فارسی
جمعه 10 فروردين 1403 - الجمعة 18 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

يك پرسش و سه پاسخ‏

 

شخصى از يكى از ياران پيامبر، صلى‌الله‌عليه‌وآله، پرسيد: زندگى را براى چه مى‌خواهى؟ او در جواب گفت: دلم مى‌خواهد براى سه كار زنده باشم: به خاطر شب، روز، و مردم. اما به خاطر شب مى‌خواهم زنده باشم، چون پروردگار بزرگ عالم بنده را براى سه كار در شب دعوت فرموده است ....

لازم است گفته شود سه كارى كه پروردگار بندگان خود را در دل شب بدان‌ها دعوت كرده متعلق به تمام مدت شب نيست، بلكه به يك‌سوم آن تعلق دارد. پروردگار عالم در قرآن مى‌فرمايد: دو سوم شب براى خواب است:

«يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ. قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا. نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا. أَوْ زِدْ عَلَيْهِ ...».

اما حدود يك ساعت مانده به اذان صبح، پروردگار سه كار براى بندگانش قرار داده است. به سبب اهميّت اين يك ساعت است كه تمام انبيا و ائمه، عليهم‌السلام، عمر خود را در يك‌سوم آخر شب با اين سه كار پر مى‌كردند؛ يعنى عنصر عمر خود را در يك‌سوم آخر شب تمام مى‌كردند و خوابشان را مقدمه اين سه كار قرار مى‌دادند. در حقيقت، مى‌خوابيدند تا بدن استراحت كند و نشاط كافى براى انجام اين سه كار پيدا كند.

اين خواب نيز، به جهت مقدمه بودنش براى عبادت، عبادت و بندگى خدا محسوب مى‌شود؛ چون مقدمه بندگى خود بندگى است؛ مثلًا، وضو به خودى خود واجب نيست، بلكه براى نماز واجب مى‌شود و مقدمه نماز است. وقتى انسان براى نماز وضو مى‌گيرد گويى عبادت مى‌كند، ولى اگر وقت نماز نباشد يا انسان نماز را براى خدا نخواند، وضو ارزشى ندارد.

تا آن‌جا كه مى‌دانيم هيچ پيامبر و امامى تا زمان وفات اين يك ساعت مانده به نماز صبح را به خواب نگذرانده است.  همه انبيا و ائمه در آن وقت شب بيدار بودند و در ميان ايشان انجام اين سه كار بر پيامبر اسلام، صلى‌الله‌عليه‌وآله، واجب عينى بود و حق ترك آن قسمت از شب را نداشت. البته، ديگر انبيا و ائمه مى‌توانستند اين كارها را ترك كنند ولى چنين كارى نمى‌كردند.

خداوند درباره اين قطعه شب اين آيه را فرستاده است:

«وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى‌ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً».

اميد است پروردگارت تو را [به سبب اين عبادت ويژه‌] به جايگاهى ستوده برانگيزد.

آن سه كار چيست؟

كار اول تهجّد است. كلمه تهجّد به معناى نماز شب است كه در مجموع‌ يازده ركعت است و پيش از آن‌كه مؤذن اذان صبح را بگويد بايد تمام شود: پنج نماز دو ركعتى مانند نماز صبح و يك ركعت تنها شامل حمد و سوره و قنوت و ركوع و سجود و تشهد و سلام. البته، در روايات آمده است كه سجده آخرش را آن قدر ادامه بدهيد كه شيطان فرياد بزند از اين سجده كمرم شكست و راهم به روى او بسته شد.

قنوت اين نماز هم برنامه‌ها و دعاهاى مخصوصى دارد و انسان اگر بتواند بايد در آن چهل مؤمن را- زنده يا مرده- دعا كند و دعا كردن به فارسى هم مانعى ندارد. خوب است انسان سيصد مرتبه هم در قنوت اين نماز «العفو» بگويد و اگر كسى حوصله كافى ندارد، دعاى «ربنا آتنا ...» را بخواند و به ركوع برود.

پس از اين يازده ركعت، انسان آبرويى براى خود در آخرت ذخيره مى‌كند و روزى دنيايش فراوان مى‌گردد. افزون بر اين، هنگامى كه او وارد ركعت اول نماز شد، پروردگار بزرگ عالم گناهانش را مى‌بخشد. ارزش اين نماز در آخرت را نيز كسى نمى‌داند.

كار دوم استغفار و توبه است.

«وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ».

و سحرگاهان از خدا درخواست آمرزش مى‌كنند.

كار سوم انديشه در عمرگذشته وجارى شدن اشك چشم است. امام ششم، عليه‌السلام، در اين باره مى‌فرمايد: اين اشك را با دستمال پاك نكنيد، اگر هم مى‌خواهيد پاك كنيد، با دستتان به صورتتان بماليد. بگذاريد اين اشك‌ها ذخيره شوند. در روز قيامت هنگامى‌كه بنده‌اى را به طرف جهنم مى‌كشند، خطاب مى‌رسد او را نبريد، او سرمايه عظيمى پيش من دارد كه شما نمى‌دانيد و آن اين است كه در تاريكى شب- گر چه در همه عمر فقط يك بار براى خدا برخاسته است- از گذشته‌اش‌ پشيمان شد، رنجيد و غصه‌دار شد، و سپس اشكش جارى شد. همان اشك سبب نجاتش است. او را رها كنيد!

قرآن مجيد درباره اين اشك مى‌فرمايد:

«وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرى‌ أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِينَ».

و چون آنچه را كه بر پيامبر اسلام نازل شده بشنوند، ديدگانشان را مى‌بينى كه به سبب آنچه از حق شناخته‌اند لبريز از اشك مى‌شود، مى‌گويند: پروردگارا، ايمان آورديم، پس ما را در زمره گواهان [به حقّانيّت پيامبر و قرآن‌] بنويس.

آرى، آن صحابى گفت: من زندگى را براى شب مى‌خواهم و شب را براى آن ساعت سحر و ساعت سحر را هم براى استغفار و گريه و تهجّد. اما زندگى را براى روز مى‌خواهم؛ آن هم روزى طولانى و خيلى گرم كه در آن از آسمان آتش ببارد و من با كمال نشاط و شوق آن روز طولانى را روزه بگيرم و در خانه معبود و محبوبم لذّت ببرم. هم‌چنين، زندگى را براى مردم مى‌خواهم تا در ميان مردم باشم و كار كسى را كه گرفتار است با نشاط رفع كنم.

 

هنگامى‌كه در روايات و بعضى آيات قرآن دقت مى‌كنيم و مى‌بينيم در اين ساعت و در انجام اين سه كار چه سودى براى دنيا و برزخ و آخرت انسان در نظر گرفته شده است، خود را در برابر درياى پر موجى مى‌بينيم كه چشم‌اندازش از اين عالم وسيع‌تر است. 

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه


 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^