مرگ و فرصت ها، ص: 216
بنا بر ارزيابى خود حضرت ابى عبدالله عليه السلام، بىبديل بودند و در گذشته و آينده نيز بىنظيرند. شهيد شدند، يعنى بين روح و بدن آنها جدايى افتاد و پروردگار مىخواهد اجر اين جهاد را بدهد، به چه كس بدهد؟ آنها كه در دنيا نيستند؟ بر فرض كه ساير اعمال آنها را پاداش مىداد، اما شهادت آنها بىپاداش مىماند و خدا اعطاى پاداش را بر خود واجب كرده است.
وجوب اعطاى پاداش از سوى خدا
در آيات قرآن اين وجوب به خوبى قابل درك است؛ مانند اين كه در سوره نساء مىفرمايد:
«وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً» «1»
اين هفتاد و دو نفر چنين كارى كردند؛ در مسير هجرت به سوى خدا، به مرگ برخورد كردند. مرگى به صورت شهادت. «عَلَى اللَّهِ*» يعنى بر خدا واجب است كه پاداش اينها را بدهد و خدا اهل خلف وعده نيست، كه منكر وعدهاش شود و مىفرمايد:
«إِنَّ اللَّهَ لا يُخْلِفُ الْمِيعادَ» «2»
بعد از اين بزرگواران، قبل از اسلام و بعد از اسلام نيز خيلى افراد بودهاند كه شهيد شدند، اما مزدشان را نبودند كه بگيرند، بلكه بايد جايى بروند كه بتوان مزد آنان را داد. اگر كارى به آيات قرآن و روايات نداشته باشيم، بر اساس نظام عالم و تعقل صحيح، ما قيامت را پيدا مىكنيم؛ اگر خدا نيز نگفته بود كه قيامتى هست، خود ما بر اساس نظام حكيمانه و عالمانه وانديشه خودمان، اين سؤال براى ما مطرح مىشد كه مزد خوبىها و جريمه بدىهاى ما چه مىشود؟
______________________________ (1)- نساء (4): 100؛ «و كسى كه از خانه خود به قصد مهاجرت به سوى خدا و پيامبرش بيرون رود، سپس مرگ او را دريابد، مسلماً پاداشش بر خداست؛ و خدا همواره بسيار آمرزنده و مهربان است.»
(2)- آل عمران (3): 9؛ «مسلماً خدا خلف وعده نمىكند.»