الهی ، ای کریم بی انباز ، ای راز داران را امین راز ، ای قلب عاشقان را دمساز ، ای که مناجاتیان میدهندت آواز ، ای به کویت دل ما در پرواز ، ای عارفان واله جمالت سرافراز ، ای انجام و آغاز ، ای قبله نماز ، ای عین حقیقت و مبرا از مجاز ، ای پرده دار اعزاز ، ای ...
الهی ، ای آفرینندۀ بشر، ای خالق بحر و بر ، ای رفیق ساعت سحر ، ای صاحب نظر ، ای رویندۀ گیاه از خاک تر ، ای حاکم قضا و قدر ، ای زخم هجرانم را وصال تو نیشتر ، ای تمام هستی و آفرینش از تو کمتین اثر ، ای وجود دلدادگانت را بهره و ثمر ، ای عشقت به خزانه دل گهر ، ...
الهی ، این شرمندۀ ناتوان جز مغفرت نخواهد ، به غیر حضرتت امیدی ندارد ، او را میلی جز پرواز به کویت نباشد ، غیر رحمتت را نشاید ، وی را جز بندگی درگاهت نباید ، دلم جز گلشن کویت نجوید ، قلبم جز گل و صالت نبوید ، قدمم جز راه عشقت نپوید ، از زمین وجودم غیر ...
الهی ، بی چاره جز این که از پیشگاه لطفت طلب حاجت کند چاره ندارد ، گدای خاک نشین غیر این که از درگاه حضرتت در خواست سرمایه نماید راه ندارد ، افتاده مسکین باید جبهه بخاک کویت ساید ، او را جز ذلت و تواضع به دربارت نشاید ، اگر به در یوزگی به حریم عنایتت ...
الهی ، قامت هم چون سروم از بار گناه خمید ، مرغ پاکی از قفس وجودم پرید ، بی برگ و بارم همچون روز خزان درخت بید ، اما نمی توان از تو نمود قطع امید . تا حجابهای از برابر دیدۀ قلب کنار نرود ، تا قدم جان به راه عشق و محبت تو نرود ، تا دست گدایی به درگاه تو دراز ...
الهی ، جدای از کرامتم ، مطرود از محبتم ، گرفتار خودی و منیتم ، بی سوز و دردم ، فقیر و مستمندم .
الهی ، نظری بر قلبم ، دوا کن دردم ، نجاتم ده که در بندم ، شیطان برده در کمندم ، بنده ای شکسته بالم ، حمال وزر و بالم .
الهی ، رانده از درگاهم ، مطرود ...
الهی با توبه مغفرت را میسر یافتم ، خود را در پیشگاه عظمتت کوچک و محقر یافتم ، از نسیم رحمتت خندانم ، از دیو نفس هراسانم ، ای جان جانم،
الهی ، ای راحت روانم ، از عشقت به پرواز در آسمانم .
الهی ، از این پس بر در دل پاسبانم ، ایمان را نگهبانم ، یادت ...
الهی ، این وجود سراپا افتاده در جوش ، این از گناه عزادار و سیاه پوش ، یا رب مکن او را فراموش ، او را از خود بستان و به رحمت بفروش
الهی ، ای ذکرت مرا خاتم عشق ، ای یادت در دلم عالم عشق ، ای هجرانت مرا ماتم عشق .
الهی ، ای دوری از کویت غم عشق ، ای قلبم ...
الهی ، وجودم را مهر و وفا بخش ، بر این گدا جنت لقا بخش ، مستمندی را عطا بخش .
الهی ، ای صورتت هستی را نقاش ، نجاتم ده از جماعت او باش ، رازم را مکن فاش ، عنایتی بر این رند قلاش .
الهی ، نظری بر این ذره کمتر از خشخاش ، لطفی که ندارد معاش
الهی ، این ...
الهی ، مرا عمری بخش در عبادت دراز ، این گفتار حسرت را بنواز .
الهی ، توفیق اخلاصش ده در نماز ، او را اقرار ده در محرمان راز بدرگاه لطفت بخوانش باز ، نجاتش ده از دار مجاز .
الهی ، بکوی رحمتت برده ای را ، ده آواز ، گنهکار شرمنده رادر نکزار غفران انداز ...
الهی ، ای رازداران را امین راز ، ای قلب مشتاقان را دمساز ، ای آنکه مناجاتیان می دهندت آواز ، ای بجانب کویت دل ما در پرواز
الهی ، ای عاشقان کویت سرافراز ، ای انجام و آغاز ، ای قلبه نماز ، ای عین حقیقت و مبری از مجاز .
الهی ، ای پرده دار اعزاز ، ای در ...
الهی ، نظری بر این بنده بی بارو بر ، از این رو سیاه عاصی بگذر ، ای پدید آورنده خورشید و قمر ، ای سازنده بحر و بر ، ای انیس سحر
الهی ، ای دهنده صبر و ظفر ، ای روینده شجر .
الهی ، ای عرصه گاه هستی از رحمت لانه زار ، ای مالک اراده و اختیار
الهی ، ای ...
الهی ، بدون لطفت همه در کام مرگند ، همه در کام مرگند ، همه ازاحسانت شرمنده اند عارفان از شراب عشقت مستند ، بی اراده تو همه بی پا و دستند .
الهی ، صبح هستی از افق اراده ات پدیدار شد ، جهان خفته در زمستان از نسیم بهارت بیدار شد ، قلب مشتاقانت مرکز اسرار ...
الهی ، حمد و مدح ، شکر و سپاس ترا باشد ، کو عقلی که حق سپاسترا بشناسد ، کو زبانی که از عهده شکرت بدرآید ، این کاریست که عهده کسی نیاید .
الهی ، خواهنده از پیشگاهت به نومیدی نرود ، سائل از درخانه کرمت دست خالی باز نگردد.
الهی ، کاهل از حیات خود طرفی ...
الهی ، از عنایت تو گشته ام مستفید ، روز آمرزشم روز عید ، دستگیریم کن تا شوم سعید .
الهی ، عقل در عظمتت فرو ماند ، هدایتت گمراه را به سویت بگرداند ، شمع عشقت به دل شعله بگیراند ، رحمتتت گیاه محبت به قلب بنشاند .
الهی ، سالک با رسیدن به وصالت داد هجر ...
الهی ، دردم دوا گردد ، مس کلامم کیمیا گردد ، هستی ام از لا گذشته الا گردد ، چشمم از نورت پر ضیا گردد .
الهی ، گوشم از وحیت پر صدا گردد ، ذاتم در آتش عشقت فنا گردد علمم بی ریا گردد .
الهی ، این شرمنده ناتوان جز مغفرتت نخواهد ، به غیر تو امیدی ندارد ، ...
الهی ، بیان حمد کنندگان از حمدت ناتوان است ، دست وصف کنندگان از دامن تعریفت کوتاه است ، پای عقل از راه رفتن در حریم جلالت لنگ است .
الهی ، خلقت شعاعی اندک از اشارت آن حضرت است ، این سفره گسترده ذره ای ناچیز از دریای رحمت است .
الهی ، ای مقام قرب و ...
الهی ، از بام عظمت و از دریای کرامت بر این عبد ، نظری تارها شود از حیوانیت و منیت .
الهی ، در همه عالم جز تو مرا یاری نیست ، با رحمت تو با دیگری مرا کاری نیست ، گلزار لطف تر خواری نیست ، جز ترا در هستی آثاری نیست .
الهی ، مرا غیر تو چاره ای نیست ، با ...