مرگ و فرصت ها، ص: 117
حكايت مرحوم كلباسى
اين «الاعلم فالاعلم» مرا به ياد داستان شيرينى انداخت؛ روزگارى در اسلام، مرحوم آيت الله العظمى حاج ميرزا كلباسى مرجع تقليد بود. روزى اين مرجع بزرگوار به حمام رفته بود، در آن زمان در خانهها حمام كم بود. حمامها خزينه داشتند. مرحوم كلباسى ظاهراً اول وقت، نماز صبحش را خواند و بعد وارد حمام مىشود و وقتى مىخواست از حمام بيرون بيايد، مىبيند كه كس ديگرى نيز در خزينه حمام هست، مرحوم كلباسى پايين پلهها ايستاده و خزانه نيز تاريك بود. فقط سايهاى مىديد كه مكرر زير آب مىرود و مىگويد نشد، دوباره زير آب مىرود و بيرون مىآيد و مىگويد نشد. مرحوم كلباسى او را صدا كرد، آمد، ديد مرحوم كلباسى است و فهميده است كه او در غسل كردن دچار وسواس است.
دين اسلام گفته است يك بار زير آب برو بعد بيرون بيا، تمام است. آن بار اول از دين است، بار دوم ديگر از دين نيست. مرحوم كلباسى به او گفت: مقلّد چه كسى هستى؟ ديد اگر بگويد مقلّد حضرتعالى، ايشان مىگويد من در رسالهام نوشتهام كه براى غسل، يك بار زير آب برو و بيرون بيا، نه پنجاه بار. لذا گفت: حضرت آيت الله شيطان. گفت: چرا از من تقليد نمىكنى؟ گفت: مراعات «الاعلم فالاعلم» را مىكنم يعنى بعد از شما، ما بايد در احتياط هاى خود به شيطان مراجعه كنيم.
طبقات جهنم از ديد قرآن
جهنم نيز داراى طبقات است. اين كه مىگويد: دوزخ، نه اين كه هر كس كه مجرم است، همگى را در يك جا ببرند، طبقات آخر جهنم كه متراكمترين، سختترين و بدترين عذاب الهى را دارد، جايگاه منافقين است، آنهايى كه در باطن دين ندارند، اما در ظاهر خودشان را ديندار نشان مىدهند.