فارسی
پنجشنبه 09 فروردين 1403 - الخميس 17 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

احسان بدون چشم داشت

 

منابع مقاله:

کتاب  : تفسير و شرح صحيفه سجاديه، جلد هشتم

نوشته: حضرت استاد حسین انصاریان

 

 برگزيدن احسان بدون توقّع تلافى

نيكى به مردم به قصد تلافى شدن، كار مهمى نيست و از حسنات اخلاقى به حساب نمى آيد. ارزش حقيقى احسان به اين است كه انسان هيچ گونه انتظار تلافى از طرف مقابلش نداشته باشد.

انبياى الهى و امامان معصوم و اولياى عاشق به تمام مردم احسان مى نمودند و از احدى توقع تلافى نداشتند.

در تفاسير معتبره در توضيح آيه شريفه آمده است:

وَيُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ اسيراً» «1»

و غذا را در عين دوست داشتنش، به مسكين و يتيم و اسير انفاق مى كنند.

امام حسن و حسين عليهما السلام مريض شدند، خاندان طهارت براى شفاى آنان نذر كردند سه روز روزه بگيرند، به وقت افطار اوّلين روز روزه، مسكين به در خانه آمد و آن بزرگواران افطار خود را به او بخشيدند، و روز دوم يتيم و روز سوم اسير آمد و آنان غذاى خود را به مسكين و يتيم و اسير بخشيدند، و در هر سه روز با آب افطار نمودند.

و هر شب به آنان فرمودند:

انَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللّهِ لانُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لاشُكُوراً» «2»

[و مى گويند:] ما شما را فقط براى خشنودى خدا اطعام مى كنيم و انتظار هيچ پاداش و سپاسى را از شما نداريم.

به حقيقت كه احسان بدون توقع تلافى دلالت بر عظمت و بزرگى روح محسن مى كند.

 

 ترك سرزنش

بسيارى از انسان ها به خاطر جهل به حقايق، يا ضعف اراده، يا غلبه هوا، يا علّت هاى ديگر مصون از خطا نيستند. وظيفه پاكان و مؤمنان نسبت به اينان امر به معروف و نهى از منكر آنهم با زبانى خوش و اخلاقى شيرين است، سرزنش كردن ديگران به گناهشان نه اين كه علاج واقعه نيست، بلكه احتمال دارد اثر نامطلوب بجاى گذارد.

در باب ترك سرزنش خطا كاران حضرت صادق عليه السلام مى فرمايد:

«مردى نزد عيسى آمد و گفت: اى روح اللّه! من به زنا مبتلا شده ام، مرا با اجراى حكم الهى پاك كن.

عيسى فرمود: فرياد بزنيد همه براى تطهير اين مرد بيايند. وقتى همه جمع شدند، آن مرد معصيت كار گفت: اگر كسى حدّ گناه به گردن دارد از حدّ زدن به من خوددارى نمايد، آن كه طاهر و پاك است به اجراى حدّ الهى نسبت به من اقدام كند.

جز عيسى و يحيى همه رفتند، حضرت يحيى پيش آمد و به گناهكار گفت: در اين لحظه حساس دوست دارم مرا موعظه كنى، مرد معصيت كار گفت: بين نفس و هوا خلوت مكن كه تو را به ضلالت و گمراهى دچار مى كند، يحيى فرمود: اضافه كن، گفت: گناهكار را به گناهش سرزنش مكن، فرمود: اضافه كن گفت: غضب مكن و از عصبانيت و خشم بپرهيز. «3»

 

سرزنش ديگران در روايات

حضرت باقر عليه السلام مى فرمايد: خضر به موسى سفارش كرد:

يَا ابْنَ عِمْرانَ لاتُعَيِّرَنَّ احَداً بِخَطيئَتِهِ، وَ ابْكِ عَلى خَطيئَتِكَ. «4»

اى پسر عمران، احدى را به خطايش سرزنش مكن، و بر خطاى خودت اشك بريز.

رسول خدا صلى الله عليه و آله مى فرمايد:

مَنْ عَيَّرَ اخاهُ بِذَنْبٍ قَدْ تابَ مِنْهُ لَمْ يَمُتْ حَتّى يَعْمَلَهُ. «5»

آن كه برادر دينى خود را به گناهى كه از آن توبه كرده سرزنش كند، نميرد مگر آن كه به آن گناه دچار شود.

امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

مَنْ انَّبَ مُؤْمِناً انَّبَهُ اللّهُ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ. «6»

كسى كه مؤمنى را سرزنش و ملامت كند، خداوند او را در دنيا و آخرت ملامت نمايد.

رسول خدا مى فرمايد:

لاتُظْهِرِ الشَّماتَةَ بِاخيكَ فَيَرْحَمُهُ اللّهُ وَ يَبْتَليكَ. «7»

برادرت را دچار سرزنش مكن كه خداوند او را از رحمتش نصيب دهد و تو را مبتلا گرداند.

قالَ اعْرابِىٌ لِرَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله: اوْصِنى، فَقالَ: عَلَيْكَ بِتَقْوى اللّهِ، فَانِ امْرُءٌ عَيَّرَكَ بِشَىْ ءٍ يَعْلَمُهُ فيكَ فَلا تُعَيِّرْهُ بِشَىْ ءٍ تَعْلَمُهُ فيهِ، يَكُنْ وَبالُهُ عَلَيْهِ وَ اجْرُهُ لَكَ. «8»

عربى بيابانگرد به رسول خدا صلى الله عليه و آله عرضه داشت: مرا وصيت كن، حضرت فرمود: بر تو باد به تقواى الهى، چنانچه مردى تو را به چيزى كه از تو خبر داشت سرزنش كرد، تو او را به چيزى كه از او خبرى دارى سرزنش مكن، تا بار سنگين سرزنش بر گردن او قرار گيرد و براى تو به خاطر صبر و حوصله ات اجر باشد.

حضرت صادق عليه السلام مى فرمايد:

انَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ خَلَقَ الْمُؤْمِنَ مِنْ عَظَمَةِ جَلالِهِ وَ قُدْرَتِهِ، فَمَنْ طَعَنَ عَلَيْهِ اوْ رَدَّ عَلَيْهِ قَوْلَهُ فَقَدْ رَدَّ عَلَى اللّهِ. «9»

به درستى كه خداوند عزّوجلّ مؤمن را از بزرگى جلال و قدرتش آفريد، كسى كه بر مؤمن طعنه زند، يا گفتارش را رد نمايد، رد بر خدا نموده است.

 

دستگيرى از غير مستحق

اين درخواست عجيب يعنى طلب توفيق از پيشگاه حضرت كريم براى يارى دادن به غير مستحق، و با مال و آبرو و جان او را كمك كردن، نشانگر عظمت روح اولياى الهى، و اوج سلامت نفس آنان است.

رسيدگى به مستحق پشتوانه اش دستورهاى دينى، و عواطف انسانى و حالت ترحّم انسان به ضعيف و نيازمند است، ولى توجه به غير مستحق پشتوانه اش عظمت روح و كرامت نفس، و بصيرت قوى، و اخلاق الهى است.

چه مانعى دارد كه انسان درهر زمينه اى كه برادر دينى وى استحقاقى ندارد، به او مهر ورزد، و يار و معين او باشد، و از آنچه خداوند به انسان عنايت مى كند به او هم برساند، و مسئله عطا و بخشش و بذل وجود و كرم و احسان خويش را محدود به مستحق ننمايد.

مكن عيبم زمن گر كشتن دشمن نمى آيد

 

بحق دوستى كاين دشمنى از من نمى آيد

بنرمى كارها پايان پذيرد خوشتر از تندى

 

بلى كارى كه از نخ آيد از سوزن نمى آيد

زتاب شمع رويش گر كه مى سوزم چو پروانه

 

ازين شادم كه بيرون از دلم شيون نمى آيد

تو را آئينه آگه سازد از زشتى و زيبائى

 

بلى اين سان هنر جز از دل روشن نمى آيد

به فن عشق خوبانم از آن دلبستگى باشد

 

كه فنى در جهان بالاتر از اين فن نمى آيد

به جنّت رهزن آدم چو شيطان گشت اى زاهد

 

چسان سوى تو گمراهى چنان رهزن نمى آيد

من از حسن تو و گلچين زگل حظ مى برد اما

 

زيوسف آنچه مى آيد زپيراهن نمى آيد

تو گر مى آيد از دستت زمن چشم كرم پوشى

 

كشيدن از سر كوى تو پا از من نمى آيد

مشو غافل ز عدل و داد اگر مرد خردمنى

 

كه از اهل خرد جز كار مستحس نمى آيد

     

به وصف قامتش رنجى قيام مى كنم اما

 

سخن بالاتر از اين از من الكن نمى آيد

     

 

(رنجى)

خداوند مهربان علاقه دارد انسان همچون چشمه اول بهار منبع خير و بركت و معدن جود و سخا، و مركز عشق و ايمان و وفا و صفا و عطا و بخشش باشد، و ملاحظه استحقاق، و عدم استحقاق در حق مردم نداشته باشد، بلكه سعى كند تمام مردم را از لطف و محبت، و عنايت و رحمت خود بهره مند سازد، و همه دل ها را با اخلاق و عمل خود شاد نمايد، و بكوشد در اين راه عرشى به هيچ گونه بن بستى دچار نشود، و سستى و كسالت در اين برنامه الهى به خود راه ندهد.

 

 

پاى بندى به گفتن حق هر چند گران آيد

اعلام حق، از اعظم واجبات الهيّه است، و سكوت از حق از بزرگترين محرمات.

اگر به وسيله اهل ايمان، آنچه كه حق است گفته نشود، قطعاً مسئله حق در هر زمينه اى از زمينه هاى زندگى در خانه و خانواده، و اجتماع و جامعه به بوته فراموشى مى رود، و فساد و افساد جاى آن را مى گيرد، و بازار حسنات و فضايل دچار ورشكستگى و فساد مى شود.

 

گفتار حق در آيات و روايات

آيات و روايات سفارش مى كنند، حق را با زبان خوداعلام كنيد، و از گفتن آن مضايقه نداشته باشيد گرچه بر شما سنگين آيد و يا به ضرر شما تمام شود. اين ضرر بدون شك ضررى ظاهرى است كه در باطنش رضايت حق و بهشت عنبر سرشت قرار دارد.

يا ايُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُونُوا قَوّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلّهِ وَلَوْ عَلى انْفُسِكُمْ اوِ الْوَالِدَيْنِ وَ الْاقْرَبينَ» «10»

اى اهل ايمان! [همواره در همه امور زندگى ] قيام كننده به عدل، و گواهى دهنده براى خدا باشيد، هر چند به زيان خود يا پدر و مادر يا خويشانتان باشد.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

اتْقَى النّاسِ مَنْ قالَ الْحَقَّ فيما لَهُ وَعَلَيْهِ. «11»

پرهيزكارترين مردم كسى است كه حق بگويد در آنچه كه به نفع و به ضرر اوست.

حضرت باقر عليه السلام فرمود:

قُلِ الْحَقَّ وَلَوْ عَلى نَفْسِكَ. «12»

حق را بگو گرچه به ضرر خودت باشد.

امام صادق عليه السلام فرمود:

انَّ مِنْ حَقيقَةِ الْايمانِ انْ تُؤْثِرَ الْحَقَّ وَ انْ ضَرَّكَ عَلَى الْباطِلِ وَ انْ نَفَعَكَ. «13»

از حقيقت ايمان است كه حق را گرچه به ضررت باشد بر باطل گرچه به سودت باشد مقدم بدارى.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

الا لا يَمْنَعَنَّ رَجُلًا مَهابَةُ النّاسِ انْ يَتَكَلَّمَ بِالْحَقِّ اذا عَلِمَهُ، الا انَّ افْضَلَ الْجِهادِ كَلِمَةُ حَقٍّ عِنْدَ سُلْطانٍ جائِرٍ. «14»

اى مردم! ترس از افراد، شما را مانع از گفتن حقى كه مى دانيد نشود، بدانيد كه بالاترين جهاد گفتن حق در برابر سلطان ستمگر است.

در مسئله بيان حق گرچه به ضرر خود باشد، عمل حضرت آسيه، و مؤمن آل فرعون، و حبيب نجّار، و ابوذر غفارى، و ميثم تمّار، و رشيد هجرى و حجر بن عدى و امثال اينان براى ما حجت شرعى ودليل الهى است.

 

 

پی نوشت ها:

 

 

 

______________________________

 

 

(1)- انسان (76): 8

(2)- انسان (76): 9.

(3)- من لايحضره الفقيه: 4/ 33، حديث 5019؛ مجموعة ورّام: 2/ 10؛ وسائل الشيعة: 28/ 56، باب 31، حديث 34201.

(4)- بحار الأنوار: 13/ 302، باب 10، حديث 22.

(5)- مجموعة ورّام: 1/ 113.

(6)- بحار الأنوار: 70/ 384، باب 140، حديث 1؛ الكافى: 2/ 356، حديث 1.

(7)- بحار الأنوار: 72/ 213، باب 65، حديث 5؛ وسائل الشيعة: 3/ 266، باب 78، حديث 3606.

(8)- مجموعة ورّام: 1/ 110.

(9)- بحار الأنوار: 72/ 142، باب 56، حديث 1؛ وسائل الشيعة: 12/ 300، باب 159، حديث 16356.

(10)- نساء (4): 135.

(11)- بحار الأنوار: 67/ 288، باب 56، حديث 15؛ معانى الاخبار: 195، حديث 1.

(12)- بحار الأنوار: 71/ 157، باب 10، حديث 2؛ الأمالى، شيخ صدوق: 71، حديث 2.

(13)- بحار الأنوار: 67/ 106، باب 48، حديث 2؛ الخصال: 1/ 53، حديث 70.

(14)- كنز العمال: 15/ 923، ذيل حديث 43587؛ فيض القدير: 2/ 228.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه

آثار تربیتی انفاق در راه خدا
ضمانت استجابت دعا
نشانه های خدا در قرآن
سخنی درباره امام حسن عسکری علیه السلام  
دو جریان فرهنگ ساز
راه هایی برای بخشیده شدن گناهان !
افزایش رزق و روزی با نسخه‌ امام جواد (ع)
امام جواد (ع) در آثار استاد انصاریان
سوره ای از قران جهت عشق و محبت
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^