بخش دوم تشهّد، بخش عبوديت است. عبوديتي که نقطة آزادسازي انسان از انواع اسارتها است. «عبده»، پروردگار عالم بندگي برترين بندگانش را به ما القا ميکند که اگر ميخواهيد بندة واقعي در فضاي توحيد باشيد، اين نمونة بندگي است.
بندگي کـن کـه زندگـي يابـي زندگـي خــود ز بندگـي يابـي
دل به محبوب ده که زنده شوي شه شـوي شه اگر تو بنده شوي
اما بخش سوم تشهد، رسالت است. پروردگار به عظيمترين مسأله که عامل ظهور خير دنيا و آخرت تمام انسانهاست، يعني نبوت و رسالت و وجود معلم الاهي اشاره کرده است. «و رسوله» فقط اسم آخرين نفر را آورده كه اسم اکمل و اتم و اجمع است. اسم کسي که آنچه کل خوبان عالم از فرشته، جن، انس و موجودات ذي عقل دارند، او به تنهايي دارد. او داراي مقام جمع الجمعي است كه اين امتياز را ديگر موجودات ندارند.
اميرالمؤمنين (علیه السلام) در خطبة اول نهجالبلاغه ميفرمايد:
«مأخوذاً علي النبيين ميثاقه»
خدا براي اينکه پروندة انبيا را کامل کند، از تک تک پيامبران براي اقرار به نبوت او پيمان گرفت.
اما بخش چهارم تشهد، دعاي صحيح است كه يک تحليلگر بايد اين متن را تفسير کند و شرايط دعاي واقعي را به دست بياورد که اگر آن دعاي واقعي صورت بگيرد، استجابتش صد در صد است.
اما بخش پنجم تشهد، مسألة امنيت همه جانبه ميباشد. چون به حقيقت در بخش پنجم با کمک گرفتن از آيات قرآن و روايات، مسألة امنيت مطرح است.
آيا همة نمازگزاران شيعه، تشهد را به همين معنايي که گفتيم، ميخوانند. اصلاً اين نمازها در چه حالي و در چه موقعيتي است؟ آیا نماز عالمانه است یا جاهلانه؟ آیا عارفانه و عاشقانه است؟ آيا اين کاري را که انجام دادم، قبول ميشود؟ آيا مطابق لياقت و شايستگي اوست؟
نماز ما نمازي نباشد که فخرالدين عراقي ميگويد:
به طواف کعبه رفتـم بـه حـرم رهـم ندادنـد
که تو در برون چه کردي که درون خانه آيي
منبع : پایگاه عرفان