فارسی
جمعه 10 فروردين 1403 - الجمعة 18 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

معناى بصيرت‏

بصيرتى كه در قرآن كريم مطرح است به معناى ديد صحيح و درست به تمام حقايق عالم و به معناى دريافت صحيح از پروردگار مهربان و تمام جرياناتى است كه در عالم هستى وجود دارد. به عبارت دقيق‌تر، به معناى ديدن حقيقت تمام واقعيات است. اين دانشى است كه ويژه انبياى خدا و ائمه طاهرين است. البته، اين دانش در هر پيغمبرى به تناسب ظرفيت وجودى‌اش تجلى يافته و به طور كامل و به صورت جامع تنها در وجود مبارك رسول خدا، صلى اللّه عليه و آله، جلوه داشته است. پس از ايشان، مجموعه اين دانش كامل و جامع، به اذن پروردگار، به وجود مبارك امير المومنين، عليه السلام، انتقال پيدا كرده است.

سبب اين‌كه خداوند مهربان عالم با صفت بصيرت از پيغمبر اكرم و امير المؤمنين، عليهما السلام، ياد مى‌كند اين است كه مى‌خواهد نسبت به اعمال پيغمبر و امير المؤمنين، اخلاق پيغمبر و امير المؤمنين، انديشه پيغمبر و امير المؤمنين، و حالات و رفتار ايشان حجت براى تمامى مردان و زنان عالم تمام باشد تا فرداى قيامت، نسبت به انحرافات فكرى و عملى و اخلاقى، درهاى عذر و بهانه به روى مردم بسته باشد. در حقيقت، پروردگار مى‌خواهد در قيامت به تمام مردان و زنان عالم بگويد: آراء، افكار، اعمال، اخلاق، منش، و حالات اين انسان‌ها براساس بصيرت بوده است. يعنى دريافت‌ها، اعمال، و اخلاقشان صحيح بوده و به همين سبب وجود آن‌ها را براى شما دليل و راهنما و طرح كامل برپا كردن ساختمان حيات انسانى قرار دادم. براى همگان نيز در دنيا واجب بود در همه امور به ايشان اقتدا كنند؛ نه از آن‌ها جلو بيفتند و نه از آن‌ها پس و عقب بمانند، چون آن‌ها كه از ايشان جلوتر حركت مى‌كنند افراطى هستند و انسان‌هايى كه عقب مى‌مانند تنبل‌هاى تفريطى هستند و پروردگار مهربان عالم بنا ندارد در دنيا و آخرت اهل افراط و تفريط را بپذيرد و قبول كند. تنها مردان و زنانى در دنيا و آخرت مقبول پروردگار هستند كه در همه امور زندگى به وجود مبارك پيامبر يا امير المؤمنين، عليهما السلام، اقتدا كنند.

بعد از ذكر اين مقدمه قرآنى، به دو روايت كه از مباحث گفتارهاى گذشته به جا مانده اشاره مى‌كنم هر دو روايت را با حيات و زندگى وجود مبارك امير المؤمنين، به اندازه‌اى كه فرصت اجازه مى‌دهد، معنا كنم.

روايت اول‌

رسول خدا اين روايت مهم را از وجود مقدس پروردگار مهربان عالم نقل كرده است كه پروردگار فرمود:

«المعروف هدية الى عبدى المؤمن».

تمام كارهاى خير، تمام حالات پاك، و تمام ارزش‌هاى اخلاقى هديه من به بندگان مؤمنم است. به عبارت ساده‌تر، پروردگار عالم مى‌فرمايد تمام درهاى فيوضات را من به روى بندگان مؤمنم باز كرده‌ام.

«فان قبلها فبرحمتى و منّى»

اگر بنده مؤمنى تمام كارهاى مثبت، تمام حالات پاك، تمام ارزش‌هاى اخلاقى و همه اعمال صالح را بپذيرد و در افق باطن خود اين حالات را ظهور بدهد و از اعضا و جوارحش آن‌ها را آشكار كند، اين پذيرش نيز به سبب رحمت من و از جانب خود من است. يعنى وقتى بنده مؤمن من تمام اين ارزش‌ها را قبول كند، همين حالات قبول، نشان‌دهنده اين موضوع است كه او خودش را به رحمت بى‌نهايت من وصل كرده است.

با اتصال به رحمت بى‌نهايت من، بنده مجمع تمام ارزش‌هاى درونى و ارزش‌هاى بيرونى خواهد شد.

اگر كسى بخواهد با كمك 300 آيه از قرآن و چند هزار روايت كه در كتب شيعه و سنى آمده است و با كمك تاريخ مدوّن و منظم و صحيح اسلام نگاهى به وجود مبارك امير المؤمنين، عليه السلام، بيندازد و بخواهد امير المؤمنين را در يك جمله تعريف كند، بايد چنين جمله‌اى را بگويد:

امير المؤمنين جامع تمام ارزش‌هاى باطنى و ظاهرى، و فاقد تمام عيب‌ها و نقص‌هاى باطنى و ظاهرى است.

يعنى امكان ندارد در اين عالم كسى به اندازه دانه ارزنى عيب يا نقص در امير المؤمنين پيدا كند. امكان ندارد كسى وجود مبارك امير المؤمنين را خالى از يك ارزش از مجموع ارزش‌هاى انسانى و الهى ببيند. دريايى است كه تمام ارزش‌هاى ظاهرى و باطنى در او به صورت نامحدود موج مى‌زند. اين تعبير دريا از پروردگار در سوره مباركه الرحمن است:

«مرج البحرين يلتقيان».

ائمه ما در تعبير اين آيه فرموده‌اند: منظور از اين دو دريا يكى امير المؤمنين است و يكى هم وجود مبارك فاطمه زهرا. تمام ارزش‌هاى ظاهر و باطن عالم در وجود مبارك امير المؤمنين جمع است و كمترين عيب و نقصى در وجود او ديده نمى‌شود. با اين ويژگى است كه تبديل به حجت خدا و ولى خدا شده است. با اين ويژگى است كه خليفه خدا، عين اللّه، يد اللّه، و علم اللّه شده و بر كل مردم واجب است به او اقتدا كنند و اگر اقتدا هم نكنند، واجب بودن اقتدا بر عهده‌شان خواهد بود.

اين وجوبى الهى است كه تا روز قيامت از عهده مردم برداشته نمى‌شود وازاين‌روست كه در قيامت تك‌تك مردان و زنان اين امت‌و بعد از وفات پيغمبر همه امت‌هارا با خصوصيات و ويژگى‌هاى امير المؤمنين مى‌سنجند. اگر در اين سنجش كسى به عنوان ماموم واقعى على شناخته شد، هشت در بهشت به روى او بازمى‌شود و اگر كسى به عنوان ماموم‌ على انتخاب نشد، هفت در جهنم به روى او باز خواهد شد. معنى روايت «انت قسيم الجنة و النار»  كه اهل سنت هم آن را از پيامبر نقل كرده‌اند همين است. وقتى حضرت به امير المؤمنين فرمود تو تقسيم كننده بهشت و جهنم هستى، معنى‌اش اين است كه وجود تو در قيامت ترازوى خدا، معيار خدا، ميزان خدا، و شاقول پروردگار است و با شاقول اخلاق و اعمال تو مردم را مى‌سنجند. اگر اين شاقول نشان داد كه مردم ساختمان انسانى‌شان مستقيم است، اهل نجات‌اند، ولى اگر انحراف داشته باشند، اهل نجات نيستند.

كسانى كه در حرم مبارك امير المؤمنين حضرت را زيارت كرده‌اند حتما اين جمله زيارتنامه امير المؤمنين را به ياد دارند:

«السلام عليك يا ميزان الاعمال».

سلام بر تو، اى كه ترازوى پروردگار براى سنجش اعمال مردم هستى.

اعمال و افكار و اخلاق امير المومنين و حالاتش همه براساس بصيرت بود. يعنى امير المومنين هر حقى را در اين عالم درست و حق مى‌ديد و هر باطلى را هم نادرست و باطل مى‌ديد. او هرچه باطل بود از وجود خود دفع كرد و هرچه حق بود به خود جذب كرد تا شايسته لقب راستين «امير المومنين» شد. با آلوده بودن به باطل‌هاى اخلاقى، عملى، و فكرى هيچ‌كس آدم نمى‌شود. امير المومنين باطلى در وجودش راه نداشته و در به دست آوردن هيچ حقى و فضيلتى كوتاهى نكرده است. و اين مفهوم جمله اول روايت بالاست:

«المعروف هدية الى عبدى المؤمن فان قبلها فبرحمتى و منّى و ان ردّها حرمها بذنبه منه لا منى».

اما جمله دوم روايت تصريح بر اين نكته دارد كه اگر انسانى، فيوضات، ارزش‌هاى هديه شده، اخلاق حسنه، عقايد حقه، و اعمال‌ صالح را قبول نكند، علت قبول نكردنش خودش است. آن علت درونى هم گناهان، معصيت‌ها، و فساد اوست. يعنى انسان هرقدر به گناهان ظاهرى و باطنى آلوده باشد، به همان مقدار از فيوضات ربّانيه محروم خواهد بود و به همان مقدار از كمالات و ارزش‌ها و فضايل ربانيه دور خواهد افتاد.

سپس، پروردگار ادامه مى‌دهد (اين جملات خيلى مهم است):

«ايما عبد خلقته فهديته الى الايمان و حسنّت خلقه و لن ابطله بالبخل فانّى اريد به خيرا».

هر انسانى را كه خلق مى‌كنم زمينه هدايت به ايمان را در برابرش قرار مى‌دهم و او هم هدايت و دلالت مرا قبول مى‌كند. بر اثر قبول هدايت، از طرف من توفيق پيدا مى‌كند و ارزش‌هاى اخلاقى در او به وجود مى‌آيند.

كمكش مى‌كنم دچار بيمارى بخل نشود. زيرا براى چنين انسانى هر خيرى را در اين عالم خواسته‌ام.

آرى، كسى كه داراى ايمان و اخلاق حسنه و خالى از بخل است پروردگار هر خيرى را به او داده و چيزى از او كم نگذاشته است.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
  • بصيرت‏
  • معناى بصيرت‏
  • بصيرت در قرآن كريم
  • 0
    0% (نفر 0)
     
    نظر شما در مورد این مطلب ؟
     
    امتیاز شما به این مطلب ؟
    اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب

    انسان با ایمان ثروتمند
    تحلیلی پیرامون عارف و عرفان
    وادار كردن مردم به حرام نمودن حلال و حلال كردن ...
    سعد بن معاذ و گرفتارى در برزخ‏
    ریسمان ولایت علی بن ابی طالب(ع)
    در راه خدا باش!
    هبوط
    نسل آدم و حوا
    در ستايش حق تعالى و معناى الحمدللّه
    توبهٔ واقعی

    بیشترین بازدید این مجموعه

    تحلیلی پیرامون عارف و عرفان
    مؤمن تسليم خواسته ى خداست
    نام و لقب و كنيه زين العابدين
    در ستايش حق تعالى و معناى الحمدللّه
    هبوط
    توبهٔ واقعی
    دعا برای دختر دار شدن
    امام زمان(عج) مشتاق دیدار شما
    ریسمان ولایت علی بن ابی طالب(ع)
    مال حرام و کار خیر

     
    نظرات کاربر

    پر بازدید ترین مطالب سال
    پر بازدید ترین مطالب ماه
    پر بازدید ترین مطالب روز



    گزارش خطا  

    ^