فارسی
پنجشنبه 09 فروردين 1403 - الخميس 17 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

مرگ و فرصت ها، ص: 332

فرصت ثروت قبل از فقر

فرصت دوم كه پيغمبر مى‏فرمايد، فرصت پول است؛ «غناك قبل فقرك» «1» انسان تا ثروت و پول در دست دارد، به جاى اين كه تكبر و غرور داشته باشد و منم منم بگويد، بيايد و از اين ثروت براى خدا استفاده كند. اين ثروت ماندنى نيست. در كنار اين ثروت، آتش سوزى، دزدى، گم كردن، خرج مريضى‏هاى آن چنانى و بالا و پايين شدن بازار هست. ممكن است طمع كنى، معامله كنى و تمام جنس و پول را به كسى بدهى كه از قبل نقشه كشيده است و تو هم نمى‏فهمى، همه را مى‏برد، چك و سفته مى‏دهد، اما تمام آن قلابى و حيله است.

و اگر نظير اين مشكلات براى تو پيش نيايد در نهايت، بعد از اين ثروت، فقر است كه با مردن پيش مى‏آيد. وقتى جانت را بگيرند، اين اسكناس‏ها را بالاى سرت نمى‏آورند دفن كنند، بلكه در كمال ندارى تو را مى‏برند و خاكت مى‏كنند.

شخص پولدارى وصيت نكرد و بى وصيت از دنيا رفت. اسلام مى‏گويد: چنين مرده‏اى را براى كفن كردنش بايد از زن، دختر و پسرش اجازه بگيرند. اگر اجازه كفن ندادند، به دولت بگويند: اين مرده بى كفن است و پول ندارد. دولت كفن و دفنش كند.

«بعضى ثروتمندان بيدار نمى‏شوند تا وقتى كه مرده شور، كيسه زبر و كفن را به تن آن‏ها بكشد و ببينند كه از ميلياردها ثروت، يك كفن ندارند، زن و بچه اجازه نمى‏دهند.»

خواستند اين مرده را در باغ طوطى شاه عبدالعظيم دفن كنند. اين مرده با دوستان من خيلى رفيق بود. پانصد سند ملكى داشت. در يك ملك زندگى مى‏كرد و چهارصد و نود و نه تاى ديگر را با قيمت‏هاى سنگين اجاره داده بود. وقتى تابوت را در باغ طوطى گذاشتند، به دفتر شاه عبدالعظيم رفتند و قبر خواستند. آن زمان،

______________________________
(1)- وسائل الشيعة: 1/ 114، باب 27، حديث 285.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^