مرگ و فرصت ها، ص: 386
بنمايانيم، بگوييم و افتخار كنيم.
اما وجود مبارك امام صادق عليه السلام به يكى از شاگردان خود ياد دادند كه چگونه اين طبيعت فخرفروشى را به طرف پروردگار جهت بدهد. مضمون بيان حضرت اين است كه: ايرادى ندارد خود را بنمايانيد و اين نماياندن را دوست داشته باشيد، اما به يك نفر بنمايانيد و توجه يك نفر را جلب كنيد كه او از همه برتر و بزرگتر است و آن هم خداى متعال است. «1» اهل نماز در نمازهاى يوميه مىگويند: «الله اكبر» يعنى «اكبر من كلّ شىء» چيزى كه در قديم مىگفتند: «چون كه صد آمد، نود هم پيش ماست» «2» چرا عمل خود را به نود نفر مىنمايانيم؟ به كسى بنمايانيم كه گويا به «كلّ شىء» نماياندهايم. خدا نيز مخفى نمىكند، هر چند عمل پاك اهل تقوا در پنهان انجام گرفته باشد، اما چون به خدا نمايانده است، خدا نيز اگر مصلحت او باشد، آن را برملا مىكند.
روايتى در حكمت خدا
كتاب «خصال» شيخ صدوق، يك دوره معارف الهى، مسائل تربيتى، خانوادگى، معاشرتى، قيامتى، دينى و دنيايى را جمع آورى كرده است. در باب «خصال پنج گانه» روايتى را از حضرت رضا عليه السلام نقل مىكند كه البته روايت مفصل است، اما مختصرش اين است كه حضرت مىفرمايد:
شبى يكى از انبياى الهى در خواب به او امر كردند: فردا كه از خانه بيرون رفتى، به اولين چيزى كه برخوردى، آن را بخور، به دومين چيزى كه برخوردى پنهانش كن و خاك روى آن بريز، به سومين چيزى كه برخوردى آن را پناه بده، به چهارمين چيزى كه برخوردى، نااميدش نكن و به پنجمين چيزى كه برخوردى، از آن فرار كن.
آن پيغمبر از خواب بيدار مىشود، به بيابان مىرود، به اولين چيزى كه برمىخورد، كوه سياه بسيار بزرگى را مىبيند كه اين اولى را خدا گفته بود: بخور.
______________________________ (1)- إرشاد القلوب: 1/ 187، الباب الثاني و الخمسون في أحاديث منتخبة؛ «رُوىَ عن الصّادقِ عليه السلام أنَّهُ قالَ لِبَعضِ تَلامِذَتِهِ: أىَّ شَيءٍ تَعَلَّمتَ مِنّى؟ قالَ لَهُ: يا مَولاىَ ثَمانِ مَسائلَ. قالَ لَهُ عليه السلام: قُصَّها عَلَىَّ لِأعرِفَها قالَ: الاولى: رَأيتُ كُلَّ مَحبوبٍ يُفارِقُ عِندَ المَوتِ حَبيبَهُ، فصَرَفتُ هِمَّتى إلى ما لا يُفارِقُنى بَل يونِسُنى فى وَحدَتى وهُوَ فِعلُ الخَيرِ، فقالَ: أحسَنتَ واللّه.
الثّانِيَةُ قال: رَأيتُ قَوما يَفخَرونَ بِالحَسَبِ وآخَرينَ بِالمالِ والوَلَدِ وإذا ذلكَ لا فَخرَ، ورَأيتُ الفَخرَ العَظيمَ فى قَولِهِ تَعالي: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ» فَاجتَهَدتُ أن أكونَ عِندَهُ كَريما، قالَ أحسَنتَ وَاللّه ...»
(2)- اين مصرع دوم از شعر مولوى است كه اين چنين است:
نام احمد جمله نام انبياست |
چون كه صد آمد، نود هم پيش ماست |
|