فارسی
سه شنبه 04 ارديبهشت 1403 - الثلاثاء 13 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

شهوت، کلید بهشت و جهنم!

شهوت، کلید بهشت و جهنم! 

در روایت آمده: چون خداوند مهربان بهشت را آفرید به جبرئیل فرمود: آن را ببین، چون دید عرضه داشت: الهى احدى از این جایگاه رفیع چشم نپوشد. و زمانى که راه رسیدن به بهشت را رنج عبادت و صبر بر شهوات و معاصى قرار داد فرمود: اکنون به آن بنگر، چون نگریست فریاد زد: خداوندا مى ترسم کسى به این محل باعظمت و این بهشت عنبر سرشت نرسد!

چون جهنّم را بیافرید به جبرئیل فرمود: بنگر، چون نظر کرد عرضه داشت: احدى به اینجا نمى آید، که جاى سخت و بدى است. وقتى عذاب پیچیده به شهوت شد و ندا رسید: اکنون بنگر، عرضه داشت: الهى مى ترسم همه بندگانت به این جایگاه سخت دچار شوند!(1)
فى وَصایا ابى ذَرٍّ قال صلّى اللّه على و آله: یا اباذَرٍّ، اَلْحَقُّ ثَقیلٌ مَرٌّ، وَالْباطِلُ خَفیفٌ حُلْوٌ، وَرُبَّ ساعَهِ شَهْوَه تُورِثُ حُزْناش طَویلاً:(2)

رسول خدا صلى الله علیه و آله در سفارشاتش به ابوذر فرمود: ابوذر، حق در تمام زمینه هایش سنگین و تلخ، و باطل آسان و شیرین است، چه بسا که یک ساعت شهوت باعث غصّه طولانى شود
عرفى شیرازى در نصیحت به انسان ، چه زیبا سروده است
:


اى همه چون معصیت آلودگى *** عمر تو آلایش بیهودگى
چهره گشاى صور معصیت *** گرم عنان بر اثر معصیت
کام زن اوج سراسیمگى *** مشت خس موج سراسیمگى
جَعد عروس اَمَلت بى شکنج *** چون نفس بى هنران باد سنج
عود هوا سوخته در محفلت *** عطسه غفلت زده مغز دلت
شمع دلت مرده ز باد گناه *** چهره عذر تو ز دودش سیاه
مرده دلى از دلت افسر گرفت *** دوش نفس نعش دلت برگرفت
بس که تو مدهوش فراموشئیى *** شیفته مستى و بیهوشئیى
بهر تو اى مستى غفلت فروش *** خوابْ شعرور آورد و مرگْ هوش
راحله عمر به چندین شتاب *** مى بردت سوى عدم مست خواب
خواب مکن قافله راهى نگر *** در نگر و نامه سیاهى نگر
دامن عصمت به ندامت مکش *** فتنه فرداى قیامت مکش
شاخ نفس را ثمر ناله ده *** گریه برون از جگر لاله ده
ناله سبک خیز ره بندگى *** گریه عرق ریز ز شرمندگى
رو به دل آور ز معاصى خجل *** کى دل غفلت زده نى نى چه دل
بر هَمَن دَیر و منادّ تن *** مرده دیرینه وادىّ تن
چند توان خفت در این دیوسار *** صور دمیدند یکى سر برآر
عمر در آغوش ممات آمده *** نَزع به بالین حیات آمده
رو بگشا این در و گنجى ببر *** ور نبرى لذّت رنجى ببر
گنج که امّید به وى زنده است *** بر اثر رنج شتابنده است
گام ریاضت به ره رنج نه *** گنج ستان در کنف رنج نه
بوسه به قفلش ده و در باز کن *** چشم تماشا به گهر باز کن
زمزمه عشق از آن تازه ساز *** کوس بلندى فلک آوازه ساز
تا چو از این دَیر فنا بگذرى *** جان تو با عرش کند همسرى

0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

«ترس» را بترسانید!!
تواضع و فروتنی امام حسن مجتبی (ع)
در مقابل توهین والدینم چکار کنم؟
کمترين مرتبه و بالاترين درجه اخلاص
جوان در کلام امام صادق(ع)
مکتب علمی امام جواد (ع)
آثار فرهنگى، اجتماعى و تربيتى نماز جماعت
عاشورا ، دليل وجود تشيع
بررسی عنصر رهبری در نهضت عاشورا و ويژگی های اساسی ...
قيام عاشورا و گستره ي معناي امر به معروف و نهي از ...

بیشترین بازدید این مجموعه

حضرت سجاد(ع)
حمد خدا
راز عدم ازدواج حضرت معصومه (س)
دعا و آثار آن‏
فضیلت شب قدر
در زندانهای هارونی
افزایش رزق و روزی با نسخه‌ امام جواد (ع)
سلمان فارسي و پيدايش تشيع در ايران
لطف عظیم پروردگار به گنهکاران
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^