد به رسول اكرم (صلی الله عليه وآله وسلم) دستور می دهد كه اهل بيت خود را به نماز امر كن و بر اين مسئله استقامت نما :

* ( وَاْمُرْ اَهْلَكَ بِالصَّلوةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها لانَسْئَلُكَ رِزْقاً نَحْنُ نَرْزُقُكَ وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوی )(1) .

تو اهل بيت خود را به نماز امر كن و بر اين حقيقت صبور و شكيبا باش . ما از تو روزی كسی را نمی طلبيم ، بلكه به تو و ديگران روزی می دهيم ، و عاقبت نيكو مخصوص پرهيزكاری و تقواست .

مسئله ی نماز به اندازه ای مهم است كه جداگانه به زنان پيامبر در امر به نماز می فرمايد :

* ( وَ اَقِمْنَ الصَّلوةَ وَ اتَيْنَ الزَّكوةَ وَ اَطِعْنَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ )(2) .

و « ای زنان رسول من ! » نماز به پا داريد و زكات مال به فقيران دهيد و امر خدا و رسولش را اطاعت كنيد .

امت اسلامی و نماز

نماز از نظر اهميّت و ارزش در حدی است كه حضرت احديت كسی را از آن استثنا نفرموده و نخواسته احدی از بندگانش از اين فيض عظيم و از اين منبع بركت كه سودش ابدی و نفعش در دنيا و آخرت سرمدی است محروم بماند .

به همين خاطر همان طور كه به تمام امت های قبل از بعثت رسول اسلام امر به نماز فرمود ، فرد فرد مرد و زن و امت اسلام را نيز به اين فريضه ی الهيّه و حقيقت

ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ طه (  ) 132 .

2 ـ احزاب (  ) 33 .

ملكوتيه دعوت كرد و آنان را به انجام اين عمل بزرگ عبادی مأمور فرمود :

* ( فَاَقيموُا الصَّلوةَ اِنَّ الصَّلوةَ كانَتْ عَلَی المُؤْمِنينَ كِتاباً مَوْقُوتاً )(1) .

پس « ای بندگان من و ای امت اسلام ! » نماز را با شرايط لازمش بجای آوريد ، كه نماز برای اهل ايمان حكمی واجب و فريضه ای لازم و حتمی است .

* ( وَ اَقيموُا الصَّلوةَ وَ اتُواالزَّكوةَ وَ ارْكَعوُا مَعَ الرّاكِعينَ )(2) .

و نماز به پای داريد و زكات بپردازيد و با اهل عبادت خدا را عبادت كنيد .

* ( وَ اَنْ اَقيمُواالصَّلوةَ وَ اتَّقُوهُ وَ هُوَ الَّذی اِلَيْهِ تُحْشَروُنَ )(3) .

اين كه نماز به پای داريد و تقوای الهی پيشه كنيد ، و اوست خدايی كه به سويش محشور می شويد .

* ( حافِظُوا عَلَی الصَّلَواتِ وَ الصَّلوةِ الْوُسْطی وَ قُومُوا لِلّهِ قانِتينَ )(4) .

بر تمام نمازها بخصوص نماز ميانه ( صبح ياظهر ) محافظت داشته باشيد و به اطاعت از حضرت حق قيام كنيد .

* ( فَاَقيمُوا الصَّلوةَ وَ اتُوا الزَّكوةَ وَ اعْتَصِمُوا بِاللّهِ هُوَ مَوْلاكُمْ )(5) .

پس نمازبه جای آوريد و زكات بپردازيد و به حضرت الله چنگ بزنيد كه او مولای شماست .

* ( وَ اَقيمُوا الصَلوةَ وَ اتُواالزَّكوةَ وَ اَقْرِضُوااللّه قَرْضاً حَسَناً )(6) .

و نماز به پای بداريد و زكات مال ادا كنيد و به خداوند قرض الحسنه بدهيد .

ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ نساء (  ) 103 .
2 ـ بقره (  ) 43 .
3 ـ انعام (  ) 72 .
4 ـ بقره (  ) 238 .
5 ـ حج (  ) 78 .
6 ـ مزمل (  ) 20 .

اين است قسمتی از اوامر حضرت محبوب نسبت به نماز كه نشان می دهد نماز در پيشگاه او از چه ارزش و اهميتی برخوردار است .

اميد است هيچ مرد و زنی در امت اسلام خود را از اين فيض ملكوتی محروم نسازد و در وقت مرگ با دست خالی از اين سرمايه ی ابدی به ملاقات حق نرود .

نشانه های مؤمن

قرآن مجيد و كتاب های اصيل حديث برای انسان مؤمن ارزش و عظمتی قائلند كه برای چيزی در آفرينش ، پس از خدا و انبيا و ائمه ، به اين اندازه ارزش قائل نيستند .

مؤمن ماه آسمان حيات ، خورشيد عالم معنی ، و نور زمين و آسمان است .

* قالَ النَّبِیُّ (صلی الله عليه وآله وسلم) : مَثَلُ الْمُؤْمِنِ عِنْدَ اللّهِ كَمَثَلِ مَلَك مُقَرَّب ، وَ اِنَّ الْمُؤْمِنَ اَعْلی عِنْدَاللّهِ مِنْ مَلَك مُقَرَّب(1) .

رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) فرمود : مؤمن نزد خداوند همانند ملك مقرّب است ، و به حقيقت كه مؤمن نزد خدای بزرگ از ملك مقرّب بالاتر است .

* اِنَّ رَسوُلَ اللّهِ (صلی الله عليه وآله وسلم) نَظَرَ اِلَی الْكَعْبَةِ فَقالَ : مَرْحَباً بِالْبَيْتِ ما اَعْظَمَكَ وَ ما اَعْظَمَ حُرْمَتَكَ عَلَی اللّهِ ! وَ اللّهِ لِلْمُؤْمِنُ اَعْظَمُ حُرْمَةً مِنْكَ لاَِنَّ اللّهَ حَرَّمَ مِنْكَ واحِدَةً وَ مِنْ الْمُؤْمِنِ ثَلاثَةً : مالَهُ وَ دَمَهُ وَ اِنْ يُظَنَّ بِهِ ظَنَّ السُّوءِ(2) .

در روايت آمده كه رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) به كعبه نظر فرمود واين چنين به خانه ی حق خطاب كرد : آفرين به بيت الهی ، چه عظيم است قدر و منزلت تو و حرمتی كه نزد خدای داری ! به خدا قسم مؤمن احترامی عظيم تر از تو دارد ،

ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ مستدرك سفينة البحار : 1 / 167 .
2 ـ مستدرك سفينة البحار : 1 / 168 .

چرا كه خداوند برای تو يك حرمت قرار داده و برای مؤمن سه حرمت : حرمت در مال و در خون و آبرو كه نبايد به او گمان بد برد .

* قالَ الصّادِقُ (عليه السلام) : اَلْمُؤْمِنُ اَعْظَمُ حُرْمَةً مِنَ الْكَعْبَةِ(1) .

امام صادق (عليه السلام) فرمود : مؤمن حرمتی بزرگتر از كعبه دارد .

اين چنين انسان های والا و با عظمتی دارای خصوصيّات و ويژگی هايی هستند كه نشان دهنده ی اعتقاد آنان به خدا و روز قيامت و بيان كننده ی طهارت ظاهر و باطن آنهاست .

قرآن و روايات به خصوصيات و نشانه های مردم مؤمن اشاره دارند تا از جهتی چهره ی ملكوتی آنان را به جامعه ی انسانی بشناسانند و از جهت ديگر درس و پندی برای مردم باشد تا آن نشانه ها را در وجود خود تحقق بخشند .

در ميان نشانه ها و خصوصيات مردم مؤمن نماز جايگاه مخصوصی دارد و شايد بتوان گفت نماز در رأس تمام خصوصيات مردم مؤمن پس از ايمان به خدا و روز قيامت است .

اين رساله اگر بخواهد از هر آيه و روايتی فقط قسمت مربوط به نمازش را بياورد ، شايد از چهره ی زيبای آيه و روايت بكاهد . به ناچار آيات و رواياتی كه در آنها ذكری از نماز به عنوان نشانه ی مردم مؤمن آمده تمامش را نقل می كند تا علاوه بر توجّه به نماز به ساير خصوصيات مردم مؤمن نيز توجه شود .

در اين قسمت ، تذكرّ اين نكته ضروری به نظر می رسد و آن اين است كه به خاطر مفصّل نشدن رساله از ذكر اصل آيات و روايات خودداری می كنم و تنها برگردان فارسی آيات و روايات را در معرض تماشای خوانندگان می گذارم .

ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ مستدرك : 1 / 168 .

آيات

* اين كتاب بی ترديد راهنمای پرهيزكاران است ، آنان كه به جهان غيب ايمان آورند و نماز به پای دارند و از آنچه به ايشان عنايت كرده ايم در راه خدا بپردازند(1) .

* نيكوكاری بدان نيست كه روی به جانب مشرق و مغرب آوريد ، ( زيرا اين به تنهايی برنامه ای است براثر  ) در حقيقت ، نيكوكاری به اين است كه به پروردگار عالم و روز قيامت و فرشتگان و قرآن و پيامران ايمان آوريد و از مال خود ، در عين دوستی آن ، به خويشان و يتيمان و فقيران و مسافران در راه مانده و گدايان و در راه آزاد كردن بندگان بپردازيد . و نماز را به پای داشته ، زكات مال به در كرده ، و به وقت رنج و تعب راه صبر پيش گيريد . آن مردمی كه بدين صفات آراسته اند در ايمان راستگو و در عمل پرهيزكارند(2) .

* آنان كه اهل ايمانند و دارای عمل صالح و بپا دارنده ی نماز و پرداخت كننده ی زكات ، نزد حق از اجر نيكو برخوردارند . هرگز ترس از آينده و اندوه از گذشته نخواهند داشت(3) .

* كسانی از آنها كه در علم قدمی ثابت و نظری عميق دارند و از ايمان به حق بهرهورند و به آنچه به تو و پيامبران پيشين نازل شده ايمان می آورند ، و آنان كه نماز را به پا داشته و از پرداخت زكات بخل ندارند و به پروردگار و روز جزا ايمان می آورند ، به زودی آنان را از بهره ی بزرگ حق برخوردار خواهيم

ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ بقره ( 2 ) 2 ـ 3 .
2 ـ بقره (  ) 177 .
3 ـ بقره ( 2 ) 277 .

كرد(1) .

* همه كاره و ولیّ شما تنها خدا و رسول و آن مؤمنانی هستند كه نماز را به پا داشته و در حال ركوع به فقيران زكات می دهند(2) .

* آنان كه در تمام شؤون حيات متمسك به كتاب خدايند و نماز را بپا داشتند ، به حقيقت معلومشان باد كه ما اجر مصلحان را ضايع نخواهيم كرد(3) .

* مردم مؤمن كسانی هستند كه چون ياد خدا شود ، از جلال و بزرگی حق دلشان ترسان و لرزان گردد و چون آيات الهی را بشنوند بر ايمانشان افزوده گشته و در هر كاری بر خدای خويش تكيه كنند . نماز را با حضور قلب به پا دارند و از آنچه روزی آنان شده انفاق نمايند . به راستی چنين مردمی اهل ايمانند و مصداق حقيقی مؤمن ، و اينان نزد خداوند از مرتبه ی بلند و آمرزش و رحمت و روزی نيكو برخوردارند .(4) .

* منحصراً آباد كردن مساجد خدا به دست كسانی است كه به خدا و روز جزا ايمان آورده و نماز بپا دارند و زكات بپردازند و از غير حق نترسند . اينان اميد است كه از هدايت يافتگان باشند(5) .

خوانندگان عزيز ! اين آيات نمونه ای از آياتی است كه حضرت حق نماز را به

ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ نساء (  ) 162 .

2 ـ مائده ( 5 ) : 55 . به اتفاق تمام مفسّران با انصاف و اهل حق و حقيقت  ، آيه ی بالا در شأن والای حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) كه بهترين برپا دارنده ی نماز و  ادا كننده ی زكات پس از رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم)بود نازل شده است .

3 ـ اعراف (  ) 170 .

4 ـ انفال (  ) 2 ـ 4 .

5 ـ توبه (  ) 18 .

عنوان علامت ايمان و نشانه ی مؤمن در آن ذكر فرموده است . اگر متن آيات ديگر را بخواهيد ، با ذكر سوره و شماره ی آيه به قرار زير است :

انعام ( 6 ) : 92 ، توبه ( 9 ) : 71 ، رعد ( 13 ) : 22 ، ابراهيم ( 14 ) : 31 ، حج (  ) : 35 ـ 41 ، نور (  ) : 37 ، مؤمنون (  ) : 2 ، نمل (  ) : 3 ، لقمان (  ) : 4 ، فاطر (  ) : 18 و 19 ، شوری (  ) : 38 ، بيّنه (  ) : 5 ، معارج (  ) : 23 .

با توجه به اوصافی كه در آيات ذكر شده به عنوان نشانه های مؤمن آمده و از جمله ی آن علائم و اوصاف نماز است ، بايد گفت : هر مرد و زن مكلّفی كه از حوزه ی با عظمت نماز بيرون باشد ، طبق آيات قرآن از مدار ايمان و عرصه گاه دين خارج و در نتيجه از مراتب عالی تربيت و انسانيت و از انوار حقيقت و واقعيت به دور است .

روايات

حضرت باقر (عليه السلام) به جابر جعفی كه از بزرگترين راويان حديث و مورد توجه امامان معصوم بود فرمود :

* آيان كسی كه خود را به تشيّع ببندد و اظهار دوستی ما كند برايش بس است و اين بستگی و اظهار علاقه ، تنها عامل نجات اوست ؟

به خدا قسم ! شيعه ی ما كسی است كه به خاطر حق ، خود را از گناه حفظ كند و از برنامه های الهی پيروی نمايد .

شيعيان ما به تواضع ، خشوع ، امانتداری ، بسيار ياد حق كردن ، بپا داشتن نماز ، نيكی به پدر و مادر ، رسيدگی به حال همسايگان ، دستگيری از فقير و نيازمند و بدهكار و يتيم ، راستگويی ، خواندن قرآن ، و نگاهداری زبان از آزار مردم شناخته می شوند .

ــ[59]ــ

كسی كه از اين اوصاف بی بهره است شيعه نيست . شيعه كسی امين قبيله ی خويش است(1) .

* پيامبر بزرگوار به اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود : برای مؤمن سه خصلت است : روزه ، نماز ، زكات(2) .

* رسول باعظمت الهی به ابوذر فرمود : خداوند بزرگ روشنی ديده ام را در نماز قرار داده است . همچنان كه محبوب گرسنه طعام و معشوق تشنه آب ، محبوب من نماز است .

ای ابوذر ! گرسنه را طعام سير می كند و تشنه را آب سيراب می سازد ، ولی من از نماز سير نمی شوم(3) .

* حضرت باقر (عليه السلام) فرمود : سه برنامه به انسان درجه می بخشد ، و سه مسئله برای آدمی كفّاره است و سه گناه هلاك كننده و سه خصلت نجات دهنده .

آنچه باعث درجه است :

1. سلام بر مردم .

2. سير كردن گرسنه .

3. نماز شب .

آنچه باعث كفاره است :

1. وضوی كامل در شدت سرما .

2. حاضر شدن در جماعات روز و شب .

3. توجه شديد به نمازهای يوميّه .

ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ كافی : 2 / 60 .

2 ـ بحارالانوار : 77 / 64 .

3 ـ بحارالانوار : 77 / 77 .

اما سه عامل هلاكت :

1. سوء ظنّ به حق .

2. پيروی از هوای نفس .

3. خودبينی .

اما سه خصلتی كه مايه ی نجات است :

1. ترس از مقام حق در نهان و آشكار .

2. رعايت ميانه روی به هنگام غنا و فقر .

3. گفتار به عدالت به وقت خشنودی و خشم(1)

* حضرت صادق (عليه السلام) می فرمايد : شيعيان ما را دوازده خصلت است :

پاكدامنی ، كوشش در راه حق ، زهد ، ادای امانت ، وفای بعهد ، بندگی حق ، پنجاه و يك ركعت نماز واجب و نافله ، شب زنده داری ، روزه ، پرداخت زكات ، حج بيت ، اجتناب از تمام گناهان(2) .

* حضرت رضا (عليه السلام) فرمود : خويشتندار باشيد و به پاكدامنی روی آوريد ، از كوشش در راه حق بازنايستيد ، امانت مردم را به مردم بازگردانيد ، راستگو باشيد ، و با همسايگان خوش رفتاری كنيد ، اينها برنامه هايی است كه رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) به خاطر آن مبعوث به رسالت شد .

در قبيله ی خود نماز بخوانيد تا الگوی آنان شويد ، به اقوام رسيدگی كنيد ، از مريض عيادت نماييد ، از تشييع جنازه غفلت نورزيد ، برای ما در ميان مردم آبرو باشيد ، از اين كه با ديدن شما نسبت به ما بدبين شوند بپرهيزيد ، ما را در

ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ بحارالانوار : 78 / 183 .

2 ـ صفات الشيعه ی صدوق : حديث 1 .

جامعه يا عمل خود محبوب جلوه دهيد و از اين كه با ديدن شما با ما دشمن شوند دوری كنيد ، عشق و علاقه ی جامعه را متوجه ما سازيد و نارواييها را از ما دفع كنيد . آنچه خوبی درباره ی ما بگويند اهل آنيم و هر چه بدی نقل نمايند از آن مبرّا و پاك هستيم . شكر مخصوص خدای جهانيان است(1) .

در هر صورت نماز ، امر و دستور و خواسته ی حضرت حق است و هر آن كس كه از اين دستور سرپيچی كند سزايش عذاب ابد در روز محشر است .

اهميّت و عظمت امر و خواسته ، بسته به وجود امر كننده است . هر چه آمر با شخصيت تر باشد امرش مهمتر و وجود فرمانبری از آن امر شديدتر است .

به راستی بزرگتر و عظيم تر از حضرت حق كيست ؟ وجودی كه هستی او بی نهايت در بی نهايت ، و ذات مقدسش مستجمع جميع صفات كماليّه است .

امری مافوق امر حضرت او كدام است ؟ كارفرمای هستی به هر چه امر كند امرش مافوق امرهاست و اطاعت از دستورش در شدّت وجوب .

او در امر و خواسته اش مصالح همه جانبه ی مكلف را لحاظ می كند ، پس سود پيروی از امرش بازگشت به خود انسان دارد ، و در صورت سرپيچی ، زيانش برای خود آدمی است .

نماز امر خداست ، نگوييد او احتياج به نماز ما ندارد ، از سخن حق اراده ی باطل نكنيد ، بلكه بگوييد اين ما هستيم كه سراپا نيازمند به عبادت حقيم .

نماز خواسته ی حضرت مولاست ، مولای حكيم ، عادل ، مصلحت خواه ، رحيم ، رحمان ، ربّ ، ودود ، كريم ، غفور و ... .

پيروی از امر او بر همه كس واجب است و نتيجه اش خشنودی حق و بهشت عنبرسرشت ، و سرپيچی از خواسته اش باعث خشم و سخط است و مورث

ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ بحارالانوار : 87 / 348 .

عذاب ابدی در عالم آخرت .

نماز برنامه ای است كه در قرآن مجيد به طور مكرّر به آن امر شده و در سايه ی اجرای اين امر است كه سود همه جانبه نصيب انسان می شود .

برپاداشتن نماز ، حيات آدمی را از تمام آلودگی ها پاك و دست شياطين را از عرصه گاه زندگی كوتاه می سازد .

به همين منظور همه ی ما از جانب حضرت محبوب مكلف به نماز هستيم و مأمور اجرای اين عبادت عظيمه و اين حقيقت ملكوتيّهو .

در هر صورت خداوند متعال و تمام انبيا و همه ی امامان (عليهم السلام) و كل عارفان و عاشقان و صاحبدلان و ناصحان و دلسوزان ، ما را به نماز امر كرده و از همه ی ما اجرای اين وظيفه را خواسته اند .

در قرآن مجيد است :

* نماز را به پای داريد ، زكات مال بپردازيد و در عبادت حضرت دوست با خداپرستان حقيقی دمساز شويد(1) .

* به ياد آريد آن هنگام را كه از شما بنی اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خدا را ستايش و بندگی نكنيد و در حق پدر و مادر و خويشان و يتيمان و فقيران نيكی نماييد و با زبان خوش با مردم سخن گوييد و نماز را به پای داريد و زكات مال بپردازيد . ولی شما گروه يهود ، جز عده ای معدود پيمان شكستيد و از عنايت حق روی گردانديد(2) .

عجب نداری از حال مردمی كه گفتند : به ما اجازه ی جنگ بده . بدانها گفته شد : اكنون از جنگ خودداری كرده به وظيفه ی نماز و زكات قيام كنيد ( چون

ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ بقره ( 2 )  : 43 .

2 ـ بقره ( 2 )  : 83 .

هنوز مردم مسلمان آمادگی برای جنگ ندارد ) ولی وقتی حكم به جهاد برای جنگ بدر آمد گروهی بيش از آنچه بايد از خدا بترسند از دشمن ترسيدند و گفتند : الهی ! چرا حكم جنگ را بر ما واجب كردی تا از عمر خويش بی بهره شويم ؟ به اينان بگو : زندگی دنيا متاع اندكی است و جهان آخرت برای هر كس كه خدا ترس باشد بهتر است . در جهان محشر زندگی كامل و ابدی است و به هيچ كسی از شما ستم نخواهد شد(1) .

* آن گاه كه از نماز فارغ يافتيد ، باز در همه حال ـ چه ايستاده ، چه نشسته ، چه به پهلو ، ـ خدا را ياد كنيد و برنامه های حق را در زندگی حاكم سازيد ، و چون از آسيب دشمن به هنگام نبرد ايمن گشتيد نماز را به پای داريد كه نماز برای اهل ايمان حكمی قاطع و برنامه ای واجب است(2) .

* بگو ما پيامبران مأموريم كه به جامعه بگوييم نماز را بپا داريد و خويشتندار باشيد ، زيرا به سوی خدا حركت می كنيد و نزد او محشور خواهيد شد(3) .

* نماز را در دو طرف روز به پای داريد و در تاريكی شب بجای آوريد كه حسنات سيّئات را از بين می برد . اين حقيقت را برای متذكران متذكّريم(4) .

* نماز را به هنگام زوال خورشيد تا نيمه شب به پا دار و نيز نماز صبح را بجای آر كه مشهود فرشتگان شب و روز است(5) .

در دو آيه اخير ( هود : 114 و اسراء : 78 ) بر خلاف آنچه بين قشری از

ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ نساء (  ) : 77 .

2 ـ نساء (  )  : 103 .

3 ـ انعام (  ) : 72 .

4 ـ هود (  ) : 114 .

5 ـ اسراء (  ) : 78 .

مسلمانان مشهور است كه نماز را حتماً بايد در پنج وقت بجای آورد ، سه وقت تعيين شده است كه در اين سه وقت بايد پنج نماز بجای آورد :

1. زوال آفتاب يعنی ظهر تا ابتدای غروب ، يك وقت برای دو نماز ظهر و عصر كه فقه از اين دو نماز تعبير به « ظهرين » می كند(1) .

2. غروب آفتاب تا چهار ركعت مانده به طلوع فجر صادق ، زمان و وقت دوم برای دو نماز مغرب و عشاست كه باز فقه اسلام از هر دو نماز تعبير به « عشائين » می كند .

3. طلوع فجر تا دو ركعت مانده به طلوع آفتاب ، وقت سوم است برای نماز صبح .

بنابراين ، از قرآن مجيد برای نمازهای واجب پنج گانه سه وقت استفاده می شود كه با هفده ركعت نمازهای واجب را كه در پنج قسمت اعظم تنظيم شده در امتداد سه وقت بجای آورد . البته مقداری فاصله بين ظهر و عصر و مغرب و عشا از فضيلت بيشتری برخوردار است .

در سوره های نور : 65 ، عنكبوت : 45 ، روم : 31 . احزاب :33 و جمعه : 9 نيز اوامر مؤكد و قاطعی برای برپا داشتن نماز صادر شده كه هر يك از اين آيات نشانه عظمت و موقعيّت و موقف نماز در پيشگاه حق و در ميدان حيات انسان است .

ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ شرح لمعه چاپ جديد : 1 / 179 .




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^