اسلام كه مجموعهاى از باورهاى صحيح و كردارهاى پسنديده و اخلاق حسنه و احكام استوار و اوامر و نواهى است، از ابتداى آفرينش، دين خدا بوده و تا پايان خلقت نيز دين خدا خواهد بود.
قواعد و قوانين اين دين در هر عصرى به تناسب نيازهاى انسان به وسيله وحى به قلب مبارك پيامبران تجلّى كرده و آن بزرگواران براى هدايت مردم ارائه مىكردند.
دين، در عصر رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير خم، هنگامى كه اميرالمؤمنين على عليه السلام به امارت مؤمنان و ولايت مردمان و رهبرى و حكومت برگزيده شده از نظر ارائه قوانين و بيان حلال و حرام وتبيين حقايق، به قلّه كمال رسيد و مردم را تا صبح قيامت از نياز به پيامبرى ديگر و كتابى غير قرآن و آيينى جز اسلام بىنياز ساخت و آنان را در كنار حقيقتى قرار داد و به واقعيتى هدايت كرد كه تا قيامت مىتواند پاسخگوى هر نوع احتياج آنان به قوانين مادى و معنوى باشد.
[الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً] .
امروز [با نصبِ على بن ابىطالب به ولايت، امامت، حكومت و فرمانروايى بر امت] دينتان را براى شما كامل، و نعمتم را بر شما تمام كردم، و اسلام را برايتان به عنوان دين پسنديدم.
امام باقر عليه السلام مىفرمايد:
وَكَانَتِ الفَريضَةُ تَنْزلُ بَعدَ الفَريضَةِ الأُخْرى وَكَانَتِ الوَلايَةُ آخِرَ الفَرائِضِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزّوَجَلَّ:
الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي... .
و [در طول بعثت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله] واجبى پس از واجبى ديگر نازل مىشد و ولايت و رهبرى امّت آخرين واجب الهى بود كه [بعد از نزول اين واجب] خداوند آيه: امروز [با نصبِ على بن ابىطالب به ولايت، امامت، حكومت و فرمانروايى بر امت] دينتان را براى شما كامل و نعمتم را بر شما تمام كردم... را نازل كرد.
امام صادق عليه السلام در روايتى مىفرمايد:
جبرئيل خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت: اى محمد! خدايت سلام مىفرستد و به تو مىگويد: به امتّت بگو: امروز دينتان را به ولايت و رهبرى على بن ابى طالب كامل نمودم و نعمتم را بر شما تمام كردم و اسلام را براى شما به عنوان دين پسنديدم و پس از اين، واجبى را نازل نمىكنم، پيش از اين نماز و زكات و روزه و حج را به عنوان واجب نازل كردم و ولايت و رهبرى واجب پنجم و نهايى است و آن چهار واجب را جز با پايبندى به ولايت و رهبرى على بن ابى طالب نمىپذيرم.
تذكّر اين حقيقت لازم است كه همه فرمودههاى پيامبر صلى الله عليه و آله و امامان عليهم السلام كه به عنوان روايت و حديث در كتابهاى با ارزش و معتبر از طريق راويان مورد اعتماد نقل شده تفسير و توضيحى بر واجبات الهى و آيات قرآنى است كه به تناسب زمان و نيازمندىهاى انسان از آن منابع علم و دانش و خاندان بصيرت و بينش، صادر شده است.
اسلام كه به معناى عقايد حقه و اخلاق حسنه و كردار پسنديده است و باطن و جانش به معناى تسليم بىچون و چراى انسان نسبت به همه اوامر و خواستههاى خداست، هنگامى كه به صورت اعتقاد و باور و اخلاق و عمل در همه جوانب حيات مادى و معنوى انسان تجلى كند، انسان را در دايره مسلمانى به معناى حقيقىاش قرار مىدهد و به سبب آن سعادت دنيا و آخرت آدمى تأمين مىگردد.
حالت بسيار پر ارزش تسليم در برابر همه خواستههاى حق، حالتى است كه همه پيامبران و اولياى الهى از حضرت حق در كمال تضرع و زارى درخواست داشتند.
ابراهيم و اسماعيل عليهما السلام پس از ساختن كعبه دست به دعا برداشته، به محضر دوست عرضه داشتند:
[رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ...] .
پروردگارا! ما را [با همه وجود] تسليم خود قرار ده، و نيز از دودمان ما امتى كه تسليم تو باشند پديد آر...
يعقوب عليه السلام به هنگام وصيت به همه فرزندانش خطاب كرد:
[... فَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ] .
... پس شما بايد جز در حالى كه مسلمان باشيد، نميريد.
يوسف بزرگوار عليه السلام از حضرت رب الأرباب چنين درخواست كرد:
[... تَوَفَّنِي مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ] .
... در حالى كه تسليم [فرمانهاى تو] باشم جانم را بگير، و به شايستگان مُلحقم كن.
منبع: معاشرت
منبع : پایگاه عرفان