فارسی
جمعه 10 فروردين 1403 - الجمعة 18 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

نگاه معصوم (ع) به جبروتفويض‏

نگاه معصوم (ع) به جبروتفويض‏

 

منابع :

کتاب : تفسير حكيم جلد یک

نوشته : استاد حسین انصاریان

 

در كتاب شريف عيون از طرق مختلفى نقل شده است كه: هنگامى كه اميرمؤمنان على (ع) از جنگ صفين بازگشت پيرمردى كه در ركاب آن حضرت در جنگ شركت داشت برخاست و گفت: اى اميرمؤمنان آيا اين حركت ما از روى قضا وقدر الهى بود؟ فرمود: آرى اى پيرمرد به خدا سوگند از هيچ تپه‌اى بالانرفتيم و درهيچ درّهاى قدم نگزارديم مگر به قضا وقدر الهى، پيرمرد گفت: وا اسفا بر اين رنجهاى بيحاصل من!

حضرت فرمود: اى پيرمرد آرام باش گمان كردى ميگويم: قضاء حتمى و قدر لازم؟! اگر اينطور باشد ثواب عقاب و امرونهى و منع باطل خواهد شد و معنى وعده و وعيد خدا از ميان ميرود، و بدكار در خور ملامت نبوده، نيكوكار هم شايسته مدح نخواهد بود، و نيكوكار اولى به سرزنش از گنه كار و گنه كار اولى به خوبى از نيكوكار خواهد بود!

اين عقيده بت پرستان و دشمنان خدا و جبرى مسلكان اين امت و مجوسيهاست، اى پيرمرد خدا تكليف اختيارى كرده، و نهى تحذيرى نموده، و دربرابر عمل اندك مزد زياد قرار داده است، وكسى از روى مقهوريت او را معصيت نكرده، و از روى اجبار اطاعت ننموده، و آسمانها و زمين را بيهوده نيافريده است، اين گمان كافران است واى برآنها از آتش. «1»

دركتاب توحيد صدوق از حضرت باقر و حضرت صادق عليهماالسلام نقل شده كه فرمودند: خدا نسبت به مخلوقش از اين مهربان تر است كه آنان را مجبور به معصيتها نمايد، و سپس آنها را به واسطه آن عذاب كند، و خدا از آن بزرگ تر است كه كارى را بخواهد و نشود، از ايشان پرسيدند آيا ميان جبر و تفويض جايگاه سومى وجود دارد فرمودند: آرى وسيع تر از فاصله آسمان و زمين.

و درهمان كتاب از محمدبن عجلان روايت شده كه: به حضرت صادق عرض كردم آيا خدا كار را به بندگان تفويض كرده؟ فرمود: خدا ازآن بزرگوارتر است كه به آنها تفويض كند، گفتم: پس آنان را مجبور به اعمال ساخته؟ فرمود: خدا از آن عادل تر است كه بنده‌اى را مجبور به كارى كند و سپس او را به سبب آن عذاب نمايد!

در طرائف نقل شده كه حجاج بن يوسف به حسن بصرى و عمروبن عبيد، و واصل بن عطا و عامرشعبى نوشت: آنچه در باب قضا وقدر به شما رسيده به من بنويسيد.

حسن بصرى نوشت: بهترين چيزى كه در اين زمينه به من رسيده است كلامى از اميرالمؤمنان على بن ابى طالب (ع) است، شنيدم فرمود:

«اتظن ان الذى نهاك دهاك و انما دهاك اسفلك واعلاك والله برى من ذالك»

آيا گمان ميكنى كسى كه تو را نهى كرده، تو را در مصيبت معصيت مياندازد، تنها چيزى كه تو را در مصيبت معصيت مياندازد زبان و عضو شهوت توست و خدا از معاصى تو بيزار است.

عمروبن عبيد نوشت: بهترين چيزى كه درباب قضا وقدر شنيدم كلام اميرمؤمنان على بن ابى طالب (ع) است:

«لوكان الزورفى الاصل محتوما لكان المزور فى القصاص مظلوماً»

اگر باطل از ازل مقدّر و حتم باشد، مرتكب آن در مجازات و قصاص مظلوم است.

واصل بن عطا نوشت: بهترين چيزى كه در مسئله قضاوقدر شنيدم گفتار اميرالمؤمنان على بن ابى طالب (ع) است:

«أيدلك على الطريق و ياخذ عليك المضيق:»

آيا ميشود خدا راه را به تو نشان دهد ولى گذرگاه را برتو ببندد؟!

عامرشعبى نوشت: بهترين مطلبى كه در قضاوقدر شنيدم سخن اميرالمؤمنان على بن ابى طالب است:

«كلما استغفرت منه فهو منك و كلما حمدت الله عليه فهو منه:»

هرچه كه ازآن استغفار كنى از ناحيه توست، و هرچه در برابر آن خدا را شكر نمائى از خداست.

يعنى: معاصى و گناهان عمل اختيارى خود توست، زيرا اگر از ناحيه تو نبود جائى براى استغفار و طلب عفو نداشت.

در طرائف از حضرت صادق (ع) است كه مردى از حضرتش درباره قضاوقدر پرسيد حضرت فرمود: آنچه ميتوانى عبد را درباره آن ملامت كنى از اوست، و آنچه نميتوانى او را برآن ملامت نمائى از خداست. خدا به بنده ميگويد:

چرا گناه كردى، چرا مخالفت نمودى، چرا شراب خوردى، چترا زنا كردى، پس اينها كار عبد است، اما نميگويد: چرا بيمار شدى، چرا كوتاه شدى، چرا سپيد شدى، چرا سياه شدى، زيرا اينها كار خداست و جاى چون و چرا ندارد.

در پايان لازم است به آيهاى اشاره كنم كه پاسخ همه جبرى مسلكان را دريك جمله ميدهد و اتهام واهى آنان را به حضرت حق كه ميگويند او ما را وادار به‌ فسق و فجور مينمايد، و در بند معاصى و گناهان مياندازد و ما را دراين زمينه اختيارى نيست و درنهايت عذابى نداريم!!

وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَيْها آباءَنا وَ اللَّهُ أَمَرَنا بِها قُلْ إِنَّ اللَّهَ لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ أَ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ: «2»

و چون كار زشتى مرتكب ميشوند ميگويند: پدرانمان را براين روش يافتيم و خدا ما رابه آن وادار كرده است، بگو: بيترديد خدا به كار زشت فرمان نميدهد، آيا چيزى را كه نميدانيد، از روى جهل و نادانى به خدا نسبت ميدهيد؟

آرى اگر حضرت حق بندگانش را به گناه وادار كند و آنان دراين زمينه اختيارى نداشته باشد، پس نهى او از گناهان، و تحريم معاصى كوچك و بزرگ، و بعثت انبياء براى پاك كردن فضاى حيات از گناه، و تهديد به عذاب نسبت به مجرمان، و ارزش تقوا و هدايت، و سعادت و بهشت چه جايگاهى دارد؟

 

 

پی نوشت ها:

 

 

______________________________

(1)- نهج البلاغه، حكمت 78 با اندكى مختصر از عيون.

(2)- اعراف، آيه 28.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

فحشاء از دیدگاه آیات و روایات
آثار و نتایج قیام امام حسین(ع)
عنايت و توجه سيدالشهدا (ع)
امام آسمانی (1)
قدرت و فرمانروائى مطلقه حق بر ظاهر و باطن هستى‏
صدقه عامل دفع بلا
امام سجاد (ع) و روشهای تفسیری
بی‌تفاوتی مصداق بی‌دینی است
بركرانه ی صحیفه ی سجادیه
ملحق شدن راس مطهر امام حسین (ع) به بدن مطهر

بیشترین بازدید این مجموعه

سیمای یاران حضرت مهدی(ع)
كلام اميرالمؤمنين عليه السلام در باب حرص‏
نشانه های خدا در قرآن
نور رمضان (2)
نخستین کسی که وارد جهنم می شود!
سه اثر عجیبِ دعا برای غیر
تاثیر صلوات در حسابرسی آخرت!
ذکر کثیر چیست؟
کرامات و معجزات حضرت فاطمه زهرا (س) (2)
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^