قرآن مجيد ميفرمايد: عدّهاي به خدا ميگويند اگر به ما بپردازي، ميبيني که ما هم در هزينه کردن مال در راه تو کمتر از حاتم طائي نيستيم. پروردگار به آنها ثروت ميدهد، تا حداقل به آنها ثابت كند که دروغگو و پولپرست هستند. از راه گدايي، ثروتمند ميشوند؛ ولي براي كمك در راه خدا همان حرف قارون را ميزنند كه میگفت:
(أُوتيتُهُ عَلى عِلْمٍ عِنْدي)
من درس اقتصاد خواندم و با تلاش به اين جا رسيدهام. به خدا چه ربطي دارد که پول مرا طلب ميكند.
در فقر و ثروت، بين خدامحوران و بيخدايان چقدر فرق است.
اين حرف در اوج حکومت اميرالمؤمنين (علیه السلام) است كه ميفرمايد:
«والله لو اعطيت الاقاليم السبعة بما تحت افلاکها»
والله قسم! اگر تمام هفت اقليم آفريده شده خدا را به من علي بدهند و بگويند: اي علي! همة هفت اقليم را با آنچه زير خيمة آن است، به تو داديم، براي اينکه اين پوست جو را از دهان مورچه بگيري، والله اين معامله را قبول نميکنم.
چرا سوگند ياد ميكند؟ براي اينکه وجود علي از خدا پر است و خدا از درون علي به او ميفرمايد: علي! پوست جو از دهان مورچه گرفتن، ظلم است و ارتکاب اين گناه به عطاي کل آفرينش نميارزد؛ و او میگوید والله اين کار را نميکنم. اين حاکمي است که از خدا، از علم، ايمان و عشق به خدا، و عمل براي او پر است.
منبع : پایگاه عرفان