مرگ و فرصت ها، ص: 175
حكايت انوشيروان و وزير
مىنويسند: انوشيروان «1» با وزيرش رد مىشدند، به خرابهاى رسيدند، دو جغد با هم حرف مىزدند. بوذرجمهر «2» شخص باسوادى بود، كه هم زبان ايرانى را استاد بود و هم زبان هندى را. «كليله و دمنه» را ايشان اولين بار از زبان هندى به زبان ساسانى برگرداند. بعد عبدالله بن مقفع «3» به عربى برگرداند و ملّاحسين كاشفى سبزوارى «4» به فارسى برگرداند و به نام «انوار سهيلى» ناميد كه كتاب خيلى خوبى است.
اين كتاب عيبها و حسنها را از زبان حيوانات بيان كرده است كه آن عالم هندى ساخته بود بوذرجمهر چون آن را ترجمه كرد مشهور شد كه بوذرجمهر زبان حيوانات را مىفهمد.
انوشيروان به بوذرجمهر گفت: اين دو جغد به همديگر چه مىگويند؟ گفت:
ممكن است دوست نداشته باشند كه ما بدانيم چه مىگويند. گفت: نه، بگو آنها چه مىگويند. گفت: آن جغد خاكسترى، جغد نر است و آن جغد ديگر، ماده است.
جغد خاكسترى به خواستگارى دختر اين جغد ماده آمده است براى پسر خودش.
دارند با هم صحبت مىكنند تا مقدمات را فراهم كنند.
آن جغد ماده مىگويد: دختر من در زيبايى، پر زدن و حرف زدن كمنظير است، پس مهريهاش سنگين است. جغد نر گفت: مهر دخترت چقدر است؟ گفت: صد هزار خرابه. جغد نر گفت: پسر من صد هزار خرابه از كجا بياورد. گفت: تا اين مرد- انوشيروان- بر سر كار است، اين مملكت رو به خرابى است و هر چه خرابه بخواهى، پيدا مىشود. تا ستمگران سركار هستند، هم اقتصاد خراب است، هم اخلاق، هم زندگى و هم گرههاى زندگى مردم زياد است. همه مردم دچار چه كنم چه كنم هستند. اين طبع ستم و ستمكار است.
______________________________ (1)- انو شيروان لقب خسرو شاهنشاه ساسانى ملقب به دادگر (531- 579 ه. ق) فرزند غباد ساسانى است. او درجنگ هاى خارجى با دولت روم و مهاجمان شرقى كامياب شد و دراصلاحات داخلى واشاعه عدل و داد موفق گرديد. دوران پادشاهى وى از درخشانترين دورههاى سلطنت ساسانى بوده. حضرت محمد بن عبد الله در زمان اين پادشاه متولد گشت.
فرهنگ فارسى معين (اعلام): 5/ 191.
(2)- بوذرجمهر يا بزرگمهر نام حكيم بزرگوار و نجيب دانش شعار پسر بختگان كه سالها وزير انوشيروان دادگر بود به حكمت و تدبير مشهور بود. در اغلب كتب تواريخ و شاهنامه فردوسى حالات وى مسطور است. از آثار معروف او برگردان كليله و دمنه به زبان ساسانى مىباشد.
لغت نامه دهخدا: 8/ 1036.
(3)- ابن مقفع ابو محمد عبدالله (106- 142 ه. ق) فرزند داذويه نويسنده بزرگ و مترجم آثار پهلوى به عربى. وى مردى آزاده و آزاد انديش بود خصايص اخلاقى و ابعاد ارزشهاى شخصى او در حدى بوده كه كار پژوهشگران را دشوار ساخته است. زيرا او تا قبل از اينكه اسلام بياورد به روز به معروف و كنيهاش ابو عمرو بوده پس ازتشرف به اسلام نام عبد الله و كنيه ابو محمد را برگزيد. وى كتابى شگفت به نام رساله الصحابه خطاب به خليفه منصور نوشت كه برنامه يك انقلاب بود و همين سبب قتل او در ماجراى سفيان بن معاويه گرديد و بعضى ديگر او را متهم به زندقه كردند. وى به سال 142 ه. ق در سن 36 درگذشت.
دائرة المعارف بزرگ اسلامى: 4/ 662.
(4)- ملا حسين كاشفى؛ حسين بن على بيهقى سبزوارى واعظ ملقب به كمال الدين دانشمند و واعظ معروف (906- 910 ه. ق) وى در علوم دينى و معارف الهى و فنون غريبه و رياضيات و نجوم دست داشت او در زمان سلطان حسين بايقرا درهرات و نيشابور به وعظ وارشاد مشغول بود و با صوتى خوش و آهنگى دلكش آيات قرآنى و احاديث نبوى را با عبارات و اشارات مناسب ايراد مىكرد. از ايشان آثار بسيارى از جمله انوار سهيلى در ترجمه فارسى كليله و دمنه منتشر شده است.
فرهنگ فارسى معين (اعلام): 6/ 1526.