آيات مربوط به توحيد و رواياتي که از وجود مبارک رسول خدا (ص) و ائمه طاهرين: رسيده، در بردارندة مهمترين معارفي است که دانستن اين مسائل براي تحقق توحيد در زندگي، واجب و لازم است.
امام صادق (علیه السلام) ميفرمايد:
از جنايت بزرگ حکومت بني اميه اين بود که نگذاشتند توحيد در جامعة اسلامي، تفسير شود. عوامل و کارگردانان بنياميه در هر منطقهاي که بر آن منطقه تسلط داشتند، نميگذاشتند هيچ معلم دانايي و هيچ عالم واجد شرايطي در مجالس عمومي، بحث توحيد را به معناي واقعي طرح کند.
معاويه در سفري که به مدينه رفته بود، دستور اکيد داد که آيات قرآن کريم براي مردم توضيح داده نشود. مردم ظاهري از قرآن را بدانند و ظاهر آيات را قرائت کنند، ولي عمق آيات قرآن کريم و حقايق آيات کتاب خدا براي مردم گفته نشود. اين ايستادگي شديد در برابر بيان حقايق آيات مربوط به توحيد، به اين علت بود که اگر مردم حقيقت توحيد را ميفهميدند، همکاري با ستمگر را در هر زمينهاي رها ميکردند و ديگر حاضر نبودند خواستههاي دشمن و فرهنگ ستمگران را بپذيرند. در نهايت، ستمکار تنها و بيقدرت ميشد و حق به جاي خود برميگشت. اين هواپرستان و ستمگران و متجاوزان به حقوق مردم نميخواستند سيطره و غلبة بر مردم را رها بکنند.
مخالفت با تشريح حقيقت توحيد به همين دلیل بود. توحيد همان طور که از کلمه طيبه «لا اله الا الله» استفاده ميشود، در مرحلة اول «لا اله» یعنی نفي معبود باطل است، و در مرحلة بعد «الا الله» است، یعنی پذيرفتن پروردگار عالم و فرهنگ پروردگار عالم است. تا مسألة اول که نفي هر معبود باطل است و تا هر شيءاي يا هر انسان ستمگري که خود را به جاي خدا در زندگي قرار داده، نفي نشود، عملاً توحيد اثبات نميشود.
از لطائفي که در روايات است، معلوم ميشود که توحيد يک امر سادهاي نيست. توحيد يک مبارزة سنگين با معبودهاي باطل است و يک اتصال باطني، عملي و اخلاقي در همة زمينههاي زندگي با وجود مقدس پروردگار است. به عبارت ديگر توحيد، آزادي از هر معبود باطل و تسليم در برابر وجود مقدس حق است. به عبارت سادهتر خلاصي از شيطان محوري؛ شيطان در هر قالبی که باشد:(مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاس)
خدا محوري كه معناي «لا اله الا الله» است، پاک بودن از تصرفات هر نوع شيطاني در زندگي است. خدا محوري، توحيد اسلام است و توحيد، فرهنگ پروردگار مهربان عالم است.
منبع : پایگاه عرفان