فارسی
سه شنبه 04 ارديبهشت 1403 - الثلاثاء 13 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

ضرورت و خاستگاه دین از دیدگاه قرآن

ضرورت و خاستگاه دین از دیدگاه قرآن

 بررسی‌های دانشمندان نشان می‌دهد که تاریخ بشر با دین آمیخته بوده است.([1]) از دیدگاه قرآن خلقت انسان دارای هدف خاصّی است. خداوند متعال می‌فرماید:

)يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ(([2])؛ «ای انسان! یقیناً تو با کوشش و تلاشی سخت به سوی پروردگارت در حرکتی، پس او را [در حالی که مقام فرمانروایی مطلق و حکومت بر همه چیز ویژه اوست و هیچ حکومتی در برابرش وجود ندارد] دیدار می‌کنی.»

آیا غرض و هدف از خلقت انسان، بهره‌گیری از لذّت‌های دنیا بوده است؛ تا چند صباحی انسان در این دنیا زندگی کند و مراحلی را بگذراند، به دنیا بیاید و پس از سپری شدن عمر، دو مرتبه به خاک برگردد؟ اگر غرض از آفرینش انسان این امر بوده باشد، این امر با خلقت حیوانات نیز محقّق خواهد شد و دیگر لزومی برای آفرینش انسان وجود نداشته است. بر فرض که انسان برای این غرض به وجود آمده باشد، دیگر احتیاجی به فکر و شعور برای او نبود. براین اساس، قرآن کریم زندگی و حیاتی را که تنها هدف از خلقت انسان در آن، بهره‌گیری از نعمت‌های مادی دنیا باشد و انسان به یک زندگی دنیوی تن دهد و حرکت دورانی داشته باشد، لغو و بیهوده می‌شمارد و از تن دادن به چنین زندگی‌ای نهی فرموده و آن را زندگی ذلّت باری می‌شمارد.

)وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ(([3])؛ «و زندگی دنیا [بدون ایمان به خداوند و عمل صالح] جز کالای فریبنده نیست.»

)اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ(([4])؛ «بدانید که زندگی دنیا [یی که دارنده‌اش از ایمان و عمل صالح تهی است] فقط بازی و سرگرمی و آرایش و فخرفروشیتان به یکدیگر و افزون خواهی در اموال و اولاد است.»

این ندای قرآن است که می‌فرماید:

)أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ(([5])؛ «آیا به زندگی [زودگذر] دنیا به‌جای آخرت دلخوش شده‌اید؟ کالای زندگی دنیا در برابر آخرت جز کالایی اندک نیست.»

و همچنین در آیه نورانی دیگری می‌فرماید:

)وَفَرِحُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا مَتَاعٌ(([6])

با توجّه به این آیات روشن خواهد شد که زندگی انسان اگر به خاطر دنیا و امور دنیوی باشد، ارزشی نخواهد داشت. بنابراین غرض از خلقت انسان نیز بسیار والاتر از این است. آنچنان که زندگی در دنیا، باید وسیله‌ای برای رسیدن به تعالی و قرب به ذات حق تعالی باشد.

آیات نورانی قرآن کریم غرض و هدف و غایت خلقت انسان را این‌گونه بیان می‌فرماید:

)وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ(([7])؛ «جنّ و انس را جز برای این‌که مرا عبادت کنند نیافریدم.»

حال که هدف از آفرینش مشخص شد، سؤال مهم‌تر این است که راه و رسم آن چگونه است؟ دستوراتی که باید مورد اطاعت قرار گیرند و اموری که از آن‌ها نهی شده‌اند کدامند؟ از کجا باید آن‌ها را شناخت؟ آیا جز وحی و دین امر دیگری می‌تواند پاسخگوی این مهم باشد؟ پاسخ به تمام این سؤالات در دین مشخّص و معین شده و دورنمای زندگی ابدی و شیوه زندگی دنیوی را در قالب پرستش نمایان می‌کند.

زیرا خداوند دین را برای وصول انسان‌‌ها به سعادت به ارمغان آورده است. بنابر نظر علّامه طباطبایی;:

«فَإنَّ الدِّینَ هُوَ الطَرِیقَةُ المَسلُوکَةُ... الَّتِی یُقصَدُ بِهَا الوُصُولُ إِلَی السَّعَادَةِ الحَقِیقِیَةِ([8])؛ دین همان روش پیموده شده‌ای است که هدف آن تنها وصول انسان به سعادت حقیقی است.»

 

آثار دین‌داری در حیات انسان

دین واسطه ارتباط انسان با حضرت محبوب و عامل شکوفایی استعدادهای انسان و نور قلب، صفای جان و روشنایی حیات و حرارت بخش زندگی و دلیل سلامت باطن و مایه خیر دنیا و آخرت است. اگر ارزش‌های دینی در وجود انسان تحقّق یابد و تمام شئون آدمی به آن آراسته شود، از اسارت بندهای عالم خاک رهایی یافته، در سیر الی‌الله و مسیر عبودیّت تعالی یافته و به عالم ملکوت راه خواهد یافت.([9]) علی‌رغم تأثیرات بی‌شمار دین و دین‌داری در زندگی بشر، در ذیل تنها به مواردی از این مهم با تکیه بر آیات نورانی قرآن کریم اشاره می‌شود.

دین و دین‌داری انسان را در برابر فحشا و منکرات حفظ کرده و زندگی کریمانه‌ای را برای آدمی در تمامی عرصه‌های حیات به همراه خواهد داشت. قرآن کریم در این زمینه می‌فرماید:

)إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيمًا(([10])؛ «اگر از گناهان کبیره‌ای که از آن‌ها نهی می‌شوید اجتناب کنید بدی‌های [دیگر] شما را از پروندۀ شما محو کرده، و به جایگاه ارزشمندی واردتان می‌کنیم.»

عبودیت و دین‌داری انسان، مورث نعمت‌های ابدی حضرت حق و زمینه‌ساز تعالی مقام انسان و در نهایت مایه تقرّب و همجواری با خداوند متعال در عالم ملکوت است.

)وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا لَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَنُدْخِلُهُمْ ظِلًّا ظَلِيلًا(([11])؛ «و به‌زودی مؤمنانِ دارای عمل شایسته را در بهشت‌هایی که از زیر [درختان] آن نهرها جاری است درآوریم درحالی‌که در آن‌جا همواره جاودانه‌اند، در آن [جایگاهِ با ارزش] همسرانی پاکیزه ویژۀ آنان است، و ایشان را در زیر سایه‌های پایدار [و آرام‌بخش] وارد می‌کنیم.»

دین و دین‌داری باعث آمرزش گناهان و اجر و پاداشی عظیم در پیشگاه پروردگار عالم است و این وعده‌ای است قطعی از جانب حضرت حق، که بهترین گواه آن قرآن مجید است.

)وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِيمٌ(([12])؛ «خداوند به آنان‌که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند وعدۀ [حتمی] داده که برای آنان آمرزشی ویژه و پاداش بزرگی است.»

دین‌داری عامل تجلّی عدالت در تمام شئون حیات و احسان و نیکوکاری و رسیدگی به اقوام و خویشان و دوری از اعمال زشت و منکر و تجاوز به حقوق دیگران است. از سوی دیگر، دین‌داری فضای خانه و خانواده و جامعه را از تمام آلودگی‌ها پاک و به حسنات می‌آراید و آرامش ظاهر و باطن زندگی را تأمین و باعث ایجاد امنیت همه جانبه و سعادت در زندگی دنیوی و اخروی خواهد بود.

)إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ(([13])؛ «همانا خداوند به عدالت و نیکوکاری و انفاق به خویشاوندان فرمان می‌دهد، و از هر زشت‌کاری و ناپسندی، و [هرگونه] تجاوز [از حدود خدا و حقوق مردم] نهی می‌کند، شما را اندرز می‌دهد تا متذکر [این مطلب] شوید [که فرمان و نهی خدا به مصلحت دنیا و آخرت شماست]»

در حقیقت مشکلات ظاهری و باطنی جامعه بدون توجه به ایمان به حق و اعتقاد به روز قیامت، قابل حل نیست؛ زیرا تنها به پشتوانه هدایت‌گری دین است که اسباب نجات و رستگاری انسان فراهم می‌شود. بدون دین و تقیّد به دین‌داری نمی‌توان فرد، خانواده و جامعه‌ای پاک و بالنده داشت.([14])

رسول گرامی اسلام(ص) در این رابطه فرمودند:

«خَصْلَةٌ مَنْ لَزِمَها أطاعَتْهُ الدُّنْیا وَ الآخِرَةُ وَ رَبِحَ الْفَوْزَ بِقُرْبِ اللّهِ تَعالی فی دارِالسَّلامِ قیلَ: وَ ما هِیَ یا رَسُولَ اللّهِ؟ قالَ: التَّقْوی، مَنْ أرادَ أنْ یکُونَ أعَزَّ النّاسِ فَلْیتَّقِ اللّهَ ثُمَّ تَلا هذِهِ الآیةَ: )وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا * وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ(([15])»([16])؛ «خصلتی است که هر کس ملازم آن باشد، دنیا و آخرت در اطاعت او درآید و در دارالسّلام به فوز قرب حق رسد، عرضه داشتند که آن خصلت چیست؟ حضرت(ص) فرمودند: خودداری از تمامی گناهان ظاهر و باطن، که تعبیر قرآنی آن تقواست. هر کسی میل دارد، عزیزترین مردم باشد تقوای الهی را پیشه خود سازد. سپس این آیه شریفه را قرائت فرمودند: هر کس تقوای الهی را مراعات کند، خداوند راه بیرون رفتن از تمام مشکلات را بر وی هموار سازد و از جایی که گمان نمی‌برد، روزیش دهد.»

حضرت(ص) در بیان ارزشمند دیگری به سه اصل مهم و اساسی در پیمودن طریق عبودیّت و دین‌داری اشاره فرمودند:

«أَصْدَقُ الْحَدیثِ کِتابُ اللّهِ وَ أوْثَقُ الْعُری کَلِمَةُ التَّقْوی وَ أَحْسَنُ الْهَدْیِ هَدْیُ الْأنْبِیاءِ؛([17]) صادقانه‌ترین سخن قرآن کریم و محکم‌ترین دستگیره نجات، تقوا و بهترین روش هدایت، شیوه انبیاء عظام است.»

 

جامعیت علوم الهی در برابر علوم بشری

ابزار کسب علوم بشری، عقل، حس و یا تجربه است. با ابزار حسّی، می‌توان محسوسات و وقایع طبیعی و تجربی را درک کرد. ابزار حسّی، محدود به جسم و متعلّقات آن است؛ به صورتی که حواس، حتّی تمام متعلّقات جسم را نیز در بر نمی‌گیرد. عقل نیز با توسّل به معلومات گذشته و محسوسات، به معلومات جدیدی دست می‌یابد و از درک مفاهیم بلند عاجز و ناتوان است.

جناب صدر المتألهین; در این باره می‌فرماید:

«از این بپرهیز که بخواهی با عقل ناتوان و دلیل مزیف([18]) خود، حقایق معاد و احوال قیامت را درک کنی. درک این امور، فقط از راه اخبار شارع و ایمان به غیب میسّر است و بس.»([19])

قرآن به عنوان منبع اصلی دین، در حوزه رسالت خود، بسیار جامع است([20]) و از بیان هر چیزی که در هدایت انسان نقش داشته باشد، کوتاهی نکرده است.

)تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ(([21])؛ «تبیین کننده هر چیزی است.»

بنابراین دیدگاه، در مجموع، قرآن علاوه بر یک کتاب تشریعی، کتابی علمی نیز به شمار می‌رود. برخی از مفسّران و بزرگان برای اثبات مدّعای خود به آیاتی از قبیل )وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ(([22]) و )مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ(،([23]) )وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ(([24]) استناد جسته‌اند.

در پاره‌ای از روایات، پیامبر عظیم‌الشأن(ص) و اوصیای ایشان بر این موضوع شهادت داده‌اند. در حدیثی از رسول خدا(ص) موضوع هدایت‌گری و بیان همه مسائل در نیل به سعادت معنوی انسان این‌گونه بیان شده است:

«قرآن، رهنمایی است که راه را نشان می‌دهد. قرآن، کتاب تفصیل و روشنگری و تحصیل [حقایق] است. جداکننده میان حق و باطل است. ظاهری دارد و باطنی. ظاهرش حکم [و دستور] خداست و باطنش علم خداوند متعال. پس ظاهر آن، محکم و استوار است و باطنش ژرفایی دارد و ژرفایش نیز ژرفایی دارد. شگفتی‌هایش بی‌شمارند و عجایب و غرایبش کهنه و تمام نمی‌شوند. چراغ‌های هدایت و پرتوگاه‌های حکمت، در قرآن‌اند و برای کسی که انصاف داشته باشد، راهنمایی به سوی معرفت و شناخت است.»([25])

بر طبق روایات، امام صادق(ع) قسم یاد کرده‌اند که هیچ امری درباره سعادت و حتی احتیاجات و نیازهای انسان نبوده است، مگر آن‌که به بهترین وجه در کتاب مقدسی همچون قرآن نازل شده است.([26])

امام علی(ع) در نهج‌البلاغه می‌فرماید:

«خداوند تبارک و تعالی، آن‌گاه پیامبرش(ص) را از این جهان خاکی به عالَم ملکوت واصل ساخت که از ابلاغ احکام و هدایت قرآن به خلق فراغت یافته بود. پس خداوند را آن‌گونه بزرگ بدارید و تعظیم کنید که خود او بیان کرده است؛ زیرا حکمی از دین خود را بر شما پنهان نگذاشت و هیچ مطلبی را که مورد رضایت و خشنودیش باشد، فروگذار نکرده است؛ جز این‌که نشانی آشکار و آیه‌ای محکم که به واسطه آن انذار داده و یا به سوی آن دعوت کند، برایش قرار داد. پس رضایت و خشم و قانون او درگذشته و حال و آینده درباره همه یکسان است.»([27])

از نظر عقلی، جامعیت قرآن اقتضا می‌کند که دستورات آن متغیر نبوده، دستخوش تحوّلات زمان قرار نگیرد. در مجموع باید خاطر نشان ساخت که اگر یافته‌ها و دستاورد تمامی اندیشمندان و عالمان جهان با گنج‌هایی همچون قرآن کریم، صحیفه سجّادیه و کلام ناب امیرمؤمنان علی(ع) در نهج‌البلاغه قیاس شود، به صراحت خواهیم دید که تمامی علم بشر از گذشته تاکنون هرگز نمی‌تواند هم‌سنگ و برابر با این میراث ارزشمند اسلامی قرار گیرد.

به طور مثال آنچه علوم پزشکی امروز در جهان غرب بدان دست یافته است، ذات باری تعالی هزار و چهارصد سال پیش در لوحی محفوظ بدان اشاره فرموده است. امروزه برخی اندیشمندان غربی می‌گویند که آب سرد برای اعصاب و سلامتی انسان بسیار مفید است. در حالی که در متن قرآن کریم، به این موضوع اشاره شده است. آن‌گاه که حضرت ایوب(ع) بیمار شد، خطاب آمد که با کف پای خود بر روی زمین بیابان بزن، تا زمین بشکافد و از زیر پایت چشمه‌ای در‌آید که آب آن خنک است؛ این آبی است برای شستشو:

)ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ(([28])

براین اساس، می‌توان گفت جامعه اسلامی به عنوان اجتماعی دین‌محور، مهم‌ترین پشتوانه برای اجرای حدود الهی و فضایل اخلاقی است. به راستی ما در کنار سفرۀ معارفی نشسته‌ایم که جهان با همۀ دارایی‌اش در کنار آن احساس فقر می‌کند. در این مورد باید از یکی از متفکرین و دانشمندان غربی به نام «آلکسیس کارل»([29]) یاد کرد. وی دو کتاب از خود به جای گذاشته است، تا مردم کرۀ زمین این دو کتاب را بخوانند و معالجه شوند. کتاب «راه و رسم زندگی» و «انسان، موجود ناشناخته». او بر این اعتقاد است که باید بشر امروزی را «متخلّق به اخلاق و متدیّن به دین» کرد تا نجات پیدا کند.

این سخن یک دانشمند غربی است. کارل می‌گوید: اگر رهبران دینی و هادیان جامعه، بشر را از این خواب آشفته بیدار نکنند، تمدّن حاضر در آخر این جاده، خود را چنان بمباران می‌کند که از کرۀ زمین جز یک مشت خاکستر گرم و سوخته چیزی باقی نمی‌ماند.([30])

نکته قابل تأمّل اینجاست که «کارل» فقط از اخلاق به تنهایی یاد نکرده است. چرا که اخلاق بدون ایمان، در طوفان حوادث دنیا، به غارت خواهد رفت. در حالی که دین، حافظ و نگهبان تمام ارزش‌ها است.

همچنین سعدی شاعر نیکوسخن، در وصف کسانی که مدّعی اخلاق وانسانیت منهای دین و یا جدایی دین از اخلاق و انسانیت هستند، چنین نقل کرده است:

 خانه از پای‌بست ویران است            خواجه در بند نقش ایوان است

 

پی نوشت ها:

[1]. برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به: اصول فلسفه و روش رئالیسم، طباطبایی، محمد حسین، مطهری، مرتضی: 5 / 3؛ تاریخ ادیان، علی اصغر حکمت: 39؛ تاریخ جامع ادیان، جان بی ناس، ترجمه علی اصغر حکمت: 54.

[2]. انشقاق(84): 6.
[3]. آل‌عمران(3): 185؛ حدید(57): 20.
[4]. حدید(57): 20.
[5]. توبه(9): 38.
[6]. رعد(13): 26؛ «و [آنان که از حیات جاویدانِ آخرت و برکاتش بی‌خبرند] به زندگی دنیا [مغرورانه] دلخوشند، درحالی‌که زندگی دنیا نسبت به آخرت جز کالایی ناچیز نیست.»
[7]. ذاریات(51): 56.
[8]. المیزان: 7 / 192.
[9]. تفسیر و شرح صحیفه سجّادیه: 6 / 258.
[10]. نساء(4): 31.
[11]. نساء(4): 57.
[12]. مائده(5): 9.
[13]. نحل(16): 90.
[14]. آمار بیدادگر فساد و فحشا و جنایات و نیز امراض روحی و جسمی در جوامع کمونیست و یا لاقید، بهترین گواه بر این امر است. آنچنان‌که موج جدیدی از دین‌گرایی و به ویژه اسلام‌گرایی در جهان، خود گواهی بر وجود خلأیی عظیم در وجود چنین انسان‌هایی است.
[15]. طلاق(65): 2 ـ 3؛ «کسی که از خداوند [اطاعت کند و از محرّماتش] بپرهیزد خداوند برای او راهی [جهت بیرون‌رفتن از مشکلات و تنگناها] قرار می‌دهد * و او را از جایی که گمان نمی‌برد روزی می‌دهد.»
[16]. مجموعه ورّام: 2 / 117؛ معدن الجواهر: 21.
[17]. المواعظ العددیه: 70؛ بحارالانوار: 74 / 135، باب6، حدیث 43؛ الاختصاص: 342.
[18]. مردود و باطل.
[19]. تفسیر سوره یس، ملاصدرا: 150.
[20]. بنابر اصل جامعیت قرآن، برخی مفسّران این مجموعه عظیم الهی را حاوی کلیه علوم و مسائل مورد نیاز بشر پنداشته و در پی ایجاد رابطه مابین کلیه علوم نوین با قرآن برآمده‌اند. ایشان برآنند که قرآن مشتمل بر تمامی اصول و مبانی علوم طبیعی، ریاضی و فلکی و حتّی رشته‌های صنعتی و اکتشافات علمیمی‌باشد و از علوم و دانستنی‌ها هیچ امری را فرو گذار نکرده است. قابل ذکر است که بحث در مورد جامعیت قرآن، از دیرباز تاکنون مورد توجّه مفسّران و قرآن پژوهان بوده است و با توجّه به تصریح قرآن در خصوص اصل جامعیت، همگان آن را پذیرفته‌اند؛ گرچه درباره محدوده آن اختلاف کرده‌اند. عدّه‌ای قائل به جامعیت مطلق قرآن بوده و معتقدند که در قرآن، تمام آنچه که می‌توان نوعی ادراک و فهم به آن پیدا نمود، وجود دارد؛ هرچند عقل و درک ما از شناختن آن قاصر است.
[21]. نحل(16): 89.
[22]. نحل(16): 89؛ «این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر هر چیزی و هدایت و رحمت ومژده‌ای برای تسلیم‌شدگان [به فرمان‌های خدا] است.»
[23]. انعام(6): 38؛ «و هیچ جنبنده‌ای در زمین نیست و نه هیچ پرنده‌ای که با دو بال خود پرواز می‌کند، مگر آن‌که گروه‌هایی مانند شمایند؛ ما چیزی را در کتاب [تکوین از نظر ثبت جریانات هستی و برنامه‌های آفرینش] فروگذار نکرده‌ایم، سپس همگی به سوی پروردگارشان محشور می‌شوند.»
[24]. انعام(6): 59؛ «و کلیدهای غیب فقط نزد اوست و کسی آنها را جز او نمی‌داند و به آنچه در خشکی و دریاست، آگاه است و هیچ برگی نمی‌افتد، مگر آن‌که آن را می‌داند و هیچ دانه‌ای در تاریکی‌های زمین و هیچ تر و خشکی نیست، مگر آن‌که در کتابی روشن [ثبت] است.»
[25]. النوادر، راوندی: 143، حدیث 197؛ «هُوَ الدَّلِیلُ یدُلُّ عَلَی السَّبِیلِ وَ هُوَ کِتَابُ تَفْصِیلٍ وَ بَیانٍ وَ تَحْصِیلٍ هُوَ الْفَصْلُ لَیسَ بِالْهَزْلِ وَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ فَظَاهِرُهُ حُکْمُ اللَّهِ وَ بَاطِنُهُ عِلْمُ اللَّهِ تَعَالَی فَظَاهِرُهُ وَثِیقٌ وَ بَاطِنُهُ لَهُ تُخُومٌ وَ عَلَی تُخُومِهِ تُخُومٌ لَا تُحْصَی عَجَائِبُهُ وَ لَا تُبْلَی غَرَائِبُهُ فِیهِ مَصَابِیحُ الْهُدَی وَ مَنَارُ الْحِکْمَةِ وَ دَلِیلٌ عَلَی الْمَعْرِفَةِ لِمَنْ عَرَفَ النَّصَفَةَ.»
[26]. الکافی: 1 / 59، حدیث1؛ المحاسن: 1 / 416 و 956؛ «إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَنْزَلَ فِی الْقُرْآنِ تِبْیاناً لِکُلِّ شَی‌ءٍ حَتَّی وَ اللَّهِ مَا تَرَکَ شَیئاً یحْتَاجُ إِلَیهِ الْعَبْدُ حَتَّی وَ اللهِ مَا یسْتَطِیعُ عَبْدٌ أَنْ یقُولَ لَوْ کَانَ فِی الْقُرْآنِ هَذَا إِلَّا وَ قَدْ أَنْزَلَهُ اللَّهُ فِیه».
[27]. نهج‌البلاغه: خطبه 18؛ «وَ أَکْمَلَ بِهِ دِینَهُ وَ قَبَضَ نَبِیهُ(ص) وَ قَدْ فَرَغَ إِلَی الْخَلْقِ مِنْ أَحْکَامِ الْهُدَی بِهِ فَعَظِّمُوا مِنْهُ سُبْحَانَهُ مَا عَظَّمَ مِنْ نَفْسِهِ فَإِنَّهُ لَمْ یخْفِ عَنْکُمْ شَیئاً مِنْ دِینِهِ وَ لَمْ یتْرُکْ شَیئاً رَضِیهُ أَوْ کَرِهَهُ إِلَّا وَ جَعَلَ لَهُ عَلَماً بَادِیاً وَ آیةً مُحْکَمَةً تَزْجُرُ عَنْهُ أَوْ تَدْعُو إِلَیهِ فَرِضَاهُ فِیمَا بَقِی وَاحِدٌ وَ سَخَطُهُ فِیمَا بَقِی وَاحِدٌ».
[28]. ص(38): 42؛ «[به او گفتیم:] با پایت به زمین بکوب، این آبی است برای شسشتو، آبی سرد و آشامیدنی.»
[29]. آلکسیس کارل جراح و فیزیولوژیست معروف فرانسوی است که بعدها مقیم آمریکا شد. او برنده جایزه نوبل فیزیولوژی و پزشکی در سال ۱۹۱۲ به خاطر مطالعه سیستم گردش خون بود. او در پایان عمر متهم به همکاری با اشغالگران نازی شد ولی پیش از محاکمه درگذشت. از وی کتاب‌های «نیایش» و «انسان، موجود ناشناخته» به فارسی ترجمه شده است. کتاب اخیر پرفروش‌ترین کتاب در سال ۱۹۳۵ بوده است. او معتقد است بهترین و پایدارترین راه برای رسیدن به آرامش درونی و خدا، نماز است. دعا و نماز، قوی‌ترین نیرویی است که چون قوّه جاذبه زمین، وجود حقیقی و خارجی دارد. او بیان می‌دارد که در حرفه پزشکی، مردانی را دیده‌ام که پس از آن که تمام معالجات، دیگر در حال آنان موثر واقع نشده بود، به نیروی دعا و عبادت از بیماری مالیخولیا رهایی یافتند. بنابر دیدگاه او، نیایش تأثیری مهم در درمان بیماری‌های جسمی و روحی خواهد داشت.
[30]. انسان، موجود ناشناخته: 67.

 

مطالب فوق برگرفته شده از 

کتاب: عبودیت و دین داری در پرتو قرآن

نوشته: استاد حسین انصاریان


منبع : پایگاه عرفان
  • نگاه قرآن
  • آثار دینداری
  • حیات انسانی
  • جامعیت علوم الهی
  • ضرورت دین
  • 0
    0% (نفر 0)
     
    نظر شما در مورد این مطلب ؟
     
    امتیاز شما به این مطلب ؟
    اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب

    حق خداوند متعال بر بنده چیست؟
    آدم های رعد و برقی و بی خاصیت!!
    والدین رحمت شده
    سیرۀ امیرمؤمنان علی(ع) در زندگی
    فلسفه اخلاق
    وجوب هزينه كردن جان و مال در راه خدا
    درس پايداري و استواري از نهضت عاشورا
    فلسفه گریه و عزاداری برای امام حسین(علیه السلام) ...
    پژوهشى درباره تاریخ شمسى عاشورا
    محمد حنفیه و رخداد عاشورا

    بیشترین بازدید این مجموعه

    اهل بيت (عليهم السلام) و ايثار
    بى‏مهرى مايه سلب رحمت‏
    قابل توجه زنان آزاردهنده به همسر
    اسم اعظمی که خضر نبی به علی(ع) آموخت
    چرا نباید امام زمان(عج) را با نام «محمد» بخوانیم؟
    چه کسانی ارزشها را پایمال می کنند؟!
    قضاوت قاطع قرآن كريم‏ (1)
    افزایش رزق و روزی با نسخه‌ امام جواد (ع)
    سوره ای از قران جهت عشق و محبت
    متن دعای معراج + ترجمه

     
    نظرات کاربر

    پر بازدید ترین مطالب سال
    پر بازدید ترین مطالب ماه
    پر بازدید ترین مطالب روز



    گزارش خطا  

    ^