فارسی
جمعه 10 فروردين 1403 - الجمعة 18 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

تحقق گنج سعادت در سایه‌سار کلام خدا و اهل‌بیت(ع)


راه سعادت - جلسه بیست و پنجم یکشنبه (20-3-1397) - رمضان 1439 - حسینیه همدانی‌ها - 12.6 MB -

نزول قرآن برای همهٔ مردممسئولیت انسان‌ها نسبت به قرآن-جواب مؤمنین به خدا-پاسخ منکرین قرآن به خداکلام معصومین(علیهم‌السلام) برگرفته از منبع نور الهیخواستهٔ پیامبر اکرم(ص) از خدا در روز قیامتدگرگونی در دل، کلید حل مشکلات بشرحکایتی از شیخ بهاییشناسایی موانع اجابت دعا از طریق کلام خدا و اهل‌بیت(علیهم‌السلام)تبعیت بی‌چون‌وچرا از راهنماقوانین الهی بر حسب ظرفیت انسان‌هااسارت در هوای نفس، مانعی برای شناخت خداخدا، نور زمین و آسمان‌هاشکر خدا در روز نعمت، گدایی از خدا در فقر و نداریکلام آخر

بسم الله الرحمن الرحیم

«الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین».

 

نزول قرآن برای همهٔ مردم

طبق آیات قرآن و روایات اهل‌بیت(علیهم‌السلام) که براساس بعضی از روایات، اهل‌بیت(علیهم‌السلام) یعنی پیغمبر که رأس اهل‌بیت و ائمهٔ طاهرین(علیهم‌السلام) هستند، پنج شناخت برای به‌دست‌آوردن گنجِ بسیار بهر‌ه‌دهندهٔ سعادت، هم در دنیا و هم در آخرت(اینجا موقت و آنجا ابدی و دائمی) لازم است. از کتاب خدا در جلسهٔ قبل شنیدید که می‌فرماید: «وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُبِينًا»(سورهٔ نساء،‌آیهٔ 174). اگر پروردگار عالم می‌فرمود «وَأَنْزَلْنَا إِلَيْك»، یک مسئله بود؛ اما می‌فرماید: «وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ» من بر همهٔ شما و به‌سوی همهٔ شما نوری را فرستادم که نور مبین و روشنگر است.

 

مسئولیت انسان‌ها نسبت به قرآن

حالا که «إلَیْکُم» فرموده است، از عمق آیهٔ شریفه درمی‌آید که تک‌تک مرد و زن در همهٔ کره زمین نسبت به قرآن کریم مسئول هستند. مسئول یعنی چه؟ یعنی در قیامت مورد بازپرسی قرار می‌گیرند و بازپرسی پروردگار هم یک کلمه است: در زندگی‌تان با قرآن من چه کردید؟

 

-جواب مؤمنین به خدا

بعضی‌ها در جا جواب خدا را می‌دهند؛ به قول حضرت مسیح(ع) که خداوند در آخر سورهٔ مائده نقل می‌کند، در قیامت به پروردگار عالم می‌گوید: تو از وضع من و همهٔ مسیحیان جهان آگاه هستی و می‌دانی که من امتم را به پرستش خودم و مادرم دعوت نکردم. عده‌ای به پروردگار می‌گویند: عالِم و آگاه هستی که ما با قرآن تو چه معامله‌ای داشته‌ایم! قرآن از ما به عبادت تو دعوت کرده بود، می‌دانی که انجام دادیم؛ به خدمت به بندگان تو دعوت کرده بود، می‌دانی که انجام دادیم؛ دعوت کرده بود که ما متخلق به اخلاق بشویم، می‌دانی که شدیم؛ دعوت کرده بود که به ناحق و ظالمانه، مال کسی را از هیچ راهی نخوریم و ما هم نخوردیم؛ البته این‌قدر هم بازپرسی و جواب طول نمی‌کشد. چه کردید؟ مطابق این کتابت زندگی کردیم و پروردگار هم می‌گوید شما هیچ معطّلی ندارید؛ پیغمبر(ص) هم می‌فرمایند: به آنها می‌گوید که هشت درِ بهشت به روی شما باز است، از هر دری که خودتان دلتان می‌خواهد، وارد شوید.

کلِ مسئولیت، یعنی بازپرسی قیامت از مردم مثبت به همین مقدار است و معنی هم ندارد که خدا مردم مؤمن را بیشتر معطل کند. برای چه معطل کند؟ خدا که در قرآن می‌گوید: «وَأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ»(سورهٔ حج،‌آیهٔ 10)، من یک‌میلیونی‌ام یک‌ذره به بندگانم ستم نمی‌کنم؛ حالا ما را نگه دارد که چه؟ چه‌کار کنیم؟

 

-پاسخ منکرین قرآن به خدا

اما عده‌ای که تمام عمرشان با قرآن -نه با قرائت، با عمل به قرآن- بی‌ارتباط بودند. قرائت یک کار مستحبی و عمل‌کردن کار واجب است. حالا شما ممکن است حوصلهٔ قرائت قرآن نداشته باشید، عیبی ندارد و در قیامت هم چیزی به تو نمی‌گویند؛ اما ارتباط با قرآن، یعنی عمل به قرآن مجید، آنها را چطوری محاکمه می‌کنند؟ به آنها می‌گوید: ما راه سعادت را با قرآن به روی شما باز کرده بودیم و سلوک در این راه هم کار آسانی بود، چرا نرفتید؟ چرا در این جاده قدم نگذاشتید؟ آنها جوابی ندارند که بدهند و پروردگار می‌گوید: اجازهٔ بهانه‌آوردن هم به‌هیچ‌عنوان به آنها داده نمی‌شود؛ چون هر بهانه‌ای بیاورند، مردود است و قبول نیست. تمام بهانه‌ها در قیامت دروغ است و یک بهانهٔ راست وجود ندارد. اینکه خدا می‌فرماید «إلَیْکم»، یعنی همهٔ شما نسبت به قرآن در قیامت بازپرسی خواهید شد.

 

کلام معصومین(علیهم‌السلام) برگرفته از منبع نور الهی

و اما روایات اهل‌بیت(علیهم‌السلام) هم مانند قرآن مجید نور است. امام صادق(علیه‌السلام) برای سدیر صیرفی که از اصحابشان بود، صحبت می‌کردند؛ سدیر این‌قدر تحت‌تأثیر زیبایی کلام امام قرار گرفت که به حضرت گفت: «کلامک کالجوهر» یابن‌رسول‌الله! وزن و ارزش سخن شما مانند گوهر می‌ماند، الماس است، سنگ قیمتی است، عقیق یمن است. حضرت فرمودند: «سدیر! و ما الجوهر الا الحجر» گوهر که به‌نظر تو خیلی باارزش است، یک‌خرده سنگ است، آیا کلام ما وزن یک‌ذره سنگ را دارد؟ کلام ما نور است، یعنی از منبع نور همهٔ عالم گرفته ‌شده است و ما وظیفه واجب داریم که این نور را به شما انتقال بدهیم.

 

خواستهٔ پیامبر اکرم(ص) از خدا در روز قیامت

حال، در این قرآن که تک‌تک ما نسبت به این کتاب قیامت بازپرسی می‌شویم، در این روایات که ما نسبت به اهل‌بیت(علیهم‌السلام) هم بازپرسی می‌شویم، امام صادق(ع) در باب فضل قرآن، جلد دوم کتاب شریف «اصول کافی» با سند نقل می‌کنند که پیغمبر اکرم(ص) اوّلین کسی است که در قیامت بر پروردگار وارد می‌شود؛ عظمت دارد و تک‌بنده است. بعد پیغمبر(ص) می‌فرمایند: من در اوّل ورودم به قیامت، با یک دستم قرآن مجید را برمی‌دارم و با یک دستم هم دست اهل‌بیتم را می‌گیرم و به پروردگار می‌گویم: در حضور من از تک‌تک امتم بپرس که بعد از مرگ من، با قرآن و اهل‌بیت من چه‌کار کردند؟ یعنی ما مسئول اهل‌بیت(علیهم‌السلام) هم هستیم؛ مسئله خیلی هم دقیق است!

 

دگرگونی در دل، کلید حل مشکلات بشر

یک‌نفر به حضرت صادق(ع) گفت: گرفتار هستم و هنوز مشکلم حل نشده است، چه‌کار کنم؟ امام فرمودند: این دعا را مثلاً روزی چندبار بخوان: «یا مقلب القلوب، ثبت قلبی علی دینک». بخوان، معنی‌اش این نیست که با زبانت بخوان؛ من هم ممکن است فردا تسبیح را بردارم و هزاربار برای یک مشکلم «یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک» بگویم؛ با دلت بگو! «یا مقلب القلوب»، یعنی وصل شو که این اتصالت جواب بدهد. دلت را که خدا دگرگون کند، درِ فیوضات به روی تو باز می‌شود. گرفتار هستی و حل نمی‌شود، گیر تو کجاست؟ گیر تو در دلت هست؛ حسود هستی، حل نمی‌شود؛ مغرور هستی، حل نمی‌شود؛ متکبر هستی، حل نمی‌شود؛ حریص هستی، حل نمی‌شود؛ بخیل هستی، حل نمی‌شود. اوّل، کار اینجا را درست کن! «یا مقلب القلوب» ای برگردان‌کنندهٔ دل از همهٔ سیئات به حسنات، یعنی پشت دلم به پروردگار است و حرف من بالا نمی‌رود، پس روی دلم باید به‌سوی حضرت حق بشود. روی دل که به‌طرف او شد، حالا یک دفعه «یا رب» بگو، اگر جوابت را ندادم.

 

حکایتی از شیخ بهایی

شیخ ‌بهایی یک دعایی را به دوستش می‌فرماید که چهل شب بخواند، اما بخوان و با زبان بازی نکن! دعا را بخوان و اگر بعد از چهل‌شب گره از کارت باز نشد، حتماً من را با اسم لعنت کن. اینها از اولیای خدا بودند و یک‌خرده از پشت پرده خبر داشتند، ارتباطشان هم با حقایق یک ارتباط صاف، پاک و نورانی بود. بخشی از نقشه‌های صحن حضرت رضا(ع) کار همین شیخ بهایی است. کاری در اصفهان پیش آمد که باید به اصفهان می‌آمد، پس به بنا گفت که این ایوان را نزن و تمامش نکن تا من خودم بیایم. گفت: چشم! تا به اصفهان آمد و برگشت، پنج-شش ماه طول کشید، وقتی آمد، دید که معمار ایوان را تمام کرده، کاشی‌کاری هم کرده، جارو هم کرده، شست‌وشو هم داده و آماده است، مردم از درِ زیر ایوان می‌آیند و در صحن و حرم می‌روند و بیرون می‌آیند. به معمار گفت: برای چه خودسرانه این کار را کردی؟ خیلی کار بدی کردی! من زحمت کشیدم این دیوارها و آجرها را تا آنجایی آوردم که می‌خواسته مُقرنس بخورد، گفتم صبر کن تا خودم بیایم، چرا این کار را کردی؟ معمار گفت: به خدا من این کار را از پیش خودم نکردم؛ دو-سه‌بار امام هشتم(ع) را در خواب دیدم که به من گفتند تا این شیخ نیامده است، سقف را بزن و کارهای سقف را تمام کن. شیخ گفت: لا اله الا الله! بیا یک گوشه بنشین تا ببینم دلیل آن را هم امام برای تو گفت؟ گفت: بله! امام گفتند که شیخ اینجا را نیمه‌کاره گذاشته و به اصفهان رفته است، می‌خواسته طلسمی را آماده کند و در این سقف کار بگذارد تا غیرشیعه نتواند از این در وارد بشود. امام هشتم هم به خواب من آمدند و گفتند: اینجا خانهٔ همه است و فقط خانهٔ شیعه نیست؛ در خانه من باید به روی همه باز باشد و به طلسم این شیخ کار نداشته باش، سقف را بزن.

 

شناسایی موانع اجابت دعا از طریق کلام خدا و اهل‌بیت(علیهم‌السلام)

دل باید به بدی‌ها پشت بشود و صورت زیبای بی‌نظیر دل رو به پروردگار، آن‌وقت همین الآن و در همین مجلس دعا کن، اگر دعایت مستجاب نشد؛ اما باید از طریق قرآن و اهل‌بیت(علیهم‌السلام) بفهمم که موانع دعای من چیست و منشأ این گرفتاری‌هایم کجاست! مادرم از من ناراضی است، دعا مستجاب نمی‌شود؛ پدر ناراضی است، دعا مستجاب نمی‌شود؛ لقمهٔ حرام در شکمم است، دعا مستجاب نمی‌شود؛ کسی را به ناحق آزرده‌ام و از من دل‌گیر است، دعایم مستجاب نمی‌شود؛ امام زمان(عج) از من رنجیده است، دعایم مستجاب نمی‌شود. راه را باید باز کرد، نه زبان! راه زبان که باز است، راه زبان که بسته نیست؛ ما نه لال هستیم و نه راه گفتن روی زبانمان باز است.

 

تبعیت بی‌چون‌وچرا از راهنما

جناب مشکل‌دار! این دعا را به این تعداد بخوان: «یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک». جلوی روی حضرت دعا را این‌جوری خواند: «یا مقلب القلوب و الابصار»، حضرت فرمودند: بلد نبودم که بگویم «یا مقلب القلوب و الابصار»؟ برای من معلمی می‌کنی؟ استاد من شده‌ای؟ این دعا به درد تو نمی‌خورد و کار تو با اضافه‌کردن «ابصار» حل نمی‌شود؛ این را که ما به شما می‌گوییم، راه این است و از پیش خودتان به دعا، آیات و مفاهیم آیات اضافه نکنید. قرآن مجید در سورهٔ احزاب می‌فرماید: نسبت به پیغمبرم «وَ سَلمُوا تَسلیمَا»، در برابر پیغمبرِ من فقط گوش خالی باشید و زبانتان را در این معرکه راه ندهید. خودم می‌دانم، خودم می‌فهمم و خودم بلد هستم، اینها را در پیشگاه من و پیغمبر(ص) و ائمهٔ طاهرین(علیهم‌السلام) نگو تا همه کارهایت روراست باشد؛ تا دعا می‌کنی، دعایت حل بشود، مشکلت برطرف بشود، سختی‌ات به رفاه تغییر بکند و مریضت شفا پیدا بکند.

 

قوانین الهی بر حسب ظرفیت انسان‌ها

حال، این قرآن و اهل‌بیت(علیهم‌السلام) می‌گویند شما در حدّ خودتان، هیچ‌وقت ما را دعوت نمی‌کنند که خارج از توان فکری و عقلی و فطری و قلبی‌مان، اصلاً نه خدا چنین دعوتی دارد و نه انبیا و ائمه که به ما بگویند نمی‌توانی؟ غلط کردی که نمی‌توانی، باید انجام بدهی! اصلاً اینها در قوانین پروردگار نیست و قوانین پروردگار پیچیدهٔ به مقدار گنجایش ماست: «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ»(سورهٔ تغابن، آیهٔ 16). به‌اندازهٔ خودتان این پنج شناخت را پیدا بکنید که یکی همین شناخت پروردگار است. حالا من خدا را با چه فرصتی برای شما بگویم؟

 

اسارت در هوای نفس، مانعی برای شناخت خدا

اولاً بی‌تعارف، چون روی منبر پیغمبر و شب ماه رمضان است، هیچ‌جوری دروغ نمی‌شود! من خودم خدا را نفهمیده‌ام، به شما بشناسانم؟ از این یکی باید بگذرم تا ببینیم کسی گیر ما می‌آید که بیاید و روی این منبر بنشیند، ما هم پایین بنشینیم و زانو بزنیم، شاگردی کنیم و دو کلمه از آن دو کلمه‌هایی که در قلب انبیا و ائمه بود(نه در زبانشان)، راجع‌به خدا برای ما بگوید.

اگر من خدا را تا حالا شناخته بودم که دیوانهٔ او بودم و مرا این‌همه تعلقات بی‌ربط به اسارت نمی‌گرفت. زمانی یک‌نفر در شهری که من بودم، به عارفی گفت: یک «هُو» بکش و ما را از اسارت هوای نفس آزاد کن! برای ما خیلی سخت است و خیلی مشکل داریم؛ این خواسته‌های نامشروع نمی‌گذارد که ما راه را برویم. گفت: بلند شو و برو! نمی‌توانم هم بگویم کِی بیایی. عاقل به اسیر نمی‌گوید من را نجات بده، من خودم شصت‌سال است که گیر هوای نفس هستم، تو می‌گویی مرا نجات بده؟ خدا کیست؟

 

خدا، نور زمین و آسمان‌ها

خودش را در دوهزار آیه به ما معرفی کرده، در جوشن‌کبیر خودش را معرفی کرده، در مقدمات کمیل خودش را معرفی کرده، در دعای عرفه خودش را به ما معرفی کرده است؛ اما من هیچ‌کدام اینها را حالی‌ام نمی‌شود. «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»(سورهٔ نور،‌آیهٔ 35) یعنی چه؟ بدون تأویل و بدون اینکه بگویم آیه مجاز است و باید در آیه، «مُنور السماوات» را در تقدیر بگیرم، دست به قرآن نزن و بگو «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ» یعنی چه؟

آن‌کس که تو را شناخت، جان را چه کند؟             یا رب تو بگو عیال و خانمان را چه کند؟

چه‌کار کند؟ نه اینکه رهایشان بکنم، بلکه چطوری رفتار بکنم و چطوری زندگی بکنم که زندگی من با همه‌چیز فقط زندگی با تو باشد.

دیوانه کنی، هر دو جهانش بخشی        دیوانهٔ تو هر دو جهان را چه کند؟

 

شکر خدا در روز نعمت، گدایی از خدا در فقر و نداری

اگر تو را بشناسد، چه‌کار کند؟ جبرئیل به پیغمبر(ص) گفت: خدا به من امر کرده است که کلید تمام گنج‌های جهان را در کف دست تو بگذارم. این را مرحوم فیض نقل می‌کند! فیض آدم کمی نیست و من ارادت شدیدی به او دارم. سیصد جلد کتاب دارد که تمام آن به دردخور است. پیغمبر اکرم(ص) فرمودند: من این کلید را نمی‌خواهم! خدا من را آزاد گذاشته یا اینکه باید قبول کنم؟ گفت: آزاد هستی؛ می‌خواهید قبول کنید، می‌خواهید قبول نکنید. فرمودند: نمی‌خواهم! گفت: آقا! زندگی‌تان خیلی سخت است! لَنگ کفش و یک پیراهن هستی، حتی گاهی سه‌روز سه‌روز لَنگ یک غذای به دردخور هستی. کلید گنج‌های جهان است! فرمودند: می‌خواهم جوری زندگی کنم که یک روز نداشته باشم، یک روز هم یک‌خرده داشته باشم و در روز نداری‌ام دو دستم را به گدایی دراز کنم؛ من از گدایی از خدا کِیف می‌کنم. در روز داشتنم هم دو لقمه نان و نمک، نان و سرکه، نان و آبگوشت بخورم و شکر کنم. من کلید گنج‌های دنیا را می‌خواهم چه‌کار؟ من خودش را می‌خواهم که یک روز گدایی کنم و یک روز شکر کنم. قارون هم کلید گنج‌های مصر را داشت، چه شد؟

 

کلام آخر

ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست        منزل آن مه عاشق‌کش عیار کجاست؟

تا کِی باید بگوییم کجایی؟ نمی‌خواهی این کجا گفتن ما را قطع کنی؟ چهار شب دیگر باید پی کارمان برویم.

شب تاریک و ره وادی ایمن در پیش          آتش طور کجا، وعدهٔ دیدار کجاست؟

حداقل اگر می‌خواهی کار بزرگی در حق ما نکنی، این دو رکعت نماز و این دو پتا روزه و یک‌خرده گریه را تا آخر عمر از ما نگیر. از خیلی‌ها گرفته‌ای، نمی‌دانیم چه شد که گرفتی، اما از ما نگیر! ما خیلی گدا هستیم، ما خیلی دوستت داریم.

خدا را بشناس، دنیا را بشناس، خودت را بشناس، راه را بشناس، راهنما را هم بشناس و همتت را هم بدرقهٔ این پنج شناخت بکن؛ به آنجایی که باید برسی، حتماً تو را می‌رسانند، چون وعده داده و خدا وعده‌شکن نیست.

یک دردودل خیلی خوبی را در این شب‌های آخر آماده کرده‌ام که برای شما بخوانم؛ این دردودل هم برای یک آدم معمولی نیست و برای یک مجتهد جامع‌الشرائط است که صدسال پیش از دنیا رفته است. دریایی در حال بوده است، اصلاً در حال بود تا مُرد و از حال درنمی‌آمد. دردودل پیش هیچ‌کس هم خوشمزه‌تر از پیش خودش نیست، چون او از همه‌چیز ما اطلاع دارد و آگاه است و نسبت به ما مهربان و کریم است.


0% ( نفر 0 )
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
کلیپ های منتخب این سخنرانی
سخنرانی های مرتبط
پربازدیدترین سخنرانی ها
نزول قرآن شناخت خدا اهل بیت نور مبین موانع استجابت قوانین الهی ظرفیت انسان ها




گزارش خطا  

^