فارسی
پنجشنبه 06 ارديبهشت 1403 - الخميس 15 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

گسترش عدالت‏

 

منابع مقاله:

کتاب  : تفسير و شرح صحيفه سجاديه، جلد هشتم

نوشته: حضرت استاد حسین انصاریان

 

 

عظمت و ارزش عدالت در نظام هستى، و در تمام شؤون حيات انسان، و آثار و فوائد و منافعش چيزى نيست كه بر كسى پوشيده باشد. عدل و عدالت در پيكره هستى به منزله روح، و در جسم و بدن حيات انسان به مانند جان است.

اگر نور عدالت در كشور هستى نبود، چيزى بر جاى خود برقرار نمى ماند، و جز فساد و افساد از عناصر حيات توقع نمى رفت. اگر تكيه گاه هستى عدالت نبود، از نظام آفرينش هم خبرى نبود.

ظلمى كه در تمام شؤون زندگى بر انسان مى رود، به خاطر اين است كه جاى عدل خالى است.

اگر عدالت در زندگى بشر حكم فرما بود، حيات و شؤونش جز گل و گلستان و سرسبزى و خرمى و شور و نشاط، و آرامش و امنيّت، چيزى نبود.

غارت غارتگران، ستم ستمكاران، ظلم ظالمان، جهل جاهلان، زورگوئى زورگويان، جنايت بى خبران، اطواربى خردان همه و همه معلول بى عدالتى است.

 

عدل و عدالت در قرآن

خداوند متعال مى فرمايد:

يا ايُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُونُوا قَوّامِينَ لِلّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لايَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى انْ لاتَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ اقْرَبُ لِلتَّقْوى وَاتَّقُوا اللّهَ انَّ اللّهَ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ» «1»

اى اهل ايمان! همواره [در همه امور] قيام كننده براى خدا و گواهان به عدل و داد باشيد. و نبايد دشمنى با گروهى شما را بر آن دارد كه عدالت نورزيد؛ عدالت كنيد كه آن به پرهيزكارى نزديك تر است. و از خدا پروا كنيد؛ زيرا خدا به آنچه انجام مى دهيد آگاه است.

وَاذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ كانَ ذا قُرْبى» «2»

و هنگامى كه سخن گوييد، عدالت ورزيد هر چند درباره خويشان باشد.

وَ اذا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النّاسِ انْ تَحْكُمُوا بِالعَدْلِ» «3»

و هنگامى كه ميان مردم داورى مى كنيد، به عدالت داورى كنيد.

قرآن كريم در مسائل اجتماعى و خانوادگى و فردى، وحتى به هنگام سخن گفتن كه چيزى به نظر مردم نمى آيد، و در برنامه هاى سياسى و حكومتى، تمام مردم را امر به عدالت مى نمايد.

قسط و عدالت اگر در امور ظاهرى و باطنى رعايت نگردد، دنيا و آخرت مردم رو به ويرانى خواهد رفت.

گفتار حق، و عمل به حق، و حركت بر اساس نظام شريعت، و اجراى حدود الهى، و عدم ملاحظه دوستى و رفاقت و خويشاوندى و نزديكى چيزى جز عدل و عدالت نيست.

انسان عادل در پيشگاه حضرت حق از چنان ارزشى برخوردار است. خداوند شهادت و حكميّت او را در امور مالى و خانوادگى و اجتماعى پذيرفته است!!

ظالم مورد نفرت، و مستحق لعنت تمام لعنت كنندگان است.

كَيْفَ يَهْدِى اللّهُ قَوْماً كَفَرُوا بَعْدَ إيمانِهِمْ وَ شَهِدُوا انَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَ جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ وَ اللّهُ لايَهدِى الْقَومَ الظّالِمينَ* اولِئكَ جَزاؤُهُمْ انَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللّهِ وَ الْمَلئكَةِ وَ الناسِ اجْمَعينَ» «4»

چگونه خدا گروهى را هدايت كند كه بعد از آن كه ايمان آوردند، و به حقّانيّت رسول اسلام شهادت دادند، و دلايل روشن و آشكار براى آنان آمد، كافر شدند؟ و خدا گروه ستمكاران را هدايت نمى كند.* اينان كيفرشان اين است كه لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آنان است.

 

عدل و عدالت در روايات

رسول خدا صلى الله عليه و آله مى فرمايد:

عَدْلُ ساعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبادَةِ سَبْعينَ سَنَةً قيامِ لَيْلِها وَ صِيامِ نَهارِها. وَجَوْرُ ساعَةٍ فى حُكْمٍ اشَدُّ عِنْدَ اللّهِ مِنْ مَعاصى سِتّينَ سَنَةً. «5»

يك ساعت عدالت از هفتاد سال عبادت كه تمام شب هايش نماز و روزهايش روزه باشد بهتر است، و يك ساعت ستم ورزيدن در حكومت، از شصت سال ستمگرى در نزد خداوند شديدتر است.

حضرت مولى الموحدين على عليه السلام مى فرمايد:

الْعَدْلُ اساسٌ بِهِ قِوامُ الْعالَمِ. «6»

عدل بنيانى است كه بر پائى جهان به آن است.

انَّ الْعَدْلَ ميزانٌ للّهِ سبحانَه الَّذى وَضَعَهُ فى الحَقِّ وَ نَصَبَهُ لِاقامَةِ الْحَقِّ، فَلا تُخالِفْهُ فِى ميزانِهِ، وَ لاتُعارِضْهُ فِى سُلْطانِهِ. «7»

عدل ترازوى خداوند است كه آن را براى انسان و جهت بپاداشتن حق قرار داده و نصب فرموده، پس خدا را در ميزانش مخالفت مكن، و با حضرت او در قدرت و سلطنتش به معارضه برمخيز.

الْعَدْلُ يُصْلِحُ الرَّعِيَّةَ. «8»

عدالت، رعيّت را در تمام برنامه هاى زندگيش اصلاح مى نمايد.

بِالْعَدْلِ تَتَضَاعَفُ الْبَرَكاتُ. «9»

باعدالت، بركات حق بر انسان دو چندان مى شود.

ما عَمُرَتِ الْبِلادُ بِمِثْلِ الْعَدْلِ. «0

به چيزى همانند عدل، شهرها آباد نشد.

فِى الْعَدْلِ الْاقْتِداءُ بِسُنَّةِ اللّهِ. «11»

درعدالت اقتداى به روش الهى است.

الْعَدْلُ زينَةُ الْايمانِ. «12»

عدل زيبائى ايمان است.

الْعَدْلُ رأْسُ الْايمانِ، وَجِماعُ الْاحْسانِ، وَ اعْلى مَراتِبِ الْايمانِ. «13»

عدل سرچشمه و آغاز ايمان و همه خوبى ها، و برترين درجات ايمان است.

الْعَدْلُ حَياةٌ. «14»

عدالت زندگى است.

سُئِلَ الصّادِقُ عليه السلام عَنْ صِفَةِ الْعَدْلِ مِنَ الرَّجُلِ، فَقالَ عليه السلام: اذا غَضَّ طَرْفَهُ عَنِ الْمَحارِمِ، وَ لِسانَهُ عَنِ الْمَآثِمِ، وَ كَفَّهُ عَنِ الْمَظالِمِ. «15»

از حضرت صادق عليه السلام از چگونگى عدالت مرد پرسيدند؛ فرمود: چون ديده از محارم بپوشد، و زبان از گفتارى كه گناه است ببندد، و دست از ستم بازدارد عادل است.

از رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت شده:

مَنْ عامَلَ النّاسَ فَلَمْ يَظْلِمْهُمْ، وَحَدَّثَهُمْ فَلَمْ يَكْذِبْهُمْ، وَ وَعَدَهُمْ فَلَمْ يُخْلِفْهُمْ فَهُوَ مِمَّنْ كَمُلَتْ مُرُوَّتُهُ، وَ ظَهَرَتْ عَدالَتُهُ، وَ وَجَبَتْ اخُوَّتُهُ، وَ حَرُمَتْ غَيْبَتُهُ. «16»

كسى كه در رفتار با مردم ظلم نورزد، و در گفتار با مردم دروغ نگويد، و در وعده به مردم تخلّف نكند، مروتش كامل و عدالتش ظاهر و اخوتش واجب و غيبتش حرام است.

مَنْ صاحَبَ النّاسَ بِالَّذى يَجِبُ انْ يُصاحِبُوهُ كانَ عَدْلًا. «17»

كسى كه با مردم معاشرت نمايد، به صورتى كه دوست دارد مردم با او معاشرت كنند، عادل است.

امام على عليه السلام مى فرمايد:

مَنْ طابَقَ سِرُّهُ عَلانِيَتَهُ، وَ وافَقَ فِعْلُهُ مَقالَتَهُ، فَهُوَ الَّذى ادَّى الْامانَةَ، وَ تَحَقَّقَتْ عَدالَتُهُ. «18»

آن كه درونش با برونش يكى باشد، و عملش با گفتارش يك واحد جلوه كند، امانت را ادا كرده و عدالتش تحقق يافته است.

و نيز آن حضرت فرمود:

اسْتَعِنْ عَلى الْعَدْلِ بِحُسْنِ النِّيَّةِ فِى الرَّعِيَّةِ، وَ قِلَّةِ الطَّمَعِ، وَ كَثْرَةِ الْوَرَعِ. «19»

از حسن نيّت در رعيّت، و طمع كم نسبت به مال دنيا، و زيادى پاكدامنى، براى به دست آوردن عدالت يارى بجو.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

مِنْ اشَدِّ النّاسِ عَذاباً يَوْمَ الْقِيامَةِ ابْليسُ وَ فِرْعَوْنُ وَ قاتِلُ النَّفْسِ، وَ رابِعُهُمُ سُلْطانٌ جائِرٌ. «20»

از شديدترين مردم در جهت عذاب در روز قيامت، ابليس و فرعون و قاتل و چهارمى آنها حاكم ستمگر است.

زنام بهره نبرديم غير بدنامى

 

زكام صرفه نبرديم غير ناكامى

شكسته شيشه تقوا به سنگ رسوائى

 

گسست سبحه طاعت به دست بدنامى

بيار باده كه اين آتش سلامت سوز

 

برون كند زتن مرد علت خامى

مپرس جز زخراباتيان بى سرو پا

 

رموز عاشقى و مستى و مى آشامى

زبان عشق زبانيست كاهل دل دانند

 

نه تازى است و نه هندى نه فارس نى سامى

زدست عشق روان گير جام جمشيدى

 

بپاى عقل درافكن كمند بهرامى

     

(وحدت)

 

ظلم و ظالم در قرآن

گناه ظلم گناهى نيست كه به آسانى بتوان از آن گذشت، ظلم و ستم در هر زمينه اى از نظر حق و انبيا و امامان و اولياى الهى قبيح و موجب به هم ريختن نظام زندگى، و در مضيقه قرارگرفتن مردم، و موجب عذاب الهى است.

وَاللّهُ لايُحِبُّ الظّالِمينَ» «21»

و خدا ستمكاران را [كه به دين كافر شدند، يا از دين فقط به اسم آن قناعت كردند] دوست ندارد.

انَّهُ لايُفْلِحُ الظّالِمُونَ» «22»

يقيناً ستمكاران، رستگار نخواهند بود.

بَلِ الظّالِمُونَ فِى ضَلالٍ مُبينٍ» «23»

بلكه ستمكاران در گمراهى آشكارى هستند.

 

ظلم و ظالم در روايات

امام على عليه السلام مى فرمايد:

الظُّلْمُ امُّ الرَّذائِلِ. «24»

ستم ريشه تمام پستى هاست.

الظُّلْمُ فِى الدُّنْيا بَوارٌ، وَ فِى الْآخِرَةِ دَمارٌ. «52»

ستم در دنيا تباهى و در آخرت عذاب است.

الظُّلْمُ يُزِلُّ القَدَمَ، و يَسْلُبُ النِّعَمَ، وَ يُهْلِكُ الامَمَ. «62»

ستم باعث لغزش قدم و از دست رفتن نعمت و هلاك ملّت هاست.

اقْدَمُوا عَلَى اللّهِ مَظْلُومِينَ، وَ لاتَقْدَمُوا ظالِمينَ. «27»

مظلوم بر خدا وارد شويد و ظالم وارد نشويد.

مَنْ ظَلَمَ عِبادَ اللّهِ كانَ اللّهُ خَصْمَهُ دُونَ عِبادِهِ. «28»

و هر كه به بندگان خدا ستم كند خداوند به جاى بندگان ستمديده دشمن او مى باشد.

بِئْسَ الزّادُ الَى الْمَعادِ الْعُدْوانُ عَلَى الْعِبادِ. «29»

ستم بر بندگان توشه بدى براى جهان آخرت است.

وَاللَّهِ لَوْ اعْطيتُ الْاقَاليمَ السَّبْعَةَ بِما تَحْتَ افْلاكِها عَلى انْ اعْصَى اللّهَ فِى نَمْلَةٍ اسْلُبُها جُلْبَ شَعيرَةٍ ما فَعَلْتُهُ. «30»

به خدا قسم! اگر هفت اقليم را با آنچه زير آسمان هاست به من بدهند تا خداوند را با ربودن پوست جوى از دهان مورچه معصيت كنم به چنين كارى دست نمى زنم!.

ايّاكَ وَ الظُّلْمَ، فَانَّهُ يَزُولُ عَمَّنْ تَظْلِمُهُ وَ يَبْقى عَلَيْكَ. «31»

از ستم دورى كن كه رنج و ناراحتيش از مظلوم مى گذرد و گناهش بر تو باقى ماند.

ايّاكَ وَ الظُّلْمَ، فَانَّهُ اكْبَرُ الْمَعاصِى. «32»

برتو باد پرهيز از ستمگرى كه آن از بزرگترين گناهان است.

ايّاكُمْ وَ الظُّلْمَ فَانَّهُ يُخْرِبُ قُلُوبَكُمْ. «33»

بر تو بادپرهيز از ستم كه ظلم و ستم دل ها را خراب مى كند.

ايّاكَ وَ الْجَوْرَ، فَانَّ الْجائِرَ لايَريحُ رائِحَةَ الْجَنَّةِ. «34»

بر تو باد دورى از ستم كه ستمكار بوى بهشت را استشمام نمى كند.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

اتَّقُوا الظُّلْمَ، فَانَّهُ ظُلُماتُ يَوْمِ الْقِيامَةِ. «35»

از ستمگرى بپرهيزيد كه تاريكى هاى در قيامت است.

قالَ رَجُلٌ لِلنَّبِىِّ صلى الله عليه و آله: احِبُّ انْ احْشَرَ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِى النُّورِ، قالَ: لاتَظْلِمْ احَداً تُحْشَرْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِى النُّورِ. «36»

مردى به رسول خدا صلى الله عليه و آله عرضه داشت، دوست دارم در قيامت در نور محشور شوم، فرمود: به احدى ستم مكن در قيامت در نور محشور مى شوى.

 

 

 

پی نوشت ها:

 

 

______________________________

 

(1)- مائده (5): 8.

(2)- انعام (6): 152.

(3)- نساء (4): 58.

(4)- آل عمران (3): 86- 87.

(5)- بحار الأنوار: 72/ 352، باب 81، حديث 61؛ جامع الأخبار: 154.

(6)- بحار الأنوار: 75/ 83، باب 16، حديث 87.

(7)- غرر الحكم: 99، حديث 1696.

(8)- غرر الحكم: 340، حديث 7759.

(9)- غرر الحكم: 446، حديث 10226.

(10)- مستدرك الوسائل: 11/ 320، باب 37.

(11)- غرر الحكم: 340، حديث 7765.

(12)- بحار الأنوار: 75/ 80، باب 16، حديث 65.

(13)- غرر الحكم: 446، حديث 10206.

(14)- غرر الحكم: 99، حديث 1699.

(15)- بحار الأنوار: 75/ 247، باب 23؛ مستدرك الوسائل: 11/ 317، باب 37، حديث 13141.

(16)- بحار الأنوار: 67/ 1، باب 39، حديث 1؛ الخصال: 1/ 208، حديث 28.

(17)- بحار الأنوار: 74/ 173، باب 7؛ أعلام الدين: 152.

(18)- غرر الحكم: 211، حديث 4069.

(19)- مستدرك الوسائل: 11/ 319، باب 37؛ غرر الحكم: 341، حديث 7795.

(20)- وسائل الشيعة: 8/ 420، باب 69، حديث 11067؛ ثواب الاعمال: 287.

(21)- آل عمران (3): 57.

(22)- انعام (6): 21.

(32)- لقمان (31): 11.

(42)- غرر الحكم: 455، حديث 10379.

(52)- غرر الحكم: 457، حديث 10437.

(62)- غرر الحكم: 456، حديث 10411؛ عيون الحكم و المواعظ: 52.

(27)- نهج البلاغه: خطبه 151.

(28)- نهج البلاغه: نامه 53.

(29)- نهج البلاغه: حكمت 221.

(30)- نهج البلاغه: خطبه 215.

(31)- غرر الحكم: 455، حديث 10438.

(32)- غرر الحكم: 457، حديث 10438.

 (33)- بحار الأنوار: 72/ 315، باب 79، حديث 34؛ مستدرك الوسائل: 12/ 103، باب 77، حديث 13635.

 (34)- غرر الحكم: 457، حديث 10439.

 (35)- الكافى: 2/ 332، حديث 10، وسائل الشيعة: 16/ 46، باب 77، حديث 20941.

 

 (36)- كنز العمال: 16/ 128؛ ميزان الحكمة: 4/ 3391.


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

دردم، زکودکی است که با روی همچو ماه از وصال ...
کوچه کوچه می روم از احسان محسنی فر
حضرت زينب كبرى (سلام الله عليها)
امام مهدی (عج) در قرآن
چگونگی انتقام شهدای کربلا
ربوبيّت در دعاى عرفه‏
حجاب از نگاه استاد انصاریان
سیره عبادی امام کاظم علیه السلام
منقذ بن مره عبدى
راز سر به مهر سوره "یاسین"

بیشترین بازدید این مجموعه

شخصیت عالم ربانی حضرت آیت الله شیخ حسنعلی ...
آثار فضیلت جوئی و عبادت
جلوه هایی از فرهنگ شهادت در شعر انقلاب.
آرزوى مرگ
مقام پیامبری اختیاری است یا اجباری؟
بررسی فریضه الهی نماز، تاثیر و جایگاه آن در زندگي ...
راه های افزایش محبوبیت
شفاعت قرآن در قیامت
نگاهي گذرا بر زندگينامه حضرت معصومه (سلام الله ...
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^