مرگ و فرصت ها، ص: 143
«قرع» يعنى كوبنده، يعنى اى حبيب من! نمىدانى اين كوبنده، چه كوبندهاى است و چگونه مىكوبد؟ چه پتكى است كه بر سر جهان مىزنم و همه چيز را با يك بار كوبيدن به هم مىريزم؛ تمام كهكشانها، سحابى، كوهها و درهها، همه خراب مىشوند. خورشيدها، ماهها، ستارگان همه خاموش و نابود مىشوند. كوهها مانند پنبه حلّاجى شده مىشوند. درياها خشك و تبديل به آتش برافروخته مىشوند.
معناى آن كوبنده، اين است.
آن روزِ كوبيدن كه كوبنده مىكوبد و همه را در هم مىريزد، تمام مردم، مانند پروانههايى كه دور شمع، ديوانهوار مىچرخند و اين در و آن در مىزنند شده، نمىدانند چه خبر شده و چه مىخواهد بشود. كوههاى سر به فلك كشيده، مانند پنبه رنگين حلاجى شده پودر مىشوند. ببينيد كه قدرت اين كوبندگانى تا چه مقدار است.
كسى كه جنس مورد وزنش، اعمالش باشد، او قيمتى است. سنگين به معناى قيمتى بودن است، نه سنگين جِرمى. «ثقل» يعنى ترازوى آنهايى كه اعمالشان وزن و قيمت دارد. در آن روز گار كوبندگى كه مردم مانند پروانههاى دور شمع پخش هستند و ديوانهوار نگاه مىكنند، كسانى كه پرونده سنگينى دارند، در زندگى خوشى هستند. آنهايى كه پروندههايشان سبك، بىارزش و بىقيمت است، قابليت خريد خدا را ندارند.
خريد و فروش اعمال مؤمن
در سوره توبه، پروردگار قيامت را به بازار تشبيه و خودش را خريدار معرفى مىكند. فقط مردم مؤمن را فروشندگانِ در قيامت مىداند، چون فقط آنها جنس قابل فروش به خدا را دارند، كافر و منافق كه چيزى ندارد تا بفروشد. اينها در دنيا هر چه داشتند، خوردند و مصرف كردند و لخت و عريان به قيامت رفتند و چيزى