براي هر علمي، موضوعي و محوري است. ارزش و شرف هر علمي به موضوع و محور آن علم مربوط است. اعظم و اشرف علوم و بالاترين علم، علم بالله است؛ چراکه موضوع و محور اين علم، وجود مقدس پروردگار عالم است. وقتي با تکيه بر آيات قرآن و دانش انبيا و ائمه طاهرين: ميخواهند پروردگار را تعريف کنند، اين گونه تعريف ميکنند: ذاتي که مستجمع جميع کمالات است؛ ذات و کمالات او عين ذات و بينهايت است. کمالات او حد و مرزی ندارد.
علم به پروردگار و شناخت او اگر بخواهد يک شناخت مقبول باشد، علمي که آثار آن در ظاهر و باطن انسان ظهور کند، در مرحلة اول از طريق قرآن کريم و بعد هم از سخنان انبيا و ائمه طاهرين: ميسر است.
خداوند متعال وجود مقدس خود را در حدّ ظرفيت و شايستگي انسان در قرآن مجيد شناسانده، و در حدّ گنجايش انبيا و ائمه طاهرين: نیز به آنها شناسانده است.
آنان از طريق چنين علم و معرفتي، پروردگار عالم را هستي و کارگردان عالم ميدانند، و همة موجودات عالم را نعمت و ابزار او بر عرصة هستي ميدانند.
آنچه براي او قائلند، براي غير او قائل نيستند. انحراف در اين زمينه، بت و بتپرست ميسازد. يعني وقتي که علم به حضرت حق و معرفت به وجود مقدس او نباشد و حقيقتي که او ذات مستجمع جميع صفات کمال است در انسان تجلي نداشته باشد، انسان جداي از او بتساز و بتپرست ميشود. يعني از وجودهاي ساختگي براي خود، ابزار پرستش فراهم ميكند. بت جاندار يا بت بيجان ميسازد و براي بتسازي سراغ هر چيزي ميرود: سراغ علم ميرود، سراغ پول، قدرت، آفتاب، ماه و ستاره و به سراغ درخت و حيوان ميرود.
وقتي جاي او در وجود انسان خالي باشد، انسان آرامش ندارد، و براي پر کردن خلأ خود يکي را به جاي او قرار ميدهد. يعني بدون او، تحمل خلأ باطن خود را ندارد. براي اينکه خلأ باطن را درمان کند، به بتسازي و بتپرستي میپردازد و به جاي حضرت حق، بتي را قرار ميدهد. ولي در بتپرستي هيچ گرهي از او باز نميشود و هيچ دردي هم درمان نميشود.
منبع : پایگاه عرفان