«أَ فِي اللَّهِ شَكٌّ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ».
چه قدر خوب است انسان اهل تفكّر باشد! در جلد سوم كتاب عرفان اسلامى حدود 250 صفحه درباره بدن و نعمتهايى كه خدا در بدن ما قرار داده نوشتهام كه انسان وقتى اين مطالب را مىخواند خدا را مىبيند.
به دريا بنگرم دريا ته وينم |
به صحرا بنگرم صحرا ته وينم |
|
به هر جا بنگرم كوه و در و دشت |
نشان از قامت رعنا ته وينم |
|
بياييد وقتمان را بيهوده تلف نكنيم. اين قدر اين طرف و آن طرف نرويم. سفرهاى اضافى را ترك كنيم و تا نمرديم مقدارى آگاهى به دست آوريم. براى مثال، از نحوه خلقت اين عالم خبر بگيريم و در اين آيه انديشه كنيم:
«إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ».
شأن او اين است كه چون پديد آمدن چيزى را اراده كند، فقط به آن مىگويد: باش! پس بىدرنگ موجود مىشود.
انسانى كه از پوست و گوشت و استخوان تشكيل شده در اين عالم چه كار كرده است؟ چند ميليون كتاب نوشته است؟ اينها همه از يك ذره مغز توليد شده است. از تعدادى گوشت و غضروف و استخوان. چه كسى اين همه قدرت به مغز انسان داده است؟
در روزگار ما، انسان در صدد برآمده مهمترين تجهيزات صنعتى را در كمترين فضاى ممكن جاى دهد و براى مثال ريزپردازندههايى ساخته كه فوقالعاده كوچكند. با اين همه، اگر همه عالم جمع شوند، نمىتوانند يك عضو از بين رفته انسان را مانند اول درست كنند، حتى قادر به درست كردن ناخنى كه از دست او بيفتد نيستند.
شگفتىهاى بدن انسان كم نيست؛ مثلًا، موهاى سر در عرض چند هفته بلند مىشوند و نياز به كوتاه كردن پيدا مىكنند، اما موى ابرو و مژه در عرض هفتاد سال زندگى نياز به سلمانى ندارند.
منبع : پایگاه عرفان