فارسی
سه شنبه 29 اسفند 1402 - الثلاثاء 8 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 1
100% این مطلب را پسندیده اند

پوریاى ولى و مبارزه با نفس

پوریاى ولى و مبارزه با نفس

رحمت خداوند ، شامل کسی می شود که در عین اقتدار با فتوت وجوانمردی به مبارزه با نفس رود. پوریاى ولى مردى بود قوى ، قدرتمند و معروف . با تمام پهلوانان معروف زمان کشتى گرفت و پشت همه را به خاک رسانید .زمانى که به اصفهان رسید با پهلوانان اصفهان هم کشتى گرفت و همه را به خاک انداخت ، از پهلوانان شهر درخواست کرد بازوبند پهلوانى مرا مهر کنید ، همه مهر کردند جز رییس پهلوانان شهر که با پوریا هنوز کشتى نگرفته بود ، گفت : من با پوریا کشتى مى گیرم اگر پشتم را به خاک رسانید بازوبندش را مهر مى کنم . قرار کشتى را روز جمعه در میدان عالى قاپو گذاشتند تا مردم جاى تماشاى آن کشتى کم نظیر را داشته باشند .پوریا شب جمعه پیرزنى را دید حلوا خیر مى کند و با لحنى ملتمسانه مى گوید : از این حلوا بخورید و دعا کنید خداوند حاجت مرا بدهد .پوریا پرسید : مادرم حاجت تو چیست ؟ گفت : پسرم در راس پهلوانان این شهر است ، بناست فردا با پوریاى ولى کشتى بگیرد ، او نان آور من و زن و فرزند خود است ، اقوامى داریم که به آنها هم کمک مى کند ، مى ترسم با شکست او حقوقش قطع شود و معیشت ما دچار سختى و مضیقه گردد !پوریاى ولى همان وقت نیت کرد به جاى آنکه پشت پهلوان معروف اصفهان را به خاک برساند ، پشت نفس را به خاک اندازد ، بر این نیت بود تا با آن کشتى گیر روبرو شد ، وقتى به هم پیچیدند ، دید با یک ضربه مى تواند او را به خاک اندازد ولى به صورتى کشتى گرفت که پشتش به خاک رسید تا نان جمعى قطع نشود ، و علاوه دل آن پیرزن شاد گردد ، و خود هم نصیبى از رحمت خدا شامل حالش شود . نامش در تاریخ پهلوانى به عنوان انسانى والا ، جوانمرد ، بافتوت ، و باگذشت ثبت شد ، و امروز قبرش در گیلان زیارتگاه اهل دل است .

0
100% (نفر 1)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

ما دزد پول مردم هستیم نه دزد اعتقادات آنها!
حکایت بخشش کریم اهل بیت
به هنگام خشم مراقب باش‏
حكايت روباه و گرگ‏
حکایت مرحوم ميلاني و روضه حضرت زينب(س)
چرا عذاب نازل نمى‏شود ؟
سرانجام شاهد بى گناهى يوسف
داستانى شگفت از اثر الحمدلله
ماجرای زن بدکاره ای که به زندان امام کاظم (ع) رفت
حکایتی از لقمه حرام‏

بیشترین بازدید این مجموعه

سرانجام شاهد بى گناهى يوسف
چرا عذاب نازل نمى‏شود ؟
حكايت روباه و گرگ‏
داستانى شگفت از اثر الحمدلله
به هنگام خشم مراقب باش‏
حکایت بخشش کریم اهل بیت
ما دزد پول مردم هستیم نه دزد اعتقادات آنها!
حکایت مرحوم ميلاني و روضه حضرت زينب(س)
ماجرای زن بدکاره ای که به زندان امام کاظم (ع) رفت

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^