وقتي حکم اعدام مرجع تقليد و بزرگواري مانند آيت الله حاج شيخ فضل الله نوري را در روز سيزدهم ماه رجب، روز تولد اميرالمؤمنين صادر كردند. بنا شد همان روز، وی را در ميدان توپخانه اعدام کنند. بر روي سنگ قبرشان هم نوشته شده که ايشان روز ولادت اميرالمؤمنين (علیه السلام) به شهادت رسيدند.
مرحوم جلال آل احمد در کتاب بسيار خوب «غربزدگي»، ـ با اينکه این کتاب چهل سال است نوشته شده، ولي هنوز کتاب جديدي است ـ مينويسد:
«من پرچم استعمار و اسارت ملت ايران را سر دار شيخ فضل الله نوري ميبينم.» يعني آن وقتي که ايشان را دار زدند، دين و مملکت ما را به انگليس و روس فروختند. چون ايشان ايستادگي كرد که اين کشور و دين به غارت انگليس و فرانسه نرود. ولي تعدادي که در مشروطه رخنه کرده بودند، مثل تقيزاده که دادستان همان دادگاه بود، ابراهيم زنجاني که حکم اعدام را داد، از فرماسونرهاي انگليسي بودند، و اعدامکنندة ايشان هم يک مسيحي بود که اصالتاً ايراني نبود، از مأموران رئيس شهرباني به نام يپرم خان ارمني بود. کارگردان کشور هم سفارت انگليس بود که همه کارة کشور بودند و به عبارت روشنتر همه ادارة کشور در دست صهيونيست، اروپا و مسيحيت اروپا و تزار روس بود. يعني کل کشور را دو سفارت خانه (سفارت روس و سفارت انگليس) اداره ميكردند. پادشاهان قاجار هم نوكر بودند که اينها هر کاري که ميخواهند، آنها امضا کنند. رجال مملکت هم در آن زمان همه خائن و رشوهگير و دزد بودند و ملت هم زير چکمههاي آنان نابود ميشدند.
اگر انسان آزادیخواهي در آن فضا مثل قائم مقام فراهاني، سيدجمال الدين اسدآبادي، ميرزا تقي خان اميرکبير، و مثل شيخ فضل الله نوري قيام ميكرد، به حکم سفارت انگليس و روس، به سرعت کشته ميشدند. تمام حرف شيخ فضل الله نوري اين بود که ما مشروطه انگليسي نميخواهيم. مشروطهاي ميخواهيم که متکي به مسائل قرآن و نبوت پيامبر و امامت باشد و مجلس شوراي ملي را قبول نداشت. براي اينکه وکلاي همان دورة اول مجلس و رجال سياسي، قانون اساسي مملکت را از قانون اساسي بلژيک و فرانسه يعني قوانين يهوديت و مسيحيت تدوين کرده بودند. ميفرمود: براي چه اسلام را کنار گذاشتهايد. مگر ما گداي بلژيک و فرانسه هستيم که از آنها قانون را گدايي کنيم. ما بهترين قوانين را داريم. ما مجلس شوراي اسلامي ميخواهيم که قوانيني بر اساس قرآن و فقه ائمه داشته باشد. اين يادگار حاج شيخ فضل الله نوري است.
منبع : پایگاه عرفان