فارسی
سه شنبه 29 اسفند 1402 - الثلاثاء 8 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 1
100% این مطلب را پسندیده اند

امام سجاد (ع) در نگاه اهل سنت

برخى از علماى اهل سنت درباره امامت حضرت سجاد(علیه السلام) سخن گفته و آن حضرت را شایسته این مقام دانسته اند; از جمله:
امام سجاد (ع) در نگاه اهل سنت

اعتراف به شایستگى امام سجّاد(ع) براى مقام امامت

برخى از علماى اهل سنت درباره امامت حضرت سجاد(علیه السلام) سخن گفته و آن حضرت را شایسته این مقام دانسته اند; از جمله:

 

1 ـ شمس الدین ذهبى

«کان له جلاله عجیبه وحقّ له والله ذلک فقد کان اهلا للامامه العظمى; لشرفه وسودده وعلمه وتالّهه وکمال عقله»(1)؛ (براى او ـ حضرت سجاد(علیه السلام) ـ جلالت عجیبى است، و به خداسوگند که او سزاوار چنین جلالتى است. او به جهت شرف و بزرگوارى و علم و کمال عقل، اهلیّت براى مقام امامت عظمى داشت).

 

2 ـ عبدالروف مناوى شافعى

«على بن الحسین بن على بن ابى طالب، زین العابدین، امام، سیّد، سند...کان عظیم القدر، رحب الساحه والصدر، راساً لجسد الریاسه، موملا للایاله والسیاسه... وهو ثقه ثبت فاضل...»(2)؛ (على بن الحسین بن على بن ابى طالب، زین العابدین، امام، سید، سند... او عظیم القدر و داراى سعه صدر بود. او به منزله سرى براى جسد ریاست بود و براى سرپرستى و سیاست اهلیّت داشت ... او ثقه، ثبت، و فاضل بود...).

 

3 ـ محمّد بن طلحه شافعى

«هذا زین العابدین، قدوه الزاهدین وسید المتقین وامام المومنین شیمته تشهد له انّه من سلاله رسول الله(صلى اللهعلیه وآله)، و سمته یثبت قربه من الله. وثفناته تسجل له کثره صلاته وتهجّده. واعراضه عن متاع الدنیا ینطق بزهده فیها...»(3)؛ (او زین العابدین، مقتداى زاهدین و سید متقین و امام مومنین بود. کسى که رفتارش گواهى مى داد که از سلاله رسول خدا(صلى الله علیه وآله) است. نشانه اش ثابت مى کرد که او مرتبط با خدااست. و پینه هاى پیشانى اش سند کثرت نمازو تهجّدش بود. و اعراض او از متاع دنیا، بر زهد او از دنیا گویا بود...).

 

امام سجاد(ع) از دیدگاه متأخرین

با مراجعه به کتاب هایى که در این عصر و زمان تالیف شده پى مى بریم که امام سجاد(علیه السلام)نزد متاخرین نیز مورد احترام و تمجید بوده است. در اینجا به برخى از کلمات آن ها اشاره مى کنیم:

 

1 ـ شیخ محمّد ابوزهره

«زین العابدین فقیه بود، همان گونه که محدّث بود. شباهتى به جدّش على بن ابى طالب در قدرت و احاطه بر مسائل فقهى از تمام جوانب و فروعات مسائل داشت».(4)

 

2 ـ استاد عباس محمود عقاد

«فهذا الغلام العلیل قد عاش حتى انعقد له ملک القلوب حیث انعقد ملک الاجسام لهشام بن عبدالملک»(5)؛ (این جوانِ، بیمار (در کربلا) آنقدر زندگى کرد تا آن که فاتح تمام دل ها شد، در آن زمانى که هشام بن عبدالملک مالک اجسام مردم بود).

 

3 ـ دکتر محمّد عبده یمانى

«کان زین العابدین شدید التمسک بما جاء به النبىّ(صلى اللهعلیه وآله) من الکتاب و السنه وما کان علیه جدّه على بن ابى طالب وابوه الحسین الشهید ـ (رضی اللهعنه) ـ لا یحید عنه قید انمله فی عقیده او عباده او عمل. کثیر التبتّل والورع. اشفقت علیه عمّته فاطمه بنت علىّ من کثره ما کان یتعب به جسمه من عباده، فارسلت الیه الصحابى جابر بن عبدالله ـ (رضی اللهعنه) ـ یکلّمه فی ذلک، فقال لجابر: لا ازال على منهج ابواى متاسّیاً بهما حتى القاهما»(6)؛
(زین العابدین تمسّک شدیدى به کتاب و سنت، و آنچه جدّش على بن ابى طالب و پدرش حسین شهید بر آن بود داشت، و به مقدار بند انگشتى در عقیده یا عبادت و عمل از آن کوتاهى نمى کرد. بسیار اهل توجه به خداو پرهیزکار بود. عمّه اش فاطمه دختر على(علیه السلام) از آثار سختى هاى عبادت بر او ناراحت بود تا آن که صحابى جابر بن عبدالله را نزد او فرستاد تا در این باره با او صحبت کند، ولى حضرت به جابر فرمود: من دائماً بر روش پدر و جدم خواهم بود و به آنان اقتدا خواهم کرد تا آن دو را ملاقات نمایم).
و نیز مى گوید: «کان على بن الحسین عابداً زاهداً وفیّاً جواداً منیباً، اجمع معاصروه انّه کان اعبد الناس»(7)؛ (على بن الحسین مردى عابد، زاهد، باوفا، اهل جود و اهل انابه بود. معاصرینش همگى اجماعکرده اند که او عابدترین مردم بود...).


امام سجاد(ع) از دیدگاه اصحاب و تابعین

با مراجعه به کلمات معاصرین امام سجاد(علیه السلام) پى مى بریم که آن حضرت مورد مدح و ستایش معاصرینش بوده است. اینک به بررسى برخى از این کلمات مى پردازیم:

 

1 ـ عبدالله بن عباس

عبدالله بن عباسبا جلالت شان و سنّ بالایى که داشت، امام زین العابدین(علیه السلام) را تجلیل مى نمود. هنگامى که او را ملاقات مى کرد به جهت تعظیم بر مى خاست و با صداى بلند مى گفت: «مرحبا به حبیبِ حبیب».(8)

 

2 ـ زهرى

محمّد بن مسلم قرشى زهرى یکى از بزرگان اهل سنتدر شان امام سجاد(علیه السلام)تعبیرات مختلفى دارد:
ـ «ما رایت هاشمیاً مثل علىّ بن الحسین»(9)؛ (من از بنى هاشم کسى را مثل على بن الحسین ندیدم.)
ـ «لم ادرک بالمدینه افضل منه»(10)؛ (من در مدینه افضل از او درک نکردم.)
ـ «لم ادرک فی اهل البیت رجلا کان افضل من علىّ بن الحسین»(11)؛ (در میان اهل بیت مردى افضل از على بن الحسین را درک نکردم.9
ـ «کان على بن الحسین افضل اهل زمانه»(12)؛ (على بن الحسین برتر اهل زمان خود بود.)
ـ «ما رایت احداً افقه منه»(13)؛ (من کسى را فقیه تر از او نیافتم.)

 

3 ـ سعید بن مسیّب

او که از فقهاى بارز مدینه به حساب مى آید، با تعبیرات گوناگون امام سجاد(علیه السلام) را تمجید کرده است; از قبیل:
ـ «ما رایت قطّ افضل من علىّ بن الحسین»(14)؛ (من کسى را افضل از على بن الحسین ندیدم.)
ـ «ما رایت اورع منه»(15)؛ (من کسى را باتقواتر از او نیافتم.)

 

4 ـ زید بن اسلم

زید بن اسلم از فقها و مفسرین به نام مدینه به حساب مى آمد، و در توصیف امام سجاد(علیه السلام) گفته است:
ـ «ما جالست فی اهل القبله مثله»(16)؛ (من در بین مسلمین با کسى مثل او مجالست ننمودم.)
ـ «ما رایت مثل على بن الحسین فهماً حافظاً»(17)؛ (من در فهم و حفظ، کسى را مثل على بن الحسین ندیدم.)

 

5 ـ حماد بن زید

او که از بارزترین فقهاى بصره به شمار مى آید، درباره امام سجاد(علیه السلام) مى گوید: «کان علىّ بن الحسین افضل هاشمىّ ادرکته»(18)؛ (على بن الحسین برترین هاشمى بود که من او را درک کرده ام).

 

6 ـ یحیى بن سعید

او که از بزرگان تابعینو از افاضل فقها و علما نزد اهل سنتبه حساب مى آید درباره امام سجاد(علیه السلام) مى گوید: «سمعت علىّ بن الحسین، وکان افضل هاشمى رایته»(19)؛ (من از على بن الحسین(علیه السلام) حدیثشنیده ام و او برترین هاشمى بود که او را مشاهده کرده ام).

 

7 ـ مالک بن انس

او مى گوید: «لم یکن فی اهل البیت مثل على بن الحسین»(20)؛ (در میان اهل بیتمانند على بن الحسین(علیه السلام) وجود نداشته است).

 

8 ـ ابوبکربن برقى

«کان علىّ بن الحسین افضل زمانه»(21)؛ (على بن الحسین افضل زمان خود بود).

 

9 ـ ابوزرعه

«ما رایت احداً کان افقه منه»(22)؛ (من کسى را فقیه تر از على بن الحسین(علیه السلام) ندیدم).

 

10 ـ طاووس یمانى

او مى گوید: «شبانه داخل حِجر اسماعیل شدم، ناگهان مشاهده کردم که على بن الحسین نیز داخل شد و نمازگزارد و آن گاه سجدهاى طولانى به جاى آورد، از او در مناجاتش شنیدم که مى گوید: «عبیدک بفنائک، مسکینک بفنائک، سائلک بفنائک، فقیرک بفنائک»; «بنده کوچک تو در درگاه توست، مسکین تو در درگاه توست، سائل تو در درگاه توست، فقیر تو در درگاه توست».
طاووس مى گوید: به خداسوگند! من بعد از هر نمازى که این دعارا به جهت گرفتارى خواندم، خداوند مرا گشایش داد.(23)

 

11 ـ نافع بن جبیر

او خطاب به امام سجاد(علیه السلام) گفت: «انّک سیّد الناس وافضلهم»(24)؛ (همانا تو سیّد مردم و افضل آنانى).

 

12 ـ ابوحازم

او مى گوید: «ما رایت هاشمیاً افضل من على بن الحسین»(25)؛ (من هاشمى اى را برتر از على بن الحسین ندیدم).

 

13 ـ محمد بن ادریس شافعى

او مى گوید: «هو افقه اهل المدینه»(26)؛ (او ـ امام زین العابدین(علیه السلام) ـ فقیه ترین اهل مدینه بود).


امام سجاد از دیدگاه خلفاء

کمالات بی انتهای حضرت زین العابدین -(ع)- آنچنان درخشان بوده است که دشمن ترین دشمنان خود را به اقرار واداشته به بزرگواری ایشان اذعان کرده اند.
در این قسمت دیدگاه «عبدالملک بن مروان» و «حجاج» و «عمر بن عبدالعزیز» نسبت به حضرت را بیان میکنیم:

۱- «زهری» میگوید: با علی بن الحسین – علیهما الصلوه و السلام – به «عبدالملک بن مروان» وارد شدم. «عبدالملک» آنچه را از اثر سجود و در بین دو چشم علی بن الحسین -(ع)- مشاهده کرد، بسیار بزرگ شمرد و لذا گفت: ای ابامحمد هر آینه اجتهاد و تلاش بر سیمای تو ظاهر گشته و از جانب خداوند حسن و نیکی برای تو سبقت گرفته است. تو پاره تن رسول الله – صلی الله علیه و آله وسلم – می باشی و نسب تو قریب، و سبب تو محکم است.


هر آینه تو دارای فضیلت بزرگ بر اهل بیتت و همه معاصرین میباشی. تو از فضل و علم و دین و ورع بدان مقدار داده شدهای که به هیچ کس نه قبل از تو و نه بعد از تو به آن مقدار داده نشده است، مگر کسانی که از پیشینیان تو گذاشتهاند. و سپس شروع کرد به تمجید و تعریف و در این کار مبالغه نمود.
امام حضرت علی بن الحسین -(ع)- فرمودند: «هر آنچه تو ذکر کردی و توصیف نمودی، همه از فضل الهی است و ناشی از توفیق و تایید او میباشد …» تا آخر حدیث شریف که حاوی مطالب بسیار جالب و حاکی از کمالات متعدد حضرت میباشد.

 

۲- اما «حجاج بن یوسف ثقفی» آن جنایتکار نمونه در تاریخ که با لشکرکشی به «مکه» و تهاجم به خانه خدا، آن را ویران کرده بود هنگامی که در بازسازی آن دچار مشکل شد او را به حضرت علی بن الحسین -(ع)- راهنمایی کردند، وقتی نام حضرت را شنید گفت: «معدن ذلک» یعنی حضرت معدن و سرچشمه امور شگفت و دارای صلاحیت لازم برای مدیریت بازسازی خانه خدا میباشد.
مشروح این داستان تحت عنوان «بازسازی کعبه و نصب حجرالاسود» آمده است.

 

۳- «عمر بن عبدالعزیز» در حالی که حضرت علی بن الحسین -(ع)- از نزد او بلند شده بودند که بیرون بروند گفت: «شریفترین مردم کیست؟»
حاضرین گفتند: «شما!!!»
و گفت: «هرگز؛ شریفترین مردم این فردی است که هم اینک از نزد من بلند شد. کسی که تمام مردم دوست دارند از او و خاندان او باشند ولی او دوست نمیدارد که جزء خاندان دیگری باشد.».

 

۴- همین «عمر بن عبدالعزیز» که به هر حال از خلفای مروانی و وابسته به دودمان «بنی امیه» است ولی در انصاف و ادب از سایرین ممتاز میباشد، گهگاهی به خدمت حضرت سجاد -(ع)- رسیده به ایشان اظهار ادب و محبت میکرد و بعد از شهادت آن بزرگوار گفت: «مشعل روشنگر دنیا و مایه جمال و زیبایی اسلام زین العابدین، از میان رفت». (ذهب سراج الدنیا و جمال الاسلام، زین العابدین).(*)

 

دیدگاه علماى اهل سنت درباره امام سجاد(ع)

با رجوع به کتاب هاى مورّخین و صاحبان تراجم و رجال پى مى بریم که امام سجاد(علیه السلام) نزد آنان از جلالت و احترام خاصى برخوردار بوده است. در اینجا به برخى از این عبارات اشاره مى کنیم:

 

1 ـ ابن عساکر شافعى دمشقى
او مى گوید: «کان على بن الحسین ثقه ماموناً، کثیر الحدیث، عالیاً، رفیعاً، ورعاً...»(27)؛ (على بن الحسین مردى ثقه، امین، کثیر الحدیث، عالى، رفیع و پرهیزکار بود...).

 

2 ـ محمّد ابن سعد
او نیز همین عبارت را در مورد امام سجاد(علیه السلام) آورده است.(28)

 

3 ـ ابن حجر عسقلانى
«على بن الحسین بن على بن ابى طالب، زین العابدین، ثقه، ثبت، عابد، فقیه، فاضل، مشهور. قال ابن عیینه عن الزهرى: ما رایت قرشیاً افضل منه»(29)؛ (على بن الحسین بن على بن ابى طالب، زین العابدین، ثقه، ثبت، عابد، فقیه، فاضل و مشهور بود. ابن عیینه از زهرى نقل کرده که من در میان قریش، کسى را افضل از او ندیدم).

 

4 ـ ابن حجر هیتمى
«و زین العابدین هذا هو الّذی خلف اباه علماً وزهداً وعباده... وکان زین العابدین عظیم التجاوز والعفو والصفح...»(30)؛ (و زین العابدین; او کسى است که جانشین پدرش در علم و زهد و عبادت بود... او زینت عبادت کنندگان بوده و بزرگوار، و داراى گذشت و بخشش بود...).

 

5 ـ یعقوبى
«کان افضل الناس واشدّهم عباده، وکان یسمّى «زین العابدین»، وکان یسمّى ایضاً «ذا الثّفنات» لما کان فی وجهه اثر السجود»(31)؛ (على بن الحسین(علیه السلام) ، افضل مردم و عابدترین آنان بود، لذا او را زین العابدین نامیدند. و نیز او را صاحب پینه ها (ذوالثفنات) نامیده اند، به جهت این که در پیشانى او آثار سجدهبود).

 

6 ـ محیى الدین بن یحیى بن شرف نووى
«واجمعوا على جلالته فی کل شىء»(32)؛ (بزرگان بر جلالت قدر او ـ زین العابدین(علیه السلام) ـ در هر چیزى اجماعنموده اند).

 

7 ـ نسّابه معروف به ابن عنبه
«و فضائله اکثر من ان تحصى او یحیط بها الوصف»(33)؛ (فضایل او بیش از آن است که به شمارش درآید یا مردم از آن مطّلع شوند).

 

8 ـ شبراوى
«کان ـ (رضی الله عنه) ـ عابداً، زاهداً، ورعاً، متواضعاً، حسن الاخلاق»(34)؛ (او انسان عابد، زاهد، باورع، متواضع و داراى حُسن اخلاق بود).

 

9 ـ ابن تیمیه حرّانى
«امّا على بن الحسین فمن کبار التابعین وساداتهم علماً ودیناً... وله الخشوع وصدقه السرّ وغیر ذلک من الفضائل ما هو معروف»(35)؛ (امّا على بن الحسین؛ او بزرگ ترین تابعین و سادات آنان در علم و دیانت بود... او در خشوع و صدقهپنهانى و دیگر فضایل به حدّى رسیده بود که نزد همه معروف بود).

 

10 ـ محمّد بن طلحه شافعى
«هذا زین العابدین، قدوه الزاهدین وسید المتقین وامام المومنین شیمته تشهد له انّه من سلاله رسول الله(صلى اللهعلیه وآله)، و سمته یثبت قربه من الله. وثفناته تسجل له کثره صلاته وتهجّده. واعراضه عن متاع الدنیا ینطق بزهده فیها...»(36)؛
(او زین العابدین، مقتداى زاهدین و سید متقین و امام مومنین بود. کسى که رفتارش گواهى مى داد که از سلاله رسول خدا(صلى الله علیه وآله) است. نشانه اش ثابت مى کرد که او مرتبط با خدااست. و پینه هاى پیشانى اش سند کثرت نمازو تهجّدش بود. و اعراض او از متاع دنیا، بر زهد او از دنیا گویا بود...).

 

11- «جاحظ» هم برای ایشان گفته است:
«اما علی بن الحسین (ع) پس مردم با همه اختلاف مذاهبشان در مورد او مجتمع و دارای وحدت نظر بودند و هیچ کس در تدبیر او تردید نداشت و احدی در تقدیم او بر دیگران در همه زمینهها شک نداشت.» .

 

12- «شافعی» که یکی از ائمه چهارگانه اهل سنت است، میگوید:
«هر آینه علی بن الحسین فقیهترین اهل البیت است.».

 

13- «مالک بن انس» نیز که یکی دیگر از ائمه چهارگانه اهل سنت است، میگوید:
«در اهل بیت رسول الله – صلی الله علیه و آله وسلم – هیچ کس مثل علی بن الحسین (ع) نمیباشد.» .))(**)


احادیثى از امام سجاد(علیه السلام) در منابع اهل سنت

احادیث بسیارى از حضرت امام سجاد(علیه السلام) در منابع اهل سنت به چشم مى خورد; از جمله:

1 ـ از امام سجاد(علیه السلام) نقل است که فرمود: «یا بنىّ! لاتصحب فاسقاً فانّه یبیعک بأکلة و أقلّ منها لاینالها، و لابخیلا فانّه یخذلک فى ماله احوج ماتکون الیه، و لاکذّاباً فانّه کالسراب یقرب منک البعید و یباعد عنک القریب، و لاأحمق، فانّه یرید ان ینفعک فیضرّک، و لاقاطع رحم فانّه ملعون فى کتاب الله، قال تعالى: فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِی الاَْرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحامَکُمْ * أُولئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمى أَبْصارَهُمْ » (37)، (38)؛
(اى فرزندم! با شخص فاسق همنشینى نکن; زیرا او تو را با یک لقمه و کمتر از آن که به آن هم نمى رسد خواهد فروخت. و نه با بخیل; زیرا تو را در مالى که شدیداً به آن احتیاج دارى خوار خواهد نمود. و نه کذّاب; زیرا او به مانند سراب است که دور را به تو نزدیک و نزدیک را از تو دور مى کند. و نه احمق; زیرا او مى خواهد به تو نفع رساند، ضرر مى رساند. و نه کسى که قطع رحم مى کند; زیرا او در کتاب خدا ملعون است. خداوند متعال فرمود: اگر (از این دستورها ) رویگردان شوید جز این انتظار نمى رود که در زمین فساد و قطع پیوند خویشاوندى کنید؟ آن ها کسانى هستند که خداوند از رحمت خویش دورشان ساخته، گوش هایشان را کر و چشمانشان را کور کرده است.)

 

2 ـ و نیز فرمود: «انّ الله یحبّ المذنب التوّاب»(39)؛ (همانا خداوند گناهکار بسیار توبه کننده را دوست مى دارد.)

 

3 ـ «التارک للامر بالمعروف و النهى عن المنکر کالنابذ کتاب الله وراء ظهره»(40)؛ (کسى که امر به معروف و نهى از منکر را ترک کند به مانند آن است که کتاب خدا را پشت سر خود پرتاب کرده است.)

 

4 ـ «بئس الأخ یرعاک غنیّاً و یقطعک فقیراً»(41)؛ (بد برادرى است کسى که تو را در حال بى نیازى همراهى کرده و در حال فقر تو را رها نماید.)

 

5 ـ «الرضا بمکروه القضاء ارفع درجات الیقین»(42)؛ (راضى بودن به قضا و قدر ناخوشایند بالاترین درجه یقین است.)

 

6 ـ «سادة الناس فی الدنیا الأسخیاء، و فى الآخرة اهل الدین و اهل الفضل و العلم، لانّ العلماء ورثة الأنبیاء»(43)؛ (بزرگان در دنیا سخاوتمندانند و در آخرت اهل دین و اهل فضل و علم مى باشند؛ زیرا علما، وارثان انبیا هستند.)

 

7 ـ «ایّاک و الغیبة، فانّها إدام کلاب النار»(44)؛ (از غیبت بپرهیز; زیرا آن، خورش سگان اهل دوزخ است.)

 

8 ـ «انّ قوماً عبدوا الله رهبة فتلک عبادة العبید، و آخرین عبدوه رغبة فتلک عبادة التجّار، و قوماً عبدوا الله شکراً فتلک عبادة الأحرار»(45)؛ (همانا قومى خداوند را از ترس عبادت کردند، که آن عبادت بردگان است. و عده اى دیگر او را به جهت رغبت، عبادت کردند که آن عبادت تاجران است. و عده اى دیگر او را به جهت شکر و سپاس عبادت کردند که آن عبادت آزادمردان است.)

 

شهادت امام سجاد(ع)

شبراوى مى نویسد: «حضرت سجاد(علیه السلام) در مدینه با سمّى که به او خورانده شد، از دنیا رحلت نمود».(46)

ابن صباغ مى نویسد: آن حضرت را مسموم کردند و آن کسى که به آن حضرت سم داد ولید بن عبدالملک بود آن حضرت را در بقیع در کنار قبر عمویش حسن بن على دفن کردند. على بن الحسین(علیه السلام) بعد از پدرش سى و سه سال زندگى کرد.(47)

دکتر یمانى مى نویسد: «توفّى على بن الحسین ـ (رضی الله عنه) ـ فی العشر الثانى من شهر المحرّم سنه اربع وتسعین فی المدینه المنوره عن عمر یناهز الثامنه والخمسین. وما ان تسامع الناس بوفاته حتى ملا النبا ارجاء المدینه المنوره فامتلات القلوب حُزناً علیه، وانطلقت الالسنه ثناءً وترحماً و رثاءً له...»(48)؛

 

صبر امام سجاد(ع)

ابن عساکر به سندش از ابراهیم بن سعد نقل کرده که گفت: على بن الحسین(علیه السلام) در حالى که نزد او جماعتى بودند، ناگهان صداى شیون از خانه خود شنید. حضرت با سرعت وارد منزل شد و بعد از لحظاتى به مجلس خود بازگشت. به او گفته شد: آیا این شیون به جهت مصیبتى بود؟ حضرت فرمود: آرى، آن گاه اصحاب او را تعزیت داده و از صبر آن حضرت تعجّب نمودند. حضرت فرمود: «انّا اهل بیت نطیع الله فیما نحبّ ونحمده فیما نکره»(49)؛ (همانا ما اهل بیتى هستیم که خدارا در آنچه دوست داریم اطاعت مى کنیم و در آنچه کراهت داریم ستایش مى نماییم.)

(على بن الحسین ـ (رضی الله عنه) ـ در دهه دوّم از ماه محرّم، سال 91 در مدینه منوره با عمرى حدود 58 سال از دنیا رحلت نمود. و هنگامى که خبروفاتش به مردم رسید قلوب همه بر او محزون شد، زبان ها او را مدح و ثنا نموده و در سوگ او مرثیه سرودند...).

 

------------------------------------------------------
پی نوشت:

(1). سیر اعلام النبلاء، ج 4، ص 398.
(2). الکواکب الدریّة، ص 139.
(3). مطالب السؤول، ج 2، ص 41.
(4). الامام زید، محمدابوزهره، ص 31.
(5). الحسین، ابوالشهداء، ص 284.
(6). علّموا اولادکم محبّة آل بیت النبى(صلى الله علیه وآله)، ص 162و163.
(7). علّموا اولادکم محبّة آل بیت النبى(صلى الله علیه وآله)، ص 164ـ166.
(8). تاریخ دمشق، ج 36، ص 147.
(9). البدایة و النهایة، ج 9، ص 104.
(10). تهذیب اللغات و الاسماء، ص 343.
(11). الجرح و تعدیل، ج 3، ص 178.
(12). سیر اعلام النبلاء، ج 4، ص 238.
(13). تذکرة الحفّاظ، ج 1، ص 75.
(14). تاریخ یعقوبى، ج 3، ص 46.
(15). سیر اعلام النبلاء، ج 4، ص 38.
(16). تاریخ دمشق، ج 12، ص 19.
(17). طبقات الفقهاء، ج 2، ص 34.
(18). تهذیب اللغات و الاسماء، ص 343.
(19). تهذیب الکمال، ج 7، ص 336.
(20). سیر اعلام النبلاء، ج 4، ص 238.
(21). سیر اعلام النبلاء، ج 4، ص 238.
(22). تاریخ دمشق، ج 12، ص 18.
(23). ترجمه امام سجاد(علیه السلام) از ابن عساکر، ص 45.
(24). صفة الصفوة، ج 2، ص 93.
(25). تهذیب الکمال، ج 7، ص 336.
(26). رسائل جاحظ، ص 106، به نقل از او.
(*) . برگرفته از کتاب اسوه کامل زندگی نامه امام سجاد (ع) نوشته آقای محمد محسن دعایی
(27). تاریخ دمشق، ج 36، ص 142.
(28). الطبقات الکبرى، ج 5، ص 222.
(29). تقریب التهذیب، ج 2، ص 35.
(30). صواعق المحرقة، ص 119.
(31). تاریخ یعقوبى، ج 3، ص 46.
(32). تهذیب اللغات و الأسماء، ج 1، ص 343.
(33). عمدة الطالب، ص 193.
(34). الاتحاف بحبّ الأشراف، ص 49.
(35). منهاج السنة، ج 2، ص 133، چاپ اول.
(36). مطالب السؤول، ج 2، ص 41.
(**)برگرفته از کتاب اسوه کامل زندگی نامه امام سجاد (ع) نوشته آقای محمد محسن دعایی
(37). سوره محمد، آیات 22و23.
(38). علّموا اولادکم حبّ آل بیت النبى(صلى الله علیه وآله)، دکتر یمانى، ص 169و170.
(39). علّموا اولادکم حبّ آل بیت النبى(صلى الله علیه وآله)، دکتر یمانى، ص 169و170.
(40). علّموا اولادکم حبّ آل بیت النبى(صلى الله علیه وآله)، دکتر یمانى، ص 169و170.
(41). علّموا اولادکم حبّ آل بیت النبى(صلى الله علیه وآله)، دکتر یمانى، ص 169و170.
(41). علّموا اولادکم حبّ آل بیت النبى(صلى الله علیه وآله)، دکتر یمانى، ص 169و170.
(42). ترجمه امام زین العابدین(علیه السلام) از تاریخ دمشق، ص 55.
(43). ترجمه امام زین العابدین(علیه السلام) از تاریخ دمشق، ص 85.
(44). ترجمه امام زین العابدین(علیه السلام) از تاریخ دمشق، ص 111 و112.
(46). الاتحاف بحبّ الاشراف، ص 143.
(47). الفصول المهّمة فى معرفة الأمّة، ج 2، ص 874.
(48). علّموا اولادکم حبّ آل بیت النبى(صلى الله علیه وآله)، ص 170و171.
(49).تر جمه امام سجاد(علیه السلام) از تاریخ دمشق، ص 57.


منبع: اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم ، 1385 ه.ش، ص54 تا 71.

 


منبع : سنت دات نت
0
100% (نفر 1)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

حضرت یحیی (ع) و مقام نبوت در خردسالی(1)
شبهه لشگر یمن و حدیث غدیر (2)
اگر در تربت کربلا شفاست پس چرا به پزشک رجوع ...
لعن در زيارت عاشورا
اثبات وجود تاریخی حضرت رقیه (س)
مناقب و فضایل حضرت خدیجه سلام الله علیها از ...
سیره مسلمانان پیرامون گریستن بر مردگان
مولود کعبه کیست (1)
مناظرات امام جواد (ع)
شفاعت از منظر وهابیّت ونقد آن (2)

بیشترین بازدید این مجموعه


 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^