يكي از سؤالاتي كه پيرامون واقعه كربلا وجود دارد، علت کم بودن یاران و سربازان حضرت سيّدالشهدا(ع) در برابر دشمنان دين بود. از یک سو وجود هجده هزار نامه شيعيان كوفه[1] در بيعت با حضرت سيّدالشهدا(ع) و از سوي ديگر قدرت ولايت و معنویت ايشان بر اين شبهه دامن زده بود؛ امّا با كمي تأمّل در اوضاع سياسي و اجتماعي عصر حضرت سيّدالشهدا(ع) ميتوان به این سؤال پاسخ گفت.
پس از تشكيل سقيفه بنيساعده، خلافت و حكومت ظاهري به سمت مقامخواهان و شهوتپرستان منحرف شد؛ آنان با سوء استفاده از عناوين مذهبي، مردم را در جهل و ناداني فرو برده بودند. سردمداران و حاكمان اموي با حيلههاي فراوان توانستند ساليان بسياري بر مردم حكومت كنند. به عبارتی ديگر مردم را از اهل بيت: دور كرده و دین و اسلام همانند شعاري بیروح، لقلقة زبانشان شده بود[2]. سردمداران در اين راستا از دو روش به طور ماهرانه استفاده كردند. اوّل: از فقر مردم سوء استفاده كرده و آنان را با ثروت فراوان تطميع كردند. دوّم: از قدرت نظامي خود نهايت بهره را برده و اجازة قيام يا شورش را به مردم نميدادند و در دلهاي آنان رعب و وحشت ايجاد ميكردند.
با اين شرایط اسفناك، تنها هفتاد و دو تن[3] از شيعيان حقيقي بودند كه از ثروت و مقام دنيوي كنارهگيري كرده و به جاي آن به بالاترين مقامات اخروي میاندیشیدند. از ميان اين هفتاد و دو نفر، تنها هفده نفر از فرزندان و خاندان حضرت سيّدالشهدا(ع) و بقيه افرادي بودند كه بر حسب ظاهر و نَسَب، با حضرت نسبتي نداشتند؛ امّا در واقع همچون نور واحدي شده بودند كه در آسمان معرفت ميدرخشيدند و عالم را با نور خود روشن ميساختند.
-------------------------------------------------------------------
[1]. الطبقات الکبری، 1/459، تاریخ الامام و الملوک(الطبری)5،/375؛ الکامل فی التاریخ،4/33.
[2] . سیدالشهدا(ع) در کلامی در تأیید شرایط وخیم آن دوران و سست بودن دین مردمان میفرمایند: «النّاسَ عَبيدُ الدُّنْيا وَ الدِّينُ لَعْقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ يَحوطونَهُ ما دَرَّتْ مَعائِشُهُمْ فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّيّانونَ»، مردم بندة دنیا هستند و دین، تنها بر زبانشان جاری است. هنگامی که زندگیشان شرایط مناسبی دارد دینگرا هستند ولی هنگامی که در تنگناها و بحرانها قرار میگیرند، دینداران واقعی اندک هستند. بحارالأنوار، 44/383؛ تحفالعقول:245.
[3]. در زیارت مشهور به زیارت رجبیه اسامی شهیدان این گونه آمده است:
سعید بن عبدالله حنفی، جریر بن یزید ریاحی، زهیر بن قین، حبیب بن مظاهر، مسلم بن عوسجة، عقبة بن سمعان، بریر بن خضیر، عبدالله بن عمیر، نافع بن هلال، منذر بن مفضل جعفی، عمرو بن قرظة انصاری، أبی ثمامة صائدی، جون غلام ابوذر غفاری، عبدالرحمن بن عبدالله ازدی، عبدالرحمن و عبدالله پسران عروة، سیف بن حارث، مالك بن عبدالله حائری، حنظلة بن اسعد شبامی، قاسم بن حارث كاهلی، بشیر بن عمرو حضرمی، عابس بن شبیب شاكری، حجاج بن مسروق جعفی، عمرو بن خلف و غلامش سعید، حیان بن حارث، مجمع بن عبدالله عائذی، نعیم بن عجلان، عبدالرحمن بن یزید، عمر ابی كعب، سلیمان بن عون حضرمی، قیس بن مسهر صیداوی ( البتّه این شخص قبل از واقعه كربلا در كوفه شهید شد) عثمان بن فروة غفاری، غیلان بن عبدالرحمن، قیس بن عبدالله همدانی، عمر بن كناد، جبلة بن عبدالله، مسلم بن كنّاد، عامر بن مسلم، مسلم غلام عامر بن مسلم، بدر بن رقیط و پسرانش عبدالله و عبیدالله، رمیث بن عمرو، سفیان بن مالك، زهیر بن سائب، قاسط بن زهیر، كرش بن زهیر، كنانة بن عتیق، عامر بن مالك، منیع بن زیاد، نعمان بن عمرو، جلاس بن عمرو، شبیب بن عبدالله نهشلی، حجاج بن یزید، جویر بن مالك، ضبیعة بن عمرو، زهیر بن بشیر، مسعود بن حجاج، عمار بن حسان، جند بن حجیر، سلیمان بن كثیر، زهیر بن سلمان، قاسم بن حبیب، انس بن كاهل اسدی، حر بن یزید ریاحی، ضرغامة بن مالك، زاهر غلام عمرو بن حمق، عبدالله بن یقطر برادر رضاعی امام حسین(ع)، منجح غلام امام حسین(ع)، سوید غلام شاكر.(بحارالأنوار:98/341)
برگرفته از کتاب آئین اشک و عزا در سوگ سیدالشهدا(ع) نوشته استاد حسین انصاریان
منبع : پایگاه عرفان