انبيا و رسل الاهي که جميع اعضا و جوارح بدنشان عامل و خادم فرمانهاي خدا بود، از بهترين و سودمندترين زندگي برخوردار بودند.
قرآن کريم جملهای را ازحضرت مسيح نقل ميکند که به مردم زمان خود فرمود:
(وَ جَعَلَني مُبارَكاً أَيْنَ ما كُنْتُ وَ أَوْصاني بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَيًّا)
آن حضرت نگفت خودم انسان مبارکي هستم، بلکه فرمود: خدا مرا مبارک قرار داده است. کلمة مبارک به معناي سود و دائمي منفعتِ فراوان و هميشگي است.
به مردم ميفرمايد: خدا مرا مبارک قرار داد؛ يعني مرا انسان پرسودي قرار داد كه سود و نفع من به دست خداوند است؛ و این منفعت موقت و محدود نیست. چنین کسی هميشه سودمند و بامنفعت است.
اگر بخواهيم با چشم عقل به (وَ جَعَلَنِي) نگاه کنيم، اين معنا برداشت میشود كه خدا من را سودمند قرار داده است، يعني خداوند متعال براي من انسان، گنج ايمان، اعتقاد و محبت به خود را قرار داده است؛ مكان آن گنج هم قلب است و براي همة اعضا و جوارح من مسؤوليتها، وظايف و تکاليفي مقرر کرده است.
من با داشتن چنين قلبي و چنين اعضا و جوارحي که درگردونه فرمانهاي حکيمانه پروردگار ميچرخد، مبارک و بابركت شدهام. معنای (جَعَلَني مُبارَكاً) اين نيست که اجباراً مرا مبارک قرار داده است؛ بلکه منظور آن است که راه مبارک شدن را پيش روي من باز کرد. باز بودن راه مبارك شدن هيچ اختصاصي به انبيا و ائمه طاهرين: ندارد. دليل آن هم آيات قرآن مجيد است؛ به ویژه، آيات شريفهاي که در سورة بقره در داستان خلقت انسان آمده است.
منبع : پایگاه عرفان