مرگ و فرصت ها، ص: 203
خداوند در قرآن مىفرمايد: به خاطر اين كه وقتى وارد قيامت مىشوند، پرونده خود و ديگران را مىبينند، بهشت و جهنم را مىبينند، تازه يادشان مىآيد كه فرصتهاى الهى را از دست دادند و از آنها چيزى باقى نمانده است.
خدا به همه فرصتهايى مىدهد؛ فرصت عمر، جوانى، زيبايى، ازدواج، علم، كار، كوشش و عبادت. وقتى در قيامت مىبيند كه تمام فرصتها نابود شده است، دچار اندوه فراوانى مىشود كه علاج نمىشود، چون علاجش به اين است كه دوباره فرصتها را به انسان برمىگردانند تا با آنها تجارت كند و سود قيامتى به دست بياورد. ولى افسوس مىخورد كه چرا آن فرصتها ديگر برنمىگردد؟ چون بنا نيست كه برگردانند. از ابتدا نيز بنابر اين بوده كه فرصتها يك بار به مردم داده شود.
تنهايى گنهكار در قيامت
قرآن مىفرمايد: در كنار اين اندوه و حسرت و گريه و ناله و داد و فرياد، شفاعت شفاعت كنندگان شامل او نخواهد شد. رحمت خدا به داد او نمىرسد و در صحراى محشر، تنها خواهد بود:
«لا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً وَ لا يُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ وَ لا يُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ» «1»
اين جمله در قرآن تكرار شده است. دانشمندان عرب مىگويند: تركيب ادبى اين آيه با اين سياق، اگر حرف نفى مثل «لا و ما» روى كلمه نكره بيايد، مثلًا معناى آن عام است كلمه بدون «الف و لام»، چون عرب، كلمات «الف و لام» دار را معرفه، يعنى چيز شناخته شده مىگويد، وقتى «الكتاب» مىگويد، مخاطب مىفهمد كه اين چه كتاب است. اما اگر گوينده بگويد: «كتاب» هيچ كس نمىداند چه كتابى را
______________________________ (1)- بقره (2): 48؛ «و از روزى پروا كنيد كه نه كسى از كسى عذابى را دفع مىكند، و نه از كسى شفاعتى مىپذيرند، و نه از كسى [در برابر گناهانش] فديه و عوضى مىگيرند، و نه [براى رهايى از آتش دوزخ] يارى مىشوند.»