فارسی
جمعه 10 فروردين 1403 - الجمعة 18 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
1
نفر 0

وسعت رزق

 

 منابع مقاله:

کتاب  : تفسير و شرح صحيفه سجاديه، جلد هشتم

نوشته: حضرت استاد حسین انصاریان

  

«رزق در لغت: به معنى بخشش مستمر و متداوم است اعم از اين كه مادى باشد يا معنوى، بنابراين هر گونه بهره اى را كه خداوند نصيب بندگان مى كند از مواد غذايى و مسكن و پوشاك و يا علم و عقل و فهم و ايمان و اخلاص، به همه اينها رزق گفته مى شود.

طرز روزى رساندن خداوند به موجودات مختلف، راستى حيرت انگيز است، از جنينى كه در شكم مادر قرار گرفته و هيچ كس به هيچ وجه در آن ظلمتكده اسرارآميز به او دسترسى ندارد تا حشرات گوناگونى كه در اعماق تاريك زمين و لانه هاى پرپيچ و خم و در لابه لاى درختان و بر فراز كوه ها و در قعر دره ها زندگى دارند، از ديدگاه علم او هرگز مخفى و پنهان نيستند و همان گونه كه قرآن مى گويد:

خداوند هم جايگاه و «آدرس اصلى» آنها را مى داند و هم محل سيار آنان را و هر جا باشند روزى آنان را به آنان حواله مى كند.

جالب اين كه در بعضى آيات به هنگام بحث از روزى خواران تعبير به «دابه و جنبده» شده است و اين اشاره لطيفى به مسأله رابطه «انرژى و حركت» است و مى دانيم هر جا حركتى وجود دارد نيازمند به ماده انرژى زا است يعنى ماده اى كه منشأ حركت گردد. قرآن نيز در آن آيات مى فرمايد: خداوند به تمام موجودات متحرك روزى مى بخشد.» «1» اكنون با توجه به توضيحى كه راجع رزق و روزى بيان شد ممكن است به ذهن بعضى ها اينطور بيايد كه چرا امام زين العابدين عليه السلام فرمودند: «أَوْسَعَ رِزْقِكَ عَلَيَّ إِذَا كَبِرْتُ» مگر خداوند روزى هر كسى را از آغاز تا پايان عمر معين نكرده، مگر گفته نمى شود كه رزق و روزى از قبل براى انسان مقدر شده و به موقع لزوم به او خواهد رسيد، پس فرقى نمى كند از دوران جنينى تا پايان عمر روزى تضمين شده است، از اين رو بعضى استدلال مى آورند كه قرآن در سوره هود مى فرمايد:

وَ مَا مِن دَآبَّةٍ فِى الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا» «1»

و هيچ جنبده اى در زمين نيست مگر اين كه روزىِ او برخداست.

راستى، آيا واقعاً روزى از قبل مقدر شده و نيازى به حركت و تلاش ما نمى باشد يا نه بايد به دنبال روزى حركت كرد اگر چه خداوند اين روزى را تضمين كرده، به عبارت ديگر: از تو حركت، از خدا بركت.

از اين رو بايد گفت: افرادى كه سخن از خوردن روزى بدون حركت و تلاش را مطرح مى كنند و گاهى به آيات يا روايات استدلال مى كنند افرادى سست و بى حال بوده و اطلاعى از شناخت واقعى دين و مذهب و قرآن و روايات نداشته و افرادى نادان و تنبل هستند در حالى كه دين ما مخالف تنبلى و سستى بوده و موافق رشد اقتصادى و فعاليت هاى مثبت در زندگى است.

و حال آن كه اگر كسى اهل مطالعه و تحقيق باشد و با اندك آشنايى كه به قرآن و احاديث پيدا كند، متوجه اين آيه خواهد شد كه قرآن مى فرمايد:

وَ أَن لَّيْسَ لِلْإِنسنِ إِلَّا مَا سَعَى » «2»

و اين كه براى انسان جز آنچه تلاش كرده [هيچ نصيب و بهره اى ] نيست.

پس هر گونه بهره گيرى مادى و معنوى انسان ميسر نمى شود مگر به سعى و تلاش خود شخص.

پس اين را قبول داريم كه روزى را خدا مى رساند و روزى تمام موجودات نزد خداوند تضمين شده است كه با تلاش و كوشش و فعاليت خود شخص ميسر خواهد بود.

در اين قانونِ تلاش و حركت و به دست آوردن روزى، احدى مستثنى نيست حتى پيامبران و امامان و اولياى الهى هم، هميشه در تلاش و كوشش بودند و در واقع اسلام با تنبلى و سستى مخالف است. از اين رو پيامبران يا چوپانى مى كردند يا خياطى يا زره بافى يا كشاورزى ... اگر روزى به خودى خود مى رسد پس نبايد پيامبران و امامان و اولياى خدا كه از همه آشناتر به مفاهيم دينى و دستورهاى الهى بودند اين همه براى روزى تلاش و كوشش كنند.

 

تلاش براى روزى در روايات

 

امام على عليه السلام مى فرمايد:

انَّ الْاشْياءَ لَمَّا ازْدَوَجَتْ، ازْدَوَجَ الْكَسَلُ وَ الْعَجْزُ فَنُتِجَ مِنْهُما الْفَقْرُ. «3»

همه چيز با هم جفت شدند و تنبلى و ناتوانى نيز جفت شدند و از آنها فقر پديد آمد.

امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

لاتَكْسَلُوا فى طَلَبِ مَعايِشِكُمْ فَانَّ آباءَنا كانُوا يَرْكُضُونَ فيها وَ يَطْلُبُونَها. «4»

در طلب معاش خود تنبل نباشيد، پدران ما براى به دست آوردن معاش خود تلاش مى كردند.

امام كاظم عليه السلام مى فرمايد:

ايَّاكَ وَ الْكَسَلَ وَ الضَّجَرَ فَانَّهُما يَمْنَعانِكَ مِنْ حَظِّكَ مِنَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ. «5»

از تنبلى و بى حوصلگى بپرهيزيد چه اين دو تو را از دست يافتن به نصيبت از دنيا و آخرت باز مى دارد.

لذا امام زين العابدين عليه السلام مى فرمايد: «أَوْسَعَ رِزْقِكَ عَلَيَّ إِذَا كَبِرْتُ» چون مى داند دوران پيرى دوران سخت ناتوانى جسمى و روحى بدن است و انسان ضعيف شده و تلاش و كوشش برايش مشكل است. از اين رو مى فرمايد: خدايا! روزيم را در زمان پيرى وسعت بده.

روز پيرى آن روزى كه انسان از كار و فعاليت ناتوان است، و در ميان خانواده به عنوان يك محور و ريشه و بنيان مطرح است، و فرزندان و نوه ها و نتيجه ها و دامادها و عروس ها و ساير اقوام با دنيايى از توقعات براى ديدن و زيارت انسان مى آيند، روز خاص و زمانى مخصوص است.

آن روز، انسان علاقمند است در قلّه آبرو و شخصيت و عظمت باشد، و درِ خانه اش به روى همه باز و سفره اش براى استفاده وابستگان گسترده و پرنعمت ديده شود.

آن روز، اگر انسان دچار خجالت و شرمندگى شود، و شخصيتش حتى با نگاه سرد ديگران ضربه ببيند، و نتواند از عهده پذيرائى عزيزانش برآيد روز بسيار سختى است.

امام عليه السلام همچون همه انبيا و امامان درخواست گشايش و فراخى روزى به خصوص براى آن روز مى نمايد، تا شخصيت انسان لطمه نبيند، و دل به خاطر ندارى نسوزد، و آبرو براى تأمين مخارج پيش اين و آن به باد نرود.

 

فرياد رسى خداوند در امتحانات

چرا خداوند انسان ها را مورد امتحان و آزمايش قرار مى دهد؟ در حالى كه خداوند در قرآن مى فرمايد:

وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ» «6»

و خدا به آنچه در سينه هاست، داناست.

آرى، خداوند عالم به خفيات تمامى موجودات عالم است، او مى داند چه شده، چه مى شود و چه خواهد شد، اگر اينطور است پس چرا آزمايش؟ مگر چيزى براى خداوند مخفى مانده، مگر نياز به شناخت بيشتر دارد، نعوذ باللّه كه اينطور باشد، چون او عالم به غيب سموات و ارض است، پس بايد هدف ديگرى مورد توجه حضرت حق باشد كه نياز به آزمايش بندگان دارد.

با مطالعه و بررسى آيات و روايات به اين نتيجه مى رسيم كه هدف مهمترى غير از شناخت، مورد عنايت خداوند مى باشد و آن مسئله پرورش و تربيت است. از اين رو با مشاهده آيات متعددى كه درباره آزمايش بندگان مى بينيم، خداوند آزمايش را به عنوان يك قانون كلى و سنت دائمى بيان مى كند و هدفش شكوفا كردن و پرورش دادن استعدادهاى نهفته بشر است و رسانيدن انسان ها به سر حد تكامل و انسانيت، آرى، بشر بايد هم چون فولادى باشد كه براى استحكام و مقاومت بيشتر، او را در كوره داغ قرار دهند تا آبديده و مقاوم شود و ناخالصى هاى بشر خارج شده و خالص شود كه به جز حق نبيند و به جز حق نشنود و به جز حق نگويد و به معناى واقعى عبداللّه شود.

خداوند در قرآن مى فرمايد:

وَ لِيَبْتَلِىَ اللَّهُ مَا فِى صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحّصَ مَا فِى قُلُوبِكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ» «7»

و [تحقّق دادن اين برنامه ها] به سبب اين است كه خدا آنچه را [از نيّت ها] در سينه هاى شماست [در مقام عمل ] بيازمايد، و آنچه را [از عيوب و آلودگى ها] در دل هاى شماست، خالص و پاك گرداند؛ و خدا به آنچه در سينه هاست، داناست.

حضرت على عليه السلام در نهج البلاغه فلسفه آزمايش خداوند را اين گونه بيان مى فرمايد:

وَ انْ كانَ سُبْحانَهُ اعْلَمَ بِهِمْ مِنْ انْفُسِهِمْ وَلكِنْ لِتَظْهَرَ الْافْعالُ الَّتى بِها يُسْتَحَقُّ الثَّوابُ وَ الْعِقابُ. «8»

اگر چه خداوند سبحان از خود آنها به آنها آگاهتر است، ولى آزمايش براى اين است كه كارهايى كه سزاوار ثواب و اعمالى كه موجب كيفر است آشكار گردد.

در واقع خداوند مى خواهد به واسطه آزمايش، صفات درونى انسان را مبدل به اعمال انسانى كند كه از قوّه به فعل برسد و استعدادها شكوفا شود تا معيار ثواب و عقاب قرار گيرد.

پس امتحان و آزمايش پروردگار متعال قطعى و حتمى است و جاى هيچ گونه شك و ترديدى نيست امّا آيا اين آزمايش همگانى است يا محدود به افراد يا طبقه خاصى از جامعه مى باشد؟

با دقت در احوالات حيات جهان هستى و بررسى جوانب خلقت آفرينش، به اين نتيجه خواهيم رسيد كه چون هدف از خلقتِ جهان، تكامل و پرورش استعدادها مى باشد، اين امتحان شامل تمامى مخلوقات است، حتى درختان نيز استعدادهاى نهفته خود را آشكار مى كنند كه ميوه مى دهند، پس فرقى بين موجودات نيست و همه مورد آزمايش خداوند هستند. از افرادى عادى گرفته تا پيامبران و امامان و اولياى الهى.

آرى، ممكن است نوع آزمايش ها متفاوت باشد، نسبت به بعضى سخت يا بعضى آسان، بعضى با نعمت، بعضى با بدى و مصيبت.

امّا آنچه در اين جا بيشتر بايد مورد توجه باشد اين است كه: آزمايش خداوند حتمى است و شامل تمامى افراد مى شود، چه كنيم كه از اين آزمايش ها سربلند بيرون بياييم.

امام سجّاد عليه السلام بعد از مسئله وسعت رزق در پيرى، قضيه قدرت و قوت و صبر در برابر مشكلات را از خداوند درخواست مى كنند، چون سربلند بيرون آمدن از امتحانات، مساوى است با صبر و بردبارى فراوان، از اين رو مى فرمايد: خدايا! آن چنان قدرتى به من بده كه در برابر تمام ناملايمات صبر و تحمل داشته باشم.

و اشاره به رمز اصلى سربلند بيرون آمدن از آزمايش هاى الهى دارد كه همان صبر و استقامت در برابر سختى ها است كه مورد بشارت خداوند است.

وَبَشّرِ الصبِرِينَ» «9»

و صبركنندگان را بشارت ده.

پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله كه در اين باره مى فرمايد:

الصَّبْرُ ثَلاثَةٌ صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصيبَةِ وَ صَبْرٌ عَلَى الطَّاعَةِ وَ صَبْرٌ عَنِ الْمَعْصِيَةِ. «10»

صبر بر سه قسم است: صبر به وقت مصيبت، صبر بر اطاعت خدا و صبر از گناه.

امام زين العابدين عليه السلام مى فرمايد:

الصَّبْرُ مِنَ الايمانِ بِمَنْزَلَةِ الرَأْسِ مِنَ الْجَسَدِ وَ لا ايمانَ لِمَنْ لا صَبْرَ لَهُ. «11»

شكيبايى از ايمان همانند سر براى بدن است و ايمان ندارد كسى كه صبر و شكيبايى ندارد.

يكى ديگر از عوامل پيروزى و غلبه بر مشكلات و سختى ها و سربلند بيرون آمدن از آزمايش هاى خداوند، توجه داشتن به گذرا بودن اين جهان است كه:

إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّآ إِلَيْهِ رَ جِعُونَ» «12»

ما مملوك خداييم و يقيناً به سوى او بازمى گرديم.

و رمز ديگر پيروزى بر مشكلات، خود را در محضر خدا ديدن يعنى به يقينى برسى كه در همه جا و همه حالات، چه در نعمت و چه در نقمت به جز خدا نبينى، اگر اين شد ديگر مشكلى باقى نمى ماند.

امام حسين عليه السلام در صحراى كربلا با ديدن اين همه مصيبت لحظه اى زبان به شكايت به طرف خداوند بلند نكرد؛ زيرا خدا را به چشم دل مى ديد كه در شهادت حضرت على اصغر عليه السلام فرمود:

هَوَّنَ عَلَىَّ ما نَزَلَ بى انَّهُ بِعَيْنِ اللَّهِ. «13»

چون اين مصيبت مرا خدا مى بيند، برايم قابل تحمل است.

روز ضعف و ناتوانى اگر قدرت و قوت حضرت دوست به فرياد نرسد، آدمى در تمام امتحانات و ابتلائات و مصايب مردود شده، و ممكن است سختى ها، تحمل را از بين ببرد و دين و ايمان انسان به خطر بيفتد.

اين است كه بايد عاجزانه از حضرت قادر خواست كه ضعف و ناتوانى ما را با قوى ترين قدرتش كه در حالات روحى و حسنات اخلاقى و نورانيّت قلب تجلّى دارد، جبران نمايد، ورنه درآن موقعيت كه آدمى در كنار مرز مرگ است به سلامت از دنيا به آخرت منتقل نخواهد شد.

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

(1)- هود (11): 6.

(2)- نجم (53): 39.

(3)- بحار الأنوار: 75/ 59، باب 16، حديث 136؛ تحف العقول: 220.

(4)- من لايحضره الفقيه: 3/ 157، حديث 3576؛ وسائل الشيعة: 17/ 60، باب 18، حديث 21980.

(5)- الكافى: 5/ 85، حديث 2؛ وسائل الشيعه: 17/ 59، باب 18، حديث 21977.

(6)- آل عمران (3): 154.

(7)- آل عمران (3): 154.

(8)- نهج البلاغه: حكمت 93.

(9)- بقره (2): 155.

(10)- بحار الأنوار: 79/ 139، باب 18، حديث 23؛ الكافى: 2/ 91، حديث 15.

(11)- بحار الأنوار: 68/ 81، باب 62، ذيل حديث 17؛ الكافى: 2/ 89، حديث 4.

(12)- بقره (2): 156.

(13)- بحار الأنوار: 45/ 46، باب 37؛ اللّهوف: 115.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
1
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

فرهنگ عاشورا وامام حسین(ع) مرکز ثقل اصول دين
بخشنده ترین مردم در نگاه امام حسین علیه السلام
چهره امام حسين(ع)
تمام شب در عبادت
عظمت شب قدر
رعایت حقّ مجلس و هم صحبت
شَبيب بن جَراد
چگونه اثر لقمه حرام را از بین ببریم؟
امام باقر(ع) و تربیت فرزند
اسم اعظمی که خضر نبی به علی(ع) آموخت

بیشترین بازدید این مجموعه

فضایل و خصایص زینب کبرى (س )
حقیقت روزه‏ در ماه رمضان
امر به معروف و نهی از منکر در سیره، سخن و قیام ...
وداع با ماه مبارک رمضان
احادیث پیرامون صلوات
انصاف؛ بالاترین فضیلت اخلاقی
افزایش رزق و روزی با نسخه‌ امام جواد (ع)
متن کامل خطبه غدیر خم با ترجمه فارسی
کرامات و معجزات حضرت فاطمه زهرا (س) (2)
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

محمدرضا
با عرض سلام تمام این ایمیلهایی که دریافت شد را چیزی جز عنایت خداوند متعال به این بندۀ گناهکار نمی دانیم با تشکر
پاسخ
0     0
1 مهر 1392 ساعت 10:02 بعد از ظهر
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^