فارسی
جمعه 07 ارديبهشت 1403 - الجمعة 16 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

توحید (1) - جلسه بیست و ششم – (متن کامل + عناوین)

 

اطاعت، پاداش رسالت

 

 اراك، مسجد سيـد محرم 1386

 

الحمد للـه رب العالمين و صلّي اللـه علي جميع الانبياء و المرسلين و صلّ علي محمد و آله الطاهرين.

 

اطاعت، پاداش رسالت

وجود مبارک حضرت زين العابدين (علیه السلام) محصول شجرة طيبة نبوت، رسالت و امامت است.[1] درخت باعظمت معنوي‌‌ای که در قرآن کريم، با همين صفت «طيبه» و پاک ياد شده است.

امام از خانواده‌اي است که پروردگار عالم در سورة مبارک احزاب آنان را پاک، معرفي کرده است:

(يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً)[2]

اگر اهل بيت اطاعت شوند، اطاعت از اجر رسالت پيامبر است:

(قُلْ لاأَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى )[3]

 

تفاوت مودّت با محبت

کلمه مودّت با محبت فرق دارد. بنا بر نگارش محققان اهل لغت و تفسير، همه اتفاق دارند که «محبت» يک امر قلبي خالص است؛ ولي «مودت»، مهرورزي توأم با اطاعت و پيروي است.[4]

(لاأَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً)

اي پيامبر! به امت بگو: من براي نبوت و رسالتم، براي 23 سال تبليغ خود، براي زحمات سنگيني که براي هدايت شما متحمل شدم، براي اين چراغي که تا قيامت روشن كرده‌ام، پاداشي نمي‌خواهم. چون در مقابل کاري که من کردم، شما نمی‌توانید پاداشي بدهید.[5]


ارزش هدايت انسان‌ها و مزد رسالت

رسول خدا به اميرالمؤمنين (علیه السلام) وصيت مي‌فرمايد:

«لأن يهدي الله علي يديك رجلاً خير لک مما طلعت عليه الشمس و غربت و لك ولاؤه يا علي»[6]

اگر فقط يک نفر به دست تو هدايت شود، در پروندة عمل تو بهتر است از آنچه که آفتاب بر او مي‌تابد و غروب مي‌کند.

چگونه به كسي که ميلياردها نفر به وسيلة او هدايت مي‌شوند، پاداشي داده مي‌شود؟ قرآن مجيد مي‌فرمايد: به امت بگو من خواهان هيچ پاداشي از شما نيستم. ابتداي این آية شريف از نظر ادبي، نکره در سياق نفي است و چنين ترکيبي در ادبيات عرب، افادة عموم مي‌كند.

(لااسئلکم) نفي است؛ یعنی هيچ‌گونه درخواست پاداش ندارم. کلمة «اجر» بدون الف و لام است و نکره مي‌شود. اجر بدون الف و لام در اين جمله منفي مي‌شود و نکره در سياق نفي، معنای عام دارد. به امت بگو: در برابر کارم، هيچ پاداشي از شما نمي‌خواهم.

(قُلْ لاأَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى )

جز اين‌که به اهل بيت من مهر بورزيد و از آن‌ها اطاعت کنيد.

اگر از زمان پيامبر تا برپا شدن قيامت، همة مردان و زنان امت، عاشق اهل بيت باشند و از آنان اطاعت کنند، اين پاداش پيامبر مي‌شود.

قرآن مي‌گويد: اصلاً اين پاداش براي پيامبر نيست:

(قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُم)[7]

سود اين محبت و اطاعت به خودتان بر‌مي‌گردد. اين هم هنوز پاداش پيامبر نيست. چه کسي بايد پاداش پيامبر را بدهد؟ بهشت که براي مردم مؤمن و براي عموم اهل ايمان است. مگر کار پيامبر با کار اهل ايمان مساوي است؟ چه چیزی بايد به پيامبر عنايت شود؟ معلوم نيست که حتی روز قيامت هم پاداش پيامبر، براي کسي قابل درک باشد.

 

تأويل امام رضا (علیه السلام) در پاداش رسالت

حضرت رضا (علیه السلام) تأويلي دربارة آيات اول سورة «الرحمن» دارند که خيلي عجيب است. قسمتی از آيات قرآن قابل تأويل است؛ هرچند اين تأويل را خدا فقط بر عهدة «راسخون في العلم» گذاشته است و کس ديگری اجازة ورود به اين حریم را ندارد که بگويد: معنی ظاهر آيه اين و معنی باطن آن، اين است:

(وَ ما يَعْلَمُ تأويلهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْم)[8]

تأويل بر عهدة دو مرجع است. اول خدا که خود قرآن را نازل کرده است؛ و بعد هم راسخون در علم كه علم راسخ فقط علم انبيا و علم ائمه: است. ما علم راسخ ديگری نداريم و هر علمي که داريم، قابل تغيير است. دانش دانشمندان كنوني، به روز شده است. يک نظريه‌اي را امروز در مجلات علمي اعلام مي‌کنند و مي‌گويند اين نظر طب است. دو روز ديگر، خلاف آن نظر را اعلام مي‌کنند. در دانش‌هاي ديگر نیز همين‌طور است. اما انبياي خدا و ائمه طاهرين: راسخ در علم هستند؛ چون علمشان جلوة علم حق است و علم حق، ثابت است و به هيچ وجه قابل تغيير نيست.

تأويل حضرت رضا اين است:

(الرَّحْمنِ * عَلَّمَ الْقُرْآنَ)[9]

خداي رحمان قرآن را آموخت و معلم قرآن، خدا بوده است. متعلمش چه کسي است؟ يعني کسي که پروردگار عالم، شخصاً قرآن را به او آموخته، چه کسي بوده است؟ ما قرآن را از معلم‌هاي قرآن ياد گرفته‌ایم؛ پدران و اجداد ما نیز همين‌طور. اين که معلم در اين آية شريف، پروردگار است، متعلم آن کيست و به چه کسي آموخته است؟ وجود مبارک حضرت رضا (علیه السلام) مي‌فرمايد: به پيامبر آموخت؛ و:

(عَلَّمَ الْقُرْآنَ * خَلَقَ الْإِنْسانَ)[10]

 

معلّم و متعلّم قرآن

در اين‌جا حضرت رضا (علیه السلام) مي‌فرمايد:

به ترتيب، خدا معلم قرآن است، پيامبر متعلم قرآن است؛ پس حضرت مي‌فرمايد: اين پيامبر با اين مصالح يعني با آيات قرآن، انساني را مانند اميرالمؤمنين ساخت. به نظر شما، اگر پروردگار بخواهد مزد ساختن همين يک انسان را به پيامبر بدهد، چه بايد بدهد؟ پاداش علي ساختن چيست؟

در همين نقطه، عقل عقلا مبهوت است و خرد خردمندان، حيران. يعني در اين‌جا ديگر بزرگ‌ترين عالمان و خردمندان جهان مي‌مانند و نمي‌توانند نظر و رأي بدهند. با اين مصالح چه ساخته‌اند؟ با اين مصالح پروردگار بزرگ عالم در 300 آية قرآن به نقل از شيعه و اهل تسنن، از اميرالمؤمنين با صفات ياد کرده است. نمونة آيات در اين زمينه، زياد است.

 

اميرالمؤمنين (علیه السلام) در قرآن

خداوند در یکی از آیات فرموده است:

 (فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدينَ عَلَى الْقاعِدينَ أَجْراً عَظيماً)[11]

مصداق اتم این آيه، اميرالمؤمنين (علیه السلام) است.

(إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا في سَبيلِ اللَّهِ أُولئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ)[12]

(إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ)[13]

این دو آیه نیز اوصاف علي بن ابي‌طالب (علیه السلام) را بيان مي‌کند.

(الَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا)[14]

قرآن مجيد مي‌گويد: که آن حضرت از زمان پيوستن به خدا و رسول خدا، تا شب 21 رمضان که شهيد شد، ذره‌اي ترديد در ايمانش راه پيدا نکرد.

 

شناخت خدا به وجود علي (علیه السلام)

امام علي (علیه السلام) مي‌‌فرمايد: من خدا را به خود خدا شناختم.[15] يعني به کل نياز نبود موجودات عالم هستي به من کمک کنند، تا خدا را بشناسم. من مي‌گويم به دليل اينکه خدا هست، عالم وجود دارد، نه به دليل اينکه عالم وجود دارد، خدا وجود دارد. بين من و خداي عالم فاصله نيست. بين تمام اهل توحيد و خدا، دليل فاصله است. ولي بين علي و خدا يک ميليارديم ارزن فاصله وجود ندارد؛ لذا پيامبر مي‌‌فرمايد:

«لاتسبّوا عليّا فانّه ممسوس في ذات الله»[16]

ساختن علي (علیه السلام) و فاطمه  (ع)  چقدر پاداش دارد؟ پس اگر همة امت تا قيامت عاشق اهل بيت شوند، عاشق و مطيع حضرت زين العابدين (علیه السلام) باشند، باز هم اجر پيامبر نيست. خدا مي‌فرمايد:

(قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُم)[17]

سود اين محبت و اطاعت براي خودتان است. پيامبر، بسیار عظيم‌تر از اين حرف‌ها است که شما پاداش‌دهندة او باشيد. حتي با محبت، عمل و اطاعت نمي‌توانيد پاداش او را بدهيد.

امام زين العابدين (علیه السلام) باب اجر رسالت است. باب اجر رسالت است يعني چه؟

يعني يکي از آن‌هايي که مي‌توانيد با عشق و اقتداي به او، کليد بهشت‌ها را به دست آوريد، حضرت زين العابدين (علیه السلام) است. او محصول شجرة طيب و اهل بيت طهارت و عصمت است.

شهيد راه رسالت و ولايت

پدر امام زين العابدين (علیه السلام) در اين عالم هستي، همتا ندارد. پدر زين العابدين (علیه السلام) کسي است که هزاران سال قبل از ولادت او، پروردگار به جبرئيل فرمود:

براي همة پيامبرانم، مصائب حسينم را بگو که آن‌ها هم گريه کنند.[18]

پدر زين العابدين (علیه السلام) کسي است که امام سجاد (علیه السلام) در منبر شام فرمود: کسي را کشتيد که تمام پرندگان هوا، ماهيان دريا، درختان زمين، فرشتگان، جنيان، و بهشتيان بر او گريه کردند.

او کسي است که پيامبر دربارة او فرمود:

«حسين مني و انا من حسين»[19]

او کسي است که پيامبر درباره‌اش فرمود:

«ان الحسين مصباح الهدي و سفينة النجاة»[20]

از امام رضا (علیه السلام) نقل مي‌کنند که حضرت فرمود:

«كلنا ابواب النجاة و باب الحسين اوسع و کلنا سفن النجاة و سفينة الحسين اسرع»[21]

ما چهارده نفر، کشتي نجات هستيم؛ اما گنجایش و سرعت کشتي وجود حسين (علیه السلام)، از همة ما بيش‌تر است.

صحيفة سجاديه و مناجات خمس عشر، قطره‌‌اي از علم و ادب زين العابدين (علیه السلام) است. جدّ زين العابدين نیز اميرالمؤمنين (علیه السلام) است و جدّة او فاطمه زهرا  (ع) ؛ و ريشة این درخت پربرکت، پيغمبر اكرم (ص)  است.

 

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته



 

 

 

 

 

 

 



[1]) الكافي، 1/221، بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ : مَعْدِنُ الْعِلْمِ وَ شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِكَةِ، حديث 1: «قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ7: مَا يَنْقِمُ النَّاسُ مِنَّا فَنَحْنُ وَ اللَّهِ شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ وَ بَيْتُ الرَّحْمَةِ وَ مَعْدِنُ الْعِلْمِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِكَةِ.»

بحارالأنوار، 46/19، باب 2، حديث 8: «عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ بْنِ عُتْبَةَ قَالَ كُنْتُ عِنْدَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ7 إِذْ دَخَلَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ الْأَصْغَرُ فَدَعَاهُ الْحُسَيْنُ7 وَ ضَمَّهُ إِلَيْهِ ضَمّاً وَ قَبَّلَ مَا بَيْنَ عَيْنَيْهِ ثُمَّ قَالَ بِأَبِي أَنْتَ مَا أَطْيَبَ رِيحَكَ وَ أَحْسَنَ خَلْقَكَ فَتَدَاخَلَنِي مِنْ ذَلِكَ فَقُلْتُ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنْ كَانَ مَا نَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ نَرَاهُ فِيكَ فَإِلَى مَنْ قَالَ عَلِيٌّ ابْنِي هَذَا هُوَ الْإِمَامُ أَبُو الْأَئِمَّةِ قُلْتُ يَا مَوْلَايَ هُوَ صَغِيرُ السِّنِّ قَالَ نَعَمْ إِنَّ ابْنَهُ مُحَمَّدٌ يُؤْتَمُّ بِهِ وَ هُوَ ابْنُ تِسْعِ سِنِينَ ثُمَّ يُطْرِقُ قَالَ ثُمَّ يَبْقُرُ الْعِلْمَ بَقْراً.»

بحارالأنوار، 57/46، باب 5، حديث 10: «الزُّهْرِيِّ قَالَ دَخَلْتُ مَعَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى عَبْدِالْمَلِكِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ فَاسْتَعْظَمَ عَبْدُالْمَلِكِ مَا رَأَى مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ بَيْنَ عَيْنَيْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ7 فَقَالَ يَا أَبَـامُحَمَّدٍ لَقَـدْ بُيِّنَ عَلَيْـكَ الِاجْتِهَـادُ وَ لَقَدْ سَبَقَ لَكَ مِنَ اللَّهِ Û

Ü الْحُسْنَى وَ أَنْتَ بَضْعَةٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ9 قَرِيبُ النَّسَبِ وَكِيدُ السَّبَبِ وَ إِنَّكَ لَذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ عَلَى أَهْلِ بَيْتِكَ وَ ذَوِي عَصْرِكَ وَ لَقَدْ أُوتِيتَ مِنَ الْفَضْلِ وَ الْعِلْمِ وَ الدِّينِ وَ الْوَرَعِ مَا لَمْ يُؤْتَهُ أَحَدٌ مِثْلُكَ وَ لَا قَبْلَكَ إِلَّا مَنْ مَضَى مِنْ سَلَفِكَ وَ أَقْبَلَ يُثْنِي عَلَيْهِ وَ يُطْرِيهِ قَالَ فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ7 كُلُّ مَا ذَكَرْتَهُ وَ وَصَفْتَهُ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَأْيِيدِهِ وَ تَوْفِيقِهِ فَأَيْنَ شُكْرُهُ عَلَى مَا أَنْعَمَ يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ9يَقِفُ فِي الصَّلَاةِ حَتَّى تَرِمَ قَدَمَاهُ وَ يَظْمَأُ فِي الصِّيَامِ حَتَّى يُعْصَبَ فُوهُ فَقِيلَ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ لَمْ يَغْفِرْ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ فَيَقُولُ9 أَ فَلَاأَكُونُ عَبْداً شَكُوراً الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى مَا أَوْلَى وَ أَبْلَى وَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الآْخِرَةِ وَ الْأُولَى وَ اللَّهِ لَوْ تَقَطَّعَتْ أَعْضَائِي وَ سَالَتْ مُقْلَتَايَ عَلَى صَدْرِي لَنْ أَقُومَ لِلَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ بِشُكْرِ عُشْرِ الْعَشِيرِ مِنْ نِعْمَةٍ وَاحِدَةٍ مِنْ جَمِيعِ نِعَمِهِ الَّتِي لَايُحْصِيهَا الْعَادُّونَ وَ لَايَبْلُغُ حَدَّ نِعْمَةٍ مِنْهَا عَلَيَّ جَمِيعُ حَمْدِ الْحَامِدِينَ لَا وَ اللَّهِ أَوْ يَرَانِيَ اللَّهُ لَايَشْغَلُنِي شَيْ ءٌ عَنْ شُكْرِهِ وَ ذِكْرِهِ فِي لَيْلٍ وَ لَا نَهَارٍ وَ لَا سِرٍّ وَ لَا عَلَانِيَةٍ وَ لَوْ لَا أَنَّ لِأَهْلِي عَلَيَّ حَقّاً وَ لِسَائِرِ النَّاسِ مِنْ خَاصِّهِمْ وَ عَامِّهِمْ عَلَيَّ حُقُوقاً لَايَسَعُنِي إِلَّا الْقِيَامُ بِهَا حَسَبَ الْوُسْعِ وَ الطَّاقَةِ حَتَّى أُؤَدِّيَهَا إِلَيْهِمْ لَرَمَيْتُ بِطَرْفِي إِلَى السَّمَاءِ وَ بِقَلْبِي إِلَى اللَّهِ ثُمَّ لَمْ أَرْدُدْهُمَا حَتَّى يَقْضِيَ اللَّهُ عَلَى نَفْسِي وَ هُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ وَ بَكَى7 وَ بَكَى عَبْدُالْمَلِكِ وَ قَالَ شَتَّانَ بَيْنَ عَبْدٍ طَلَبَ الآْخِرَةَ وَ سَعَى لَهَا سَعْيَهَا وَ بَيْنَ مَنْ طَلَبَ الدُّنْيَا مِنْ أَيْنَ جَاءَتْهُ ما لَهُ فِي الآْخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ ثُمَّ أَقْبَلَ يَسْأَلُهُ عَنْ حَاجَاتِهِ وَ عَمَّا قَصَدَ لَهُ فَشَفَّعَهُ فِيمَنْ شَفَعَ وَ وَصَلَهُ بِمَالٍ.»

[2]) احزاب/ 33: «جز اين نيست كه همواره خدا مى خواهد هرگونه پليدى را از شما اهل بيت [كه به روايت شيعه و سنى محمّد، على، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام هستند] برطرف نمايد، و شما را چنان كه شايسته است [از همة گناهان و معاصى] پاك و پاكيزه نگه دارد.»

[3]) شوري/ 23: «بگو: از شما [در برابر ابلاغ رسالتم] هيچ پاداشى جز مودّت نزديكانم را [كه بنا بر روايات معتبر اهل بيت: هستند] نمى خواهم.»

[4]الفروق اللغوية، 174: «الفرق بين الحب و الود: أن الحب يكون فيما يوجبه ميل الطباع و الحكمة جميعا و الود من جهة ميل الطباع فقط ألاترى أنك تقول أحب فلانا و أوده و تقول أحب الصلاة و لاتقول أود الصلاة و تقول أود أن ذاك كان لي إذا تمنيت وداده و أود الرجل ودا و مودة و الود و الوديد مثل الحب و هو الحبيب.»

تفسير مجمع البيان، 9/43، ذيل آيه 23 سوره شورى، «قال سبحانه (قُلْ) لهم يا محمد (لاأَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى) اختلف في معناه على أقوال: (أحدها) لاأسألكم على تبليغ الرسالة و تعليم الشريعة أجرا إلا التواد و التحاب فيما يقرب إلى الله تعالى من العمل الصالح عن الحسن و الجبائي و أبي مسلم قالوا هو التقرب إلى الله تعالى و التودد إليه بالطاعة.

(ثانيها) أن معناه إلا أن تودوني في قرابتي منكم و تحفظوني لها عن ابن عباس و قتادة و مجاهد و جماعة قالوا و كل قريش كانت بينه و بين رسول الله9 قرابة و هذا لقريش خاصة و المعنى أن لم تودوني لأجل النبوة فودوني لأجل القرابة التي بيني و بينكم (ثالثها) أن معناه إلا أن تودوا قربتي و عترتي و تحفظوني فيهم.»

تفسير مجمع البيان، 10/533، ذيل آيه 11 سوره معارج: «المودة مشتركة بين التمني و بين المحبة يقال وددت الشي ء أي تمنيته و وددته أي أحببته أود فيهما جميعا.»

[5]) بحارالأنوار، 9/235، باب 1، ذيل حديث 129: «أَبَا جَعْفَرٍ7 يَقُولُ: فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى قُلْ لاأَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى يَعْنِي فِي أَهْلِ بَيْتِهِ قَالَ جَاءَتِ الْأَنْصَارُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ9 فَقَالُوا إِنَّا قَدْ آوَيْنَا وَ نَصَرْنَا فَخُذْ طَائِفَةً مِنْ أَمْوَالِنَا فَاسْتَعِنْ بِهَا عَلَى مَا نَابَكَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى قُلْ لاأَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً يَعْنِي عَلَى النُّبُوَّةِ إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى يَعْنِي فِي أَهْلِ بَيْتِهِ ثُمَّ قَالَ أَ لَاتَرَى أَنَّ الرَّجُلَ يَكُونُ لَهُ صَدِيقٌ وَ فِي نَفْسِ ذَلِكَ الرَّجُلِ شَيْ ءٌ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ فَلَايَسْلَمُ صَدْرُهُ فَأَرَادَ اللَّهُ أَنْ لَايَكُونَ فِي نَفْسِ رَسُولِ اللَّهِ شَيْ ءٌ عَلَى أُمَّتِهِ فَعَرَضَ (فَفَرَضَ) عَلَيْهِمُ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى فَإِنْ أَخَذُوا أَخَذُوا مَفْرُوضاً وَ إِنْ تَرَكُوا تَرَكُوا مَفْرُوضاً قَالَ فَانْصَرَفُوا مِنْ عِنْدِهِ وَ بَعْضُهُمْ يَقُولُ عَرَضْنَا عَلَيْهِ أَمْوَالَنَا فَقَالَ قَاتِلُوا عَنْ أَهْلِ بَيْتِي مِنْ بَعْدِي وَ قَالَتْ طَائِفَةٌ مَا قَالَ هَذَا رَسُولُ اللَّهِ9 وَ جَحَدُوهُ وَ قَالُوا كَمَا حَكَى اللَّهُ أَمْ يَقُولُونَ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَى فَإِنْ يَشَإِ اللَّهُ يَخْتِمْ عَلى قَلْبِكَ قَالَ لَوِ افْتَرَيْتَ وَ يَمْحُ اللَّهُ الْباطِلَ يَعْنِي يُبْطِلُهُ وَ يُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ يَعْنِي بِالْأَئِمَّةِ وَ الْقَائِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ9.»

بحارالأنوار، 22/321، باب 10، حديث 11: «جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ7 أَنَّهُ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الآْيَةُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ9 قُلْ لاأَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى.»

 قَامَ رَسُولُ اللَّهِ9 فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَدْ فَرَضَ لِي عَلَيْكُمْ فَرْضاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُؤَدُّوهُ قَالَ فَلَمْ يُجِبْهُ أَحَدٌ مِنْهُمْ فَانْصَرَفَ فَلَمَّا كَانَ مِنَ الْغَدِ قَامَ فِيهِمْ فَقَالَ مِثْلَ ذَلِكَ ثُمَّ قَامَ فِيهِمْ فَقَالَ مِثْلَ ذَلِكَ فِي الْيَوْمِ الثَّالِثِ فَلَمْ يَتَكَلَّمْ أَحَدٌ فَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لَا فِضَّةٍ وَ لَا مَطْعَمٍ وَ لَا مَشْرَبٍ قَالُوا فَأَلْقِهِ.»

[6]) الكافي، 5/28 باب وصية رسول الله9، حديث 4؛ و بحارالأنوار، 361/21، باب 34، حديث 3.

[7]) سبأ/ 47: «بگو: هر گونه پاداشى كه از شما خواستم، آن پاداش براى خودتان.»

[8]) آل عمران/ 7: «تأويل درست و حقيقى آن‌ها را جز خدا و ثابت‌قدمان در دانش نمى دانند.»

[9]) تفسير القمي، 2/343، (سورة الرحمن)؛ و بحارالأنوار، 24/67، باب 30، حديث 1: «أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا7 فِي قَوْلِهِ الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ قَالَ اللَّهُ عَلَّمَ مُحَمَّداً الْقُرْآنَ قُلْتُ خَلَقَ الْإِنْسانَ قَالَ ذَاكَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ7 قُلْتُ عَلَّمَهُ الْبَيانَ قَالَ عَلَّمَهُ بَيَانَ كُلِّ شَيْ ءٍ يَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَيْهِ»

[10]) الرحمن/ 2 ـ 3: «قرآن را تعليم داد. * انسان را آفريد.»

[11]) نساء/ 95: «خدا جهادكنندگان را بر خانه نشينانِ [بى عُذر] به پاداشى بزرگ برترى داده است.»

[12]) بقره/ 218: «يقيناً كسانى كه ايمان آورده، و آنان كه هجرت كرده و در راه خدا به جهاد برخاستند، به رحمت خدا اميد دارند؛ و خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.»

[13]) مائده/ 55: «سرپرست و دوست شما فقط خدا و رسول اوست و مؤمنانى [مانند على بن ابى طالب ] هستند كه همواره نماز را بر پا مى دارند و در حالى كه در ركوعند [به تهيدستان] زكات مى دهند.»

[14]) حجرات/ 15: «مؤمنان فقط كسانى اند كه به خدا و پيامبرش ايمان آورده اند، آن‌گاه [در حقّانيّت آنچه به آن ايمان آورده اند] شك ننموده.»

[15]نهج‌البلاغه، حكمت 250: «قَالَ7: عَرَفْتُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ وَ حَلِّ الْعُقُودِ وَ نَقْضِ الْهِمَم.»

الكافي، 1/138، باب جوامع التوحيد، حديث 4: «أَبِي عَبْدِاللَّهِ7 قَالَ بَيْنَا أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ7 يَخْطُبُ عَلَى مِنْبَرِ الْكُوفَةِ إِذْ قَامَ إِلَيْهِ رَجُلٌ يُقَالُ لَهُ ذِعْلِبٌ ذُو لِسَانٍ بَلِيغٍ فِي الْخُطَبِ شُجَاعُ الْقَلْبِ فَقَالَ يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ هَلْ رَأَيْتَ رَبَّكَ؟ قَالَ: وَيْلَكَ يَا ذِعْلِبُ مَا كُنْتُ أَعْبُدُ رَبّاً لَمْ أَرَهُ. فَقَالَ: يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ كَيْفَ رَأَيْتَهُ؟ قَالَ: وَيْلَكَ يَا ذِعْلِبُ لَمْ تَرَهُ الْعُيُونُ بِمُشَاهَدَةِ الْأَبْصَارِ وَ لَكِنْ رَأَتْهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِيمَانِ وَيْلَكَ يَا ذِعْلِبُ إِنَّ رَبِّي لَطِيفُ اللَّطَافَةِ لَايُوصَفُ بِاللُّطْفِ عَظِيمُ الْعَظَمَةِ لَايُوصَفُ بِالْعِظَمِ كَبِيرُ الْكِبْرِيَاءِ لَايُوصَفُ بِالْكِبَرِ جَلِيلُ الْجَلَالَةِ لَايُوصَفُ بِالغِلَظِ قَبْلَ كُلِّ شَيْ ءٍ لَايُقَالُ شَيْ ءٌ قَبْلَهُ وَ بَعْدَ كُلِّ شَيْ ءٍ لَايُقَالُ لَهُ بَعْدٌ شَاءَ الْأَشْيَاءَ لَا بِهِمَّةٍ دَرَّاكٌ لَا بِخَدِيعَةٍ فِي الْأَشْيَاءِ كُلِّهَا غَيْرُ مُتَمَازِجٍ بِهَا وَ لَا بَائِنٌ مِنْهَا ظَاهِرٌ لَا بِتأويل الْمُبَاشَرَةِ مُتَجَلٍّ لَا بِاسْتِهْلَالِ رُؤْيَةٍ نَاءٍ لَا بِمَسَافَةٍ قَرِيبٌ لَا بِمُدَانَاةٍ لَطِيفٌ لَا بِتَجَسُّمٍ مَوْجُودٌ لَا بَعْدَ عَدَمٍ فَاعِلٌ لَا بِاضْطِرَارٍ مُقَدِّرٌ لَا بِحَرَكَةٍ مُرِيدٌ Û
Ü لَا بِهَمَامَةٍ سَمِيعٌ لَا بِآلَةٍ بَصِيرٌ لَا بِأَدَاةٍ لَاتَحْوِيهِ الْأَمَاكِنُ وَ لَاتَضْمَنُهُ الْأَوْقَاتُ وَ لَاتَحُدُّهُ الصِّفَاتُ وَ لَاتَأْخُذُهُ السِّنَاتُ سَبَقَ الْأَوْقَاتَ كَوْنُهُ وَ الْعَدَمَ وُجُودُهُ وَ الِابْتِدَاءَ أَزَلُهُ بِتَشْعِيرِهِ الْمَشَاعِرَ عُرِفَ أَنْ لَا مَشْعَرَ لَهُوَ بِتَجْهِيرِهِ الْجَوَاهِـرَ عُـرِفَ أَنْ لَا جَوْهَرَ لَهُ وَ بِمُضَادَّتِهِ بَيْنَ الْأَشْيَاءِ عُرِفَ أَنْ لَا ضِـدَّ لَـهُ وَ بِمُقَارَنَتِهِ بَيْنَ الْأَشْيَاءِ عُرِفَ أَنْ لَا قَرِينَ لَهُ ضَادَّ النُّورَ بِالظُّلْمَةِ وَ الْيُبْسَ بِالْبَلَلِ وَ الْخَشِنَ بِاللَّيِّنِ وَ الصَّرْدَ بِالْحَرُورِ مُؤَلِّفٌ بَيْنَ مُتَعَادِيَاتِهَا وَ مُفَرِّقٌ بَيْنَ مُتَدَانِيَاتِهَا دَالَّةً بِتَفْرِيقِهَا عَلَى مُفَرِّقِهَا وَ بِتَأْلِيفِهَا عَلَى مُؤَلِّفِهَا وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى وَ مِنْ كُلِّ شَيْ ءٍ خَلَقْنا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ فَفَرَّقَ بَيْنَ قَبْلٍ وَ بَعْدٍ لِيُعْلَمَ أَنْ لَا قَبْلَ لَهُ وَ لَا بَعْدَ لَهُ شَاهِدَةً بِغَرَائِزِهَا أَنْ لَا غَرِيزَةَ لِمُغْرِزِهَا مُخْبِرَةً بِتَوْقِيتِهَا أَنْ لَا وَقْتَ لِمُوَقِّتِهَا حَجَبَ بَعْضَهَا عَنْ بَعْضٍ لِيُعْلَمَ أَنْ لَا حِجَابَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ كَانَ رَبّاً إِذْ لَا مَرْبُوبَ وَ إِلَهاً إِذْ لَا مَأْلُوهَ وَ عَالِماً إِذْ لَا مَعْلُومَ وَ سَمِيعاً إِذْ لَا مَسْمُوعَ.»

[16]) بحارالأنوار، 39/313، باب 88: «قَالَ النَّبِيُّ9: لَاتَسُبُّوا عَلِيّاً فَإِنَّهُ مَمْسُوسٌ فِي ذَاتِ اللَّهِ.»

بحارالأنوار، 21/373، باب 35: «فَقَامَ رَسُولُ اللَّهِ9 خَطِيباً فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ لَاتَشْكُوا عَلِيّاً فَإِنَّهُ وَ اللَّهِ لَأَخْشَنُ فِي ذَاتِ اللَّهِ أَوْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ.»

بحارالأنوار، 21/385، باب 36: «فَأَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ9 مُنَادِياً فَنَادَى فِي النَّاسِ ارْفَعُوا أَلْسِنَتَكُمْ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَإِنَّهُ خَشِنٌ فِي ذَاتِ اللَّهِU غَيْرُ مُدَاهِنٍ فِي دِينِهِ.»

[17]) سبأ/ 47: «بگو: هر گونه پاداشى كه از شما خواستم، آن پاداش براى خودتان.»

[18]) بحارالأنوار، 44/245، باب 30، حديث 44: «صَاحِبُ الدُّرِّ الثَّمِينِ فِي تَفْسِيرِ قَوْلِهِ تَعَالَى فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ أَنَّهُ رَأَى سَاقَ الْعَرْشِ وَ أَسْمَاءَ النَّبِيِّ وَ الْأَئِمَّةِ: فَلَقَّنَهُ جَبْرَئِيلُ قُلْ يَا حَمِيدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ يَا عَالِي بِحَقِّ عَلِيٍّ يَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَةَ يَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ مِنْكَ الْإِحْسَانُ فَلَمَّا ذَكَرَ الْحُسَيْنَ سَالَتْ دُمُوعُهُ وَ انْخَشَعَ قَلْبُهُ؛ وَ قَالَ: يَا أَخِي جَبْرَئِيلُ فِي ذِكْرِ الْخَامِسِ يَنْكَسِرُ قَلْبِي وَ تَسِيلُ عَبْرَتِي. قَالَ جَبْرَئِيلُ: وَلَدُكَ هَذَا يُصَابُ بِمُصِيبَةٍ تَصْغُرُ عِنْدَهَا الْمَصَائِبُ. فَقَالَ: Û
Ü يَا أَخِي وَ مَا هِيَ؟ قَالَ: يُقْتَلُ عَطْشَاناً [عَطْشَانَ ] غَرِيباً وَحِيداً فَرِيداً لَيْسَ لَهُ نَاصِرٌ وَ لَا مُعِينٌ وَ لَوْ تَرَاهُ يَا آدَمُ وَ هُـوَ يَقُولُ وَا عَطَشَـاهْ وَا قِلَّةَ نَاصِرَاهْ حَتَّى يَحُولَ الْعَطَشُ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ السَّمَاءِ كَالدُّخَـانِ فَلَمْ يُجِبْهُ أَحَدٌ إِلَّا بِالسُّيُوفِ وَ شُرْبِ الْحُتُوفِ فَيُذْبَحُ ذَبْحَ الشَّاةِ مِنْ قَفَاهُ وَ يَنْهَبُ رَحْلَهُ أَعْدَاؤُهُ وَ تُشْهَرُ رُءُوسُهُمْ هُوَ وَ أَنْصَارُهُ فِي الْبُلْدَانِ وَ مَعَهُمُ النِّسْوَانُ كَذَلِكَ سَبَقَ فِي عِلْمِ الْوَاحِدِ الْمَنَّانِ فَبَكَى آدَمُ وَ جَبْرَئِيلُ بُكَاءَ الثَّكْلَى.»

بحارالأنوار، 44/243، باب 30، حديث 38: «رُوِيَ أَنَّ نُوحاً لَمَّا رَكِبَ فِي السَّفِينَةِ طَافَتْ بِهِ جَمِيعَ الدُّنْيَا فَلَمَّا مَرَّتْ بِكَرْبَلَاءَ أَخَذَتْهُ الْأَرْضُ وَ خَافَ نُوحٌ الْغَرَقَ فَدَعَا رَبَّهُ وَ قَالَ إِلَهِي طُفْتُ جَمِيعَ الدُّنْيَا وَ مَا أَصَابَنِي فَزَعٌ مِثْلُ مَا أَصَابَنِي فِي هَذِهِ الْأَرْضِ فَنَزَلَ جَبْرَئِيلُ وَ قَالَ يَا نُوحُ فِي هَذَا الْمَوْضِعِ يُقْتَلُ الْحُسَيْنُ سِبْطُ مُحَمَّدٍ خَاتَمِ الْانبيا وَ ابْنِ خَاتَمِ الْأَوْصِيَاءِ فَقَالَ وَ مَنِ الْقَاتِلُ لَهُ يَا جَبْرَئِيلُ قَالَ قَاتِلُهُ لَعِينُ أَهْلِ سَبْعِ سَمَاوَاتٍ وَ سَبْعِ أَرَضِينَ فَلَعَنَهُ نُوحٌ أَرْبَعَ مَرَّاتٍ فَسَارَتِ السَّفِينَةُ حَتَّى بَلَغَتِ الْجُودِيَّ وَ اسْتَقَرَّتْ عَلَيْهِ.»

[19]) كشف الغمة، 2/6، الخامس في إمامته؛ و بحارالأنوار، 43/261، باب 12، حديث 1.

[20]) بحارالأنوار، 36/204، باب 40، حديث 8: «الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ7 قَالَ دَخَلْتُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ9 وَ عِنْدَهُ أُبَيُّ بْنُ كَعْبٍ فَقَالَ لِي رَسُولُ اللَّهِ9 مَرْحَباً بِكَ يَا أَبَا عَبْدِاللَّهِ يَا زَيْنَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ فَقَالَ لَهُ أُبَيٌّ وَ كَيْفَ يَكُونُ يَا رَسُولَ اللَّهِ زَيْنَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ أَحَدٌ غَيْرُكَ فَقَالَ يَا أُبَيُّ Û
Ü وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ نَبِيّاً إِنَّ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ فِي السَّمَاءِ أَكْبَرُ مِنْهُ فِي الْأَرْضِ فَإِنَّهُ لَمَكْتُوبٌ عَنْ يَمِينِ عَرْشِ اللَّهِ مِصْبَاحُ هُدًى وَ سَفِينَةُ نَجَاةٍ.»

[21]) الإمام الحسين7، سيد محمد تقي مدرسي، 197.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

ده صفت قول احسن
زكريا بن آدم، وكيل امام رضا عليه السلام
متن سخنرانی استاد انصاریان در مورد توبه
حكايت قصاب بت‏پرست هندى‏
تهران/ حسینیهٔ بنی‌الزهرا/ دههٔ سوم صفر/ پاییز ...
توحيد امام زين العابدين (علیه السلام)
آيات قرآن در تفاوت بين دو گروه‏
تهران حسینیهٔ همدانی‌ها - رمضان 1396 – سخنرانی ...
فضل و رحمت الهی - جلسه چهاردهم (1) - (متن کامل + ...
گناه و سبب آن - جلسه سیزدهم – (متن کامل + عناوین)

بیشترین بازدید این مجموعه

تجارت مادی و معنوی - جلسه پنجم
مرگ و فرصتها- جلسه دوازدهم
آمادگى براى عبور از حجاب‏ها
مفهوم «لا ينفع مال»
تسويل اعمال از طريق شيطان
فرشته ندا دهنده مرگ
گناه گريزى يوسف‏وار
حركت صعودي با قرآن و اهل بيت
شکیبایی در برابر مشکلات - جلسه هفدهم - (متن کامل + ...
تهران/ حسینیهٔ بنی‌الزهرا/ دههٔ سوم صفر/ پاییز ...

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^