اگر ميخواهيد بدانيد خدا کيست، اين بخش دعاي عرفه ابيعبدالله (ع) را بسيار بخوانيد:
«انت الذي سترت»
تويي که هفتاد سال است، آبروي مرا نبردهاي.
«انت الذي آويت»
تو بودي که به خورشيد گفتي متعادل به سطح دريا بتاب. به آب گفتي خودت را بخار کن. به بخار گفتي برو بالا. به بخار گفتي ابر شو. به ابر گفتي مشک پر از آب شو. به اين مشک گفتي يک دفعه خود را خالي نکن که شهر را آب ببرد. قطره قطره به بندگانم باران بده تا زمينهايشان را آباد کنند، چشمهها و چاهها و رودهايشان را پر کن. بعد به دانههاي نباتي گفتي بشکافيد و يک دانهتان صد تا شود. به درختها گفتي ميوه بدهيد. تو به من آب دادي؛ نان دادي؛ مرا پوشاندي؛ مريض بودم و تو مرا شفا دادي. تنها بودم و تو مرا اهل و عيال دادي. مجهول بودم و تو مرا معروف کردي.
اينها را امام حسين (ع) ميگفت و گريه ميکرد. تا خدا محور ما نشود، کار ما درست نميشود.
طـاير گلشـن قدسم چه دهـم شرح فراق
کـه در ايـن دامگـه حادثـه چـون افتـادم
من ملک بودم و فردوس برين جايم بود
آدم آورد در ايــن ديــر خـراب آبــادم
منبع : پایگاه عرفان