مرگ و فرصت ها، ص: 244
باور كردنى نيست كه با اين پدر و مادر، با مردى غريبه ارتباطى داشته و اين بچه به دنيا آمده باشد.
خدا به حضرت مريم عليها السلام فرموده بود: قبل از اين كه يهودىها بيايند تا با تو حرف بزنند، به ايشان بگو: من اجازه ندارم كه امروز سؤال كسى را جواب دهم. لذا اصلًا با يهودىها حرف نزن و فقط به گهواره اشاره كن، بگو: اگر مىخواهيد بدانيد كه بچه از كجا آمده است، از خودش بپرسيد. به گهواره اشاره كرد؛
«فَأَشارَتْ إِلَيْهِ قالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا» «1»
اينها نيز عصبانى شدند، خيال كردند كه حضرت مريم عليها السلام آنها را مسخره كرده است، لذا با تعجب و خشم گفتند: عجب داستانى است! خودش دهانش را بسته و حرف نمىزند، مىگويد: با اين بچه يك روزه حرف بزنيد.
محصول دامان پاك حضرت مريم عليها السلام
ناگهان از درون گهواره صدا بلند شد و جواب داد كه:
من عبدالله هستم، عبد زنا نيستم، من از گناه به وجود نيامدهام، بلكه به وجود آمده مستقيم الله هستم.
شما فكر بدى كردهايد. مگر شما نمىدانيد كه مادر من كيست؟ قرآن مىگويد:
«قالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتانِيَ الْكِتابَ وَ جَعَلَنِي نَبِيًّا* وَ جَعَلَنِي مُبارَكاً أَيْنَ ما كُنْتُ» «2»
به قدرى حضرت مريم عليها السلام در پاكدامنى و سلامت نفس بود كه نتيجه پاكدامنى او اين شد كه من با دم الهى خود، حضرت مسيح عليه السلام را در رحم او قرار دادم.
يقين بدانيد اى پدران و مادران! كه در روز قيامت نسبت به كم كارى در تربيت فرزندان؛ آشنا كردن فرزندان با خدا، قرآن و آداب الهى و انسانى، مورد محاكمه قرار
______________________________ (1)- مريم (19): 29؛ «پس مريم به نوزاد اشاره كرد [كه از او بپرسيد.] گفتند: چگونه با كودكى كه در گهواره است، سخن بگوييم؟!»
(2)- مريم (19): 30- 31؛ «گفت: بىترديد من بنده خدايم، به من كتاب عطا كرده و مرا پيامبر قرار داده است.* و هر جا كه باشم بسيار بابركت و سودمندم قرار داده.»