فارسی
شنبه 01 ارديبهشت 1403 - السبت 10 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 2
50% این مطلب را پسندیده اند

افطاری با برکت

افطاری با برکت

در روزهایی که مسلمانان روزه‌دار مشغول حفر خندق بودند، اتفاق عجیب و آموزنده‌ای رخ داد که جابربن عبدالله انصاری آن را این‌گونه نقل کرد:

مشاهده کردم که رسول خدا(ص) از شدت گرسنگی سنگ بر شکم خود بسته است
به ایشان عرض کردم: یا رسول الله! آیا دعوت مرا برای افطاری می‌پذیری،
حضرت فرمود: چه از غذا داری؟ گفتم: یک گوسفند و مقداری جو. فرمود: برو غذایی از آن مهیا کن.

جابر به سمت خانه برگشت و با کمک همسرش تعدادی نان از جو پختند وگوسفند را هم ذبح کرد و غذایی از گوشت آن تهیه کردند. بعد از آماده شدن غذا خدمت پیامبر(ص) آمد، عرض کرد: یا رسول الله! غذا آماده است، با هرکسی که دوست دارید برای افطار به منزل ما بیایید. پیامبر اکرم(ص) در لبهٔ خندق قرار گرفت و خطاب به همه مهاجرین و انصار از آن‌ها خواست دعوت جابر را بپذیرند.

 

جابربن عبدالله از این‌که غذا به اندازه این تعداد مهمان نیست با حالت نگرانی به خانه برگشت و همسرش را از این موضوع باخبر کرد. همسرش گفت: آیا به ایشان مقدار غذا را گفته‌ای. گفت: بله. سپس رو کرد به جابر گفت: ایشان خود بهتر می‌داند چگونه از آن‌ها پذیرایی کند.

جمعیت زیادی از مسلمانان به خانه جابر آمدند. رسول خدا(ص) با همان یک دیگ غذا به همهٔ آن‌ها افطاری داد و در پایان مقداری غذا هم اضافه آمد.[1] آری، مسلمانان صدر اسلام با این‌که غذایی برای خوردن نداشتند، ولی دست از جهاد و قیام برنداشتند.


--------------------------------------------------------------
[1] . تفسیر القمی: 2/178ـ 179؛ بحارالانوار: 18/24، باب 7، حدیث 2.

 

برگرفته از کتاب حسنات و سیئات نوشته استاد حسین انصاریان

 

 


منبع : پایگاه عرفان
  • افطاری
  • رسول خدا
  • جابر بن عبداللَّه انصارى‏
  • افطاری با برکت
  • خندق
  • 0
    50% (نفر 2)
     
    نظر شما در مورد این مطلب ؟
     
    امتیاز شما به این مطلب ؟
    اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب

    ذكر خدا بگو
    گور من را نشكاف
    بى‏نيازى از خلق‏
    پند گرفتن از راهزن
    دستت را بشوى
    چند داستان عجيب در مسئله توبه‏
    بالاتر از چهل سال عبادت‏
    شفا گرفتن بال فطرس توسط امام حسین(ع)
    داستان عجيب سليمان اعمش‏
    حکایت دعاى خفى اللُّطف و نجات از مرگ‏

    بیشترین بازدید این مجموعه

    حکایت دزدی که با یاد خدا عاقبت بخیر شد
    گور من را نشكاف
    درخت دين
    دستت را بشوى
    حکایت دعاى خفى اللُّطف و نجات از مرگ‏
    چند داستان عجيب در مسئله توبه‏
    داستان عجيب سليمان اعمش‏
    بالاتر از چهل سال عبادت‏
    بى‏نيازى از خلق‏
    ذكر خدا بگو

     
    نظرات کاربر

    پر بازدید ترین مطالب سال
    پر بازدید ترین مطالب ماه
    پر بازدید ترین مطالب روز



    گزارش خطا  

    ^