فارسی
چهارشنبه 05 ارديبهشت 1403 - الاربعاء 14 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

مرگ و فرصت ها، ص: 277

رفتم عالم و مجتهد شدم، چون در آن خانه هر شب، بى استثنا، پدرم در يخچال را باز مى‏كرد و شيشه مشروب را بيرون مى‏آورد و مى‏خورد.

در روز قيامت، كسانى كه فرصت‏ها را غنيمت دانستند، پروردگار به وسيله اين‏ها خيلى‏ها را به جهنم مى‏برد، چون خيلى‏ها را كه محاكمه مى‏كنند، آنها مى‏گويند:

نتوانستيم، نمى‏شد، اما بچه‏هاى آن‏ها را نشان مى‏دهند، مى‏گويند: چرا نمى‏شود، پس اين‏ها چگونه توانستند؟

پشت كردن به فرصت‏ها

يكى از ياران بسيار باوقار و با كرامت حضرت سيدالشهداء عليه السلام صبح عاشورا به حضرت عرض كرد: حسين جان! چند دقيقه به من اجازه مى‏دهى تا بروم؟ حضرت فرمودند: اختيار با خودت است.

گفت: آقا! من برادرى دارم كه معاون عمر سعد است، مى‏خواهم بروم و نصيحتش كنم. فرمودند: برو. غافل را ببينيد، اگر در كنار أبى عبدالله عليه السلام بود چه فرصتى براى پر كشيدن به بهشت براى او مهيا بود، اما او فرصت را غنيمت ندانسته و دست در دست عمر سعد گذاشته است كه در حقيقت عمل مى‏گويد: من مى‏خواهم با سر به طبقه هفتم جهنم بروم.

آمد و رو به روى لشكر يزيد ايستاد، گفت: من فلانى هستم، برادرم را مى‏خواهم.

عمر سعد به برادر او گفت: ببين برادرت چه مى‏گويد؟ آمد. خيلى حرف زدند. او نيز نسبت به برادرش ادب كرد و سكوت كرد. راجع به پيغمبر، اميرالمؤمنين، حضرت فاطمه زهرا عليها السلام، راجع به خود حضرت أبى عبدالله الحسين عليه السلام و نامه هايى كه اهل كوفه به ايشان نوشتند، راجع به باطل بودن جنگ با حضرت گفت و گفت، حرفش كه تمام شد، برادرش گفت: حسين تو را فريب داده است. ديگر حرف حسين را با من نزن! برو. «1»

______________________________
(1)- تاريخ الطبرى، طبرى: 4/ 330؛ موسوعة كلمات الإمام الحسين عليه السلام: 533؛ «عمرو بن قرظة: السيد ابن طاووس: ثم خرج عمرو بن قرظة الأنصاري فاستأذن الحسين عليه السلام، فأذن له، فقاتل قتال المشتاقين إلى الجزاء، وبالغ في خدمة سلطان السماء، حتى قتل جمعا كثيرا من حزب ابن زياد وجمع بين سداد وجهاد، وكان لا يأتي إلى الحسين عليه السلام سهم إلا اتقاه بيده، ولا سيف إلا تلقاه بمهجته، فلم يكن يصل إلى الحسين سوء، حتى أثخن بالجراح، فالتفت إلى الحسين عليه السلام وقال: يا ابن رسول الله، أوفيت؟! قال: نعم، أنت أمامي في الجنة، فاقرأ رسول الله صلى الله عليه و آله عني السلام، وأعلمه أني في الأثر، فقاتل حتى قتل رضوان الله عليه.

الطبرى: وكان أخوه [أي‏أخو عمرو] علي بن قرظة مع عمر بن سعد، فنادى: يا حسين! يا كذاب ابن الكذاب! أضللت أخي وغررته حتى قتلته؟! قال الحسين عليه السلام: إن الله لم يضل أخاك، ولكنه هدى أخاك وأضلك! قال: قتلني الله إن لم أقتلك، أو أموت دونك! وحمل عليه [أي‏على الإمام عليه السلام‏] فاعترضه نافع بن هلال المرادي فطعنه فصرعه، فحمله أصحابه فاستنقذوه.»




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^