يكى از هدفهاى بسيار مهمى كه كتاب پروردگار براى نزول خود بيان كرده، مساله انديشه در خود قرآن است. خداوند در آيه شريفهاى مىفرمايد:
«لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ».
اگر اين قرآن را بر كوهى نازل مىكرديم، قطعاً آن را از ترس خدا فروتن و از هم پاشيده مىديدى. اين مثلها را براى مردم مىزنيم تا بينديشند.
يعنى خداوند قرآن را فرو فرستاده تا مردم در آن انديشه كنند. انديشه در قرآن نيز به دو صورت متصور است: اول اينكه انسان خودش توفيق الهى پيدا كند و دنبال يك سلسله علوم عالى برود و قواى فكرىاش بر اثر آن علوم قوى شود و بدين وسيله كتاب خدا را بخواند و از اين درياى بىساحل و بىكران الهى، عالىترين مسائل را درك كند. صورت دوّم اين است كه اگر خودش فرصت مجهز شدن به علم را ندارد، با صاحبان علم و فكر ارتباط پيدا كند و از راه آنها كه واسطه ميان او و قرآن هستند، حقايق را به دست آورد.
اميرالمؤمنين، عليهالسلام، اين دو گروه را اهل نجات مىدانند، ولى بىترديد، گروه سوم كه نه دنبال علم رفتهاند و نه دنبال قرآن، راه نجاتى ندارند. از آنجا كه غير از قرآن مجيد راه نجات ديگرى وجود ندارد، كسىكه خارج از محدوده قرآن زندگى مىكند و با قرآن و اهل آن سر و كار ندارد، به جايى نخواهد رسيد.
خداوند كسانى را كه در قرآن انديشه نمىكنند سخت سرزنش مىفرمايد و وعده مىدهد كه اين افراد در روز قيامت جريمه سنگينى خواهند پرداخت.
منبع : پایگاه عرفان