هواي نفس در برابر توحيد است:
(أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْمٍ)
مردم چه نيازي دارند به معبود باطل تکيه کنند. خدا که همة امور مردم را در دنيا و آخرت به بهترين وجه اداره ميکند. آدمي يك اشتباه در مقابل معبود باطل ميکند، دودمانش را به باد ميدهند. آن وقت مردم در برابر پروردگار، چهل سال گناه ميکنند و در يک خلوت، اشکي ميريزند و به پروردگار ميگويند اشتباه کرديم:
(قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً)[12]
به هيچ کس هم نميگويد: عقب ماندي؛ برو! به هيچ کس هم نميگويد: چون دير آمدي، قبولت نميکنم. چون گناهت سنگين است، آمرزيده نميشوي. اصلاً اين سخنان در حريم معبود حق نيست. حق فقط ميگويد: اصلاحگري، حکمت، عدالت، رحمت، رزاقيت و ربوبيت. اين ارادة معبود حق است. با خدا خيلي به انسان خوش ميگذرد؛ و با غيرخدا، به معناي واقعي خوش نميگذرد.
بي خانمـاني از سـر کـويت کجـا روم
دولت در اين در است از اين در کجا روم
محـروم هــر قبيلـه و مطرود هـر ديار
بـي دولتـي کـزين در دولت سـرا روم
چشم و چراغ ماست شبافروز عارضت
آن روز ظلمت است که از چشم ما رود
جايي که بيذوق تو بخشند مباح نيست
گامي که در طريق غيرتو باشد خطا رود
از سلطنت چـه کم شـود آن پادشـاه را
کز مـرحمت بـه پرسش حال گـدا رود
منبع : پایگاه عرفان