فارسی
جمعه 10 فروردين 1403 - الجمعة 18 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

آسيه و معبود واقعى‏

ملّا فتح اللّه كاشانى در تفسير خود چنين مى‌گويد:
آسيه به جهت خلوص ايمان رستگار شد و وصلت او با فرعون به او ضررى نرسانيد و نقصى در قرب و منزلت او در نزد حضرت حق پيدا نشد.
نقل است: وقتى كه ساحران سحر خود را نمايش دادند و موسى عليه السلام عصايش را انداخت و اژدها شد و سحر ساحران را باطل كرد آسيه ايمان آورد. و مدّتى ايمان خود را از فرعون پنهان مى‌داشت، چون فرعون بر آن مطلّع شد، به او گفت: از دين موسى عليه السلام برگرد، امّا برنگشت بنابراين فرعون امر كرد تا او را چار ميخ كرده در آفتاب بينداختند ...
آن‌گاه فرعون دستور داد: تا سنگى آوردند تا بر سينه وى نهند، آسيه چون آن سنگ را ديد؛ نجات از فرعون و دخول در جنّت را از خداى متعال درخواست كرد:
[إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَ نَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ‌].
و خدا براى مؤمنان همسر فرعون را مثل زده است هنگامى كه گفت: پروردگارا! براى من نزد خودت خانه‌اى در بهشت بنا كن ومرا از فرعون وكردارش رهايى بخش ومرا از مردم ستمكار نجات ده.
خداى بزرگ دعاى وى را مستجاب كرد و حجاب از پيش وى برداشت. پيش از آن كه سنگ بر او واقع شود خانه وى به وى نمود كه از يك درّ سپيد بود، وى خوشحال شد بعد از آن روح وى قبض كرد و آن سنگ بر جسد بيجان آمد و عذاب فرعون را نچشيد «1».

(1)- داستان حضرت «آسيه» كه افتخار كنيزى حضرت صديقه كبرى‌ فاطمه زهرا عليها السلام را در قيامت دارد، اين گونه نيز نقل شده است:
زنى در دربار فرعون به عنوان آرايشگر دختر فرعون خدمت مى‌كرد. روزى هنگام آرايشِ دختر فرعون شانه از دستش رها شد و روى زمين افتاد. او هنگامى كه خواست شانه را بردارد نام خدا را بر زبان جارى كرد. دختر فرعون پرسيد: مگر خدايى جز پدرم است؟ زن آرايشگر گفت: آرى، خداى من مالك تمام جهان و خالق آن است؛ حتّى پدر تو. دختر فرعون ماجرا را براى پدرش بازگو كرد به دنبال اين خبر، فرعون دستور داد تا زن آرايشگر را گرفتند و او را با ميخ به زمين دوخته و زير ضربات تازيانه گرفتند. هر چه فرعون مى‌گفت: بگو من خداى توام، زن آرايشگر مقاومت مى‌كرد.
فرعون دستور داد: تا دو فرزند اين زن موحّد عاشق را در كوره‌اى از آتش بياندازند ولى او هم چنان بر عقيده خود استوار و پا برجا بود. در اين هنگام «آسيه» همسر فرعون جلو آمد و او را به باد توبيخ گرفت.
فرعون گفت: آخر اين زن خدايى مرا قبول ندارد، آسيه گفت: خوب من نيز قبول ندارم. تو خدا نيستى و مخلوق خدايى. در اينجا بود كه فرعون دستور داد: آسيه را نيز با ميخ به زمين دوختند و سرانجام با شكنجه فراوانى به شهادت رساندند.________________

راستى اين‌گونه ايمانها در ميان اين‌گونه بشرها از عجايب است، انسانى كه مقام دوم مادى و رياستى مملكتى است، زنى كه به انواع زيور و آرايش دنيا آراسته است، فردى كه همه‌گونه وسائل عيش و نوش مادى برايش فراهم است؛ پس از درك حقيقت و يافتن محبوب واقعى، او را بر هر چيزى ترجيح دهد و به آن چه وابسته و تعلّق قلبى دارد در راه او از آن بگذرد و انواع رنج‌ها و مشقت‌ها را تحمل كرده و حتّى جان شيرين خود را در شيرين‌ترين دوران زندگى يعنى جوانى نثار محبوب خود كند .

منبع:عرفان اسلامى، ج‌13


منبع : پایگاه عرفان
  • آسيه و معبود واقعى‏
  • آسيه
  • معبود واقعى‏
  • 0
    0% (نفر 0)
     
    نظر شما در مورد این مطلب ؟
     
    امتیاز شما به این مطلب ؟
    اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب


    بیشترین بازدید این مجموعه


     
    نظرات کاربر

    پر بازدید ترین مطالب سال
    پر بازدید ترین مطالب ماه
    پر بازدید ترین مطالب روز



    گزارش خطا  

    ^