مرگ و فرصت ها، ص: 131
يَوْمِ الدِّينِ» هستيم، نمىگذاريم كه جريمه اضافه به كسى برسد، بلكه همان عمل آنها است كه گريبانگير خودشان شده و به شكل عذاب درآمده است، ما از بيرونِ عمل، عذاب و جريمهاى نمىآوريم، پس خدا ظالم نيست.
اگر كسى با خدا هر روز عمرش را تسويه حساب كرده باشد، و واجبات الهى را ادا كرده و با مردم معامله نيكو داشته، و به مردم ستمى نكرده، اين با خدا و خلق خدا حسابى ندارد، چرا بد بميرد؟ چرا وقت مردن ملك الموت با قيافه بد بيايد و جانش را به سختى بگيرد؟
آدمى كه حسابهايش با خدا و مردم صاف است، حجت خدا بر مردم است.
پروردگار عالم كه حجتش از ميان مردم نابود نمىشود، بلكه در هر دورهاى حجت، دليل و برهان دارد تا فرداى قيامت نگويند: نشد كه ما متدين شويم. آنهايى كه پست و مقام دارند، نمىتوانند كار كنند، ادامه دادن كار بر آنها حرام است.
راحتى جان دادن بر مؤمنين
امام صادق عليه السلام مىفرمايد:
كسى كه با خدا و خلق تسويه حساب كرده، هنگام مردن، خانوادهاش كه وضعيت برزخى او را نمىبينند، چون به عالم غيب و شهادت مىرود:
«ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» «1»
يعنى از نظر ما آن عالم، عالم غيب است.
امام صادق عليه السلام مىفرمايد:
چنين شخصى، هنگامى كه مىخواهد بميرد، ملك الموت دو گل مىآورد، هر دو گل نيز گل بهشتى است، اسم گل اول «المُنْسيّة» «2» و گل ديگر «المُسخيّة» است. به محض اين كه لحظه مرگ مىرسد اول گل «المُنْسيّة» را كنار شامّهاش مىگذارد،
______________________________ (1)- توبه (9): 94؛ «آنگاه [پس از پايان مهلت مقرر] به سوى داناى نهان و آشكار بازگردانده مىشويد و شما را به خيانتهايى كه همواره مرتكب مىشديد، آگاه خواهد كرد.»
(2)- الكافى: 3/ 127، حديث 1؛ «أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله لَوْ أَنَّ مُؤْمِناً أَقْسَمَ عَلَى رَبِّهِ أَنْ لَايُمِيتَهُ مَا أَمَاتَهُ أَبَداً وَ لَكِنْ إِذَا كَانَ ذَلِكَ أَوْ إِذَا حَضَرَ أَجَلُهُ بَعَثَ اللَّهُ عز و جل إِلَيْهِ رِيحَيْنِ رِيحاً يُقَالُ لَهَا الْمُنْسِيَةُ وَ رِيحاً يُقَالُ لَهَا الْمُسَخِّيَةُ فَأَمَّا الْمُنْسِيَةُ فَإِنَّهَا تُنْسِيهِ أَهْلَهُ وَ مَالَهُ وَ أَمَّا الْمُسَخِّيَةُ فَإِنَّهَا تُسَخِّي نَفْسَهُ عَنِ الدُّنْيَا حَتَّى يَخْتَارَ مَا عِنْدَ اللَّهِ.»
بحار الأنوار: 6/ 152، باب 6، حديث 5؛ «أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ زَيْنُ الْعَابِدِينَ عليه السلام قَالَ اللَّهُ عز و جل مَا مِنْ شَيْءٍ أَتَرَدَّدُ عَنْهُ تَرَدُّدِي عَنْ قَبْضِ رُوحِ الْمُؤْمِنِ يَكْرَهُ الْمَوْتَ وَ أَنَا أَكْرَهُ مَسَاءَتَهُ فَإِذَا حَضَرَهُ أَجَلُهُ الَّذِي لَايُؤَخَّرُ فِيهِ بَعَثْتُ إِلَيْهِ بِرَيْحَانَتَيْنِ مِنَ الْجَنَّةِ تُسَمَّى إِحْدَاهُمَا الْمُسْخِيَةُ وَ الْأُخْرَى الْمُنْسِيَةُ فَأَمَّا الْمُسْخِيَةُ فَتُسْخِيهِ عَنْ مَالِهِ وَ أَمَّا الْمُنْسِيَةُ فَتُنْسِيهِ أَمْرَ الدُّنْيَا.»