علت انحراف انسان هم فقط در گوهر باارزش آزادي و اختياري است که به او واگذار شده است و او از اين سرمايۀ عالي الاهی سوءاستفاده ميکند. اينکه گفتم گوهر باارزش آزادي و اختيار، به اين دلیل است که بعثت همۀ انبياي خدا و نازل شدن کتابهاي آسماني، امامت امامان و پديدۀ با عظمت بهشت، همه و همه، به زلف اين نعمت آزادي گره خورده است. وقتي آزادي و اختيار را توحيد، نبوت، و امامت بردارند، انحراف، قطعي است. ولي پروردگار اصل انحراف و آثار آن را در قرآن کريم، ابداً به خود نسبت نداده است؛ چون او اهل خير است. کرم او، رحمت و عدل او، بينهايت است. تا ابد نیز امکان صدور شر از وجود مقدس او، وجود ندارد.
هيچ وقت يک رباخوار نميتواند بگويد روزي من اين بوده است؛ يا يک زناکار بگويد که خدا خواست من زنا کنم. اگر خدا خواسته، چرا وقتي در قرآن مجيد زنا را بیان ميکند، ميفرمايد:
(إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبيلاً)
اين عمل، زشت و مورد نفرت است و راه بدي است. در سورۀ فرقان ميفرمايد: مرد و زن زناکار بايد عذاب داشته باشند، اما از بس عمل آنها کثيف است، چند برابر عذاب دارند:
(يُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ يَخْلُدْ فيهِ مُهاناً)
منبع : پایگاه عرفان