مرحوم شیخ عباس قمی صاحب کتاب مفاتیح الجنان در یک سفر به همدان آمده بود و در تابستان منبر میرفت. کسی که این قضیه را نقل کرده الان در شهر همدان زندگی میکند. او میگوید: در منطقه عباس آباد او را دعوت کرده بودیم و بعد از ظهر بود که ناهار خورده بودیم که ناگهان بچههای باغ همسایه سروصدای زیادی به راه انداختند. شیخ عباس گفت: چه خبر است؟ یکی از ما رفتیم و دیدیم که زنبور زردی یکی از بچهها را نیش زده و بدنش قرمز شده و داد و بیداد میکند. شیخ یک چاقو از جیبش در آورد، به ما داد و گفت: تیغه را باز کنید و فقط آن را بر آنجایی که زنبور گزیده بمالید. چاقو را بردیم و روی زنبورگزیدگی مالیدیم. بلافاصله بچه آرام شد و قرمزی و دردش هم برطرف شد. گفتیم: آقا این چاقو چرا اینطور اثر کرد؟ گفت: این چاقو در توجه است. گفتیم در توجه است یعنی چه؟ گفت: من یک سفر در مشهد بودم و خدمت شیخ حسنعلی نخودکی رسیدم. او خیلی به من اظهار محبت کرد و وقتی خواستم از او خداحافظی کنم چاقو را از جیبش در آورد و یک نگاهی به آن کرد و گفت: شیخ این پیش تو باشد چون تو خیلی مسافرت میروی و جاهایی هم ممکن است بروی که دسترسی به دکتر نباشد، اگر مار، عقرب، زنبور یا حشرهای تو را گزید تیغه آن را باز کن و روی آن بگذار تا خوب شود.
بنابراین، همه چیز نعمت الله است و باید به نعمتها بسیار توجه کنید. من یک وقت در بیابانی میرفتم. علفهای بیابان را که دیدم در فکر فرو رفتم که این علفهای سبز که در بیابان در میآید و زارع آنها هم خود خداست و دست انسان در آنها دخالت ندارد چقدر خاصیت دارد؟ اینها نعمت الله است و به خدا وصل است. کسی که به پروردگار وصل است کسب خاصیت میکند و هیچ چیز نداریم که به خدا وصل نباشد. فکر کردم دیدم وقتی گوسفندان این علفها را میخورند اینها به، معده، جگر، کلیه، گوشت، چربی و چیزهای دیگر تبدیل میشود. همچنین نتیجه آن به صورت شیر از گوسفند خارج میشود و به فراوردههای شیری مثل پنیر، سرشیر، کره و خامه تبدیل میگردد. پس همین علف چقدر خاصیت دارد، گذشته از خاصیت دارویی برخی از علفها که خود داستانی دیگر دارد. پس خوب است ما به اندازه یک علف که در این دنیا اینقدر خاصیت دارد، خاصیت داشته باشیم.
منبع : پایگاه عرفان