فارسی
جمعه 10 فروردين 1403 - الجمعة 18 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

گناه و سبب آن - جلسه بیست و هفتم – (متن کامل + عناوین)

 

ويژگى هاى شيعه

 

تهران، حسينيه على اكبر  عليه السلام (جوانان) دهه اول جمادى الاول 1424

الحمدلله رب العالمين و صلّى الله على جميع الانبياء والمرسلين و صلّ على محمد و آله الطاهرين.

 

حضرت صادق  عليه السلام حقايقى رابه عنوان نشانه هاى شيعه بيان مى كنند.[1] كه  عبارت از ارزش هاى ذاتى است؛ نه اينكه چون خداوند يا پيغمبر  صلى الله عليه و آله يا امام معصوم  عليه السلامفرموده ارزش پيدا كرده است.

عدالت ذاتاً ارزش دارد. خدا نفرموده من به عدالت ارزش مى دهم. خدا فقط در قرآن مى فرمايد:

من شما را به عدالت امر مى كنم.[2] نه اينكه چون امر فرموده ارزش پيدا كرده است. يك حقيقت با ارزش را امر مى كند كه به كار بگيريد، خيلى از اين ويژگى هايى كه ائمه  عليهم السلام ما مخصوصاً حضرت صادق  عليه السلام درباره شيعه بيان مى كنند از اوصاف خود پروردگار است كه چون شيعه دراين مكتب تعليم مى بيند، همرنگ خدا مى شود.

در آيات آخر سوره توبه در باره پيغمبر مى فرمايد:

 

« بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ »[3]

 

ما به خدا نمى گوييم يا رئوف، يا رحيم. پروردگار مى فرمايد: پيغمبر رؤوف و رحيم است، اين رأفت يا رحمت كه از ويژگى هاى پيغمبر  صلى الله عليه و آله شمرده شده دو صفت از صفات پروردگار است، فرقش فقط در خدا و پيغمبر، بى نهايت بودن است.

رأفت در وجود حق بى نهايت است. در پيغمبر  صلى الله عليه و آله به اندازه سعه وجودى اوست كه نسبت به همه جهانيان اين رأفت و رحمت فراگير است.[4]

چنان كه در قرآن مى فرمايد:

 

« وَ مَآ أَرْسَلْنَـكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِّلْعَــلَمِينَ »[5]

 

او به اين مقدار رحمت دارد كه صرف همه جهانيان كند.

 


از عبادت نى توان الله شد

 مى توان موسى كليم الله شد[6]



 

كمال انسانيت

اگر همه كمالات را انسان در خود جمع كند، خدا نمى شود. ولى مى تواند تبديل به ابراهيم  عليه السلام و مسيح  عليه السلام و يحيى  عليه السلام شود. تنها مقامى كه آدم به دست نمى آورد مقام خدايى است. تنها مقامى كه غير انبيا به دست نمى آورند مقام نبوت است. تنها مقامى كه غير از امامان معصوم به دست نمى آورند، مقام امامت
است.
[7]

اين سه مقام را كنار بگذاريم، هر مقامى را انسان مى تواند به آن برسد. هر وقت كه شروع كند مى تواند به آن برسد.

تا آدم زنده است دير نيست. اما وقتى كه آثار عالم آخرت پيدا شود و پرده ها را كنار بزنند.

مى فرمايد:

 

« فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَـآءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ »[8]

 

پرده روى چشم تو را كنار زديم و آن وقت چشم تيز بين تو آنچه را در دنيا از زبان قرآن و انبيا باور نكرده حالا باور مى كند كه آن وقت دير شده است.

 

توبه از گناه

يك حقيقت با ارزش توبه است. توبه يعنى قطع رابطه با گناه، گناهكار يك جاده را مى رود وقتى توفيق توبه پيدا مى كند.

يعنى جاده او شيطانى بوده و حالا پشت به جاده شيطان كرده و توبه مى كند. يعنى سالك راه الهى مى شود. اميرالمؤمنين توبه را از نظر اثر اين گونه تعريف مى كنند

 

« لا شفيع انجح من التوبه »[9]

 

هيچ قدرتى نيرومندتر از توبه براى نجات دادن انسان نيست. توبه فيض خداست و امر خداست. ولى قرآن مجيد، توبه اين سپر پرمنفعت را بعد از مرگ به طور كلى بى اثر مى داند.

در سوره نساء مى فرمايد:

 

« وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّـٔاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّى تُبْتُ الْـٔـنَ وَلاَ الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُوْلئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا »[10]


كسى كه مرگش برسد، قبل از مرگ چشم او سوسو مى كند و پرده دنيايى كنار رفته، آثار آخرت و ملائكه و عذاب و اوضاع قيامت را مى بيند. قرآن مى فرمايد:

پيوسته تا همان روز آخر اهل گناه بود حالا كه آثار قيامت را مى بيند با همه وجود مى گويد توبه كردم.

قرآن مى فرمايد: اين توبه هيچ ارزشى ندارد.[11]

اتفاقاً قرآن نقل مى كند: توبه فرعون در حال غرق شدن بوده وقتى ديد لشكر و حكومت و تخت و بخت از دست رفت. امواج رود نيل به او هجوم مى كند. واقعاً فرياد زد:

 

« ءَامَنتُ أَنَّهُ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ الَّذِى ءَامَنَتْ بِهِ بَنُواْ إِسْرَ ءِيلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ »[12]

 

خداى موسى و هارون را قبول كردم خدا به او فرمود: الان قبول كردى كه كار از كار گذشته است. ديگر عمرى ندارى.[13]

 

« ألآنَ وَ قَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ »[14]

 

آن وقت كه ظلم مى كردى و مردم را مى كشتى و پول مردم را غارت مى كردى و به مردم زور مى گفتى، آن وقت بايد آدم مى شدى.

الان براى آدم شدن جا و زمان ندارى.

قرآن مى فرمايد:


 

« أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ »[15]

غرق او را فرا گرفت. و مهلت او تمام بود. ديگر آن توبه هم به درد نمى خورد، قرآن مى فرمايد: آن وقت كه عصيان و طغيان داشتى، بايد توبه مى كردى. بيست و پنج سال هم فرعون و اطرافيان او به موسى مى خنديدند. حتى به دلقك پول داده بودند كه نمد چوپانى كه موسى در سرما به تن مى كرد را بپوشد. و با تقليد و ادا درآوردن، فرعون و اطرافيان او را بخنداند. اما همه اين خنده ها را خدا جواب مى دهد، بعد خنده ها گريه فراوان خواهد بود كه به درد نمى خورد:[16]

 

« فَلْيَضْحَكُواْ قَلِيلاً وَلْيَبْكُواْ كَثِيرًا »[17]

 

آيه خطاب به يهود است. خنده هايتان را كم كنيد، گريه تان را زياد كنيد، خبر نداريد پشت پرده برايتان چه خبر است. پيغمبراكرم  صلى الله عليه و آله فرمود:

آنچه را من از پشت پرده مى بينم اگر شما ببينيد « فَلْيَضْحَكُواْ قَلِيلاً » خيلى  خنده تان كم مى شود. كه خدا به ما چشم پشت پرده را داده كه مشاهده مى كنيم.

 

 

حكايت حضرت مسيح و مرده

يكى از كارهايى كه مسيح به اذن من انجام مى داد، زنده كردن مردگان بود. فقط او اين كار را مى كرد. اين از معجزات اختصاصى مسيح بود. او روزى در شهر ناصريه فلسطين، محل تولد خودش، از كنار يك قبرستان خيلى كهنه عبور مى كرد، عرض كرد: خدايا به من اجازه مى دهى با يك مرده صحبت كنم.

خطاب رسيد: بله. هر قبرى را دلت مى خواهد انتخاب كن، صاحبش را صدا كن.

در ضمن طبق آيات قرآن و روايات آنانى كه بين ما بودند، از دنيا رفتند، به ما اشراف دارند و خبرهاى ما را مى گيرند. ما از آنها نمى توانيم خبر بگيريم.[18]


امام باقر  عليه السلام مى فرمايد:

شب هاى جمعه تمام ارواح و اموات در كنار خانه ها و پنجره ها با شما حرف مى زنند، شما مى شنويد، اظهار ناراحتى مى كنند و مى گويند: ما گرفتاريم ما نماز و روزه داريم، ما خمس بدهكاريم، ما براى شما حمالى كرديم، چرا به داد ما نمى رسيد.[19]

اگر پدر و مادرتان مرده اند به فكرشان باشيد. اگر نمازى يا روزه دارند خودتان بگيريد يا پول بدهيد بخوانند.

عيسى  عليه السلام قبرى قديمى را انتخاب كرد و گفت صاحب قبر با من حرف بزن. قبر لرزيد و خاك ها كنار رفت.

يك پيرمرد محاسن سفيد، حدود هفتاد سال از قبر بلند شد گفت: السلام عليك يا روح الله. عيسى  عليه السلام گفت: تو مرا مى شناسى؟

گفت: بله، چون الان به من گفتند: تو را برمى گردانيم، مسيح مى خواهد با تو حرف بزند.

گفت: چند سال مرده اى؟ گفت: هشتصد سال.

گفت: در برزخ خوش مى گذرد؟ بى دين بودى؟ گفت: نه، من به پيغمبر آن روزگار ايمان داشتم، اهل عبادت و بندگى بودم. چرا در برزخ ناراحت هستى؟ گفت: يك بار پولى از مال يتيم پيش من ماند و من برنگرداندم. از روزى كه مُردم
در تلخى ماندن آن پول يتيم مانده ام و اين تلخى از كام من رد نمى شود.
[20]

 

« وَ لاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى »[21]

 

بار سنگين نماز را هيچ سنگين بارى بر نمى دارد. قيامت خيلى عجيب است.

ابن عباس مى فرمايد:

مادرى در قيامت به جوان خود مى گويد: من يك عمل كم دارم كه مرا نجات بدهند، از اعمال خودت يك عمل به من بده. حضرت مى فرمايد: جوان فرار مى كند كه مادر حرفش را ادامه ندهد.[22]

 

« وَ مَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ »[23]

 

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


 


پی نوشت ها:

 

 

 

 

 

 



[1] ـ الكافي: 2/238، حديث 27؛ «عَنْ مِهْزَمٍ الْأَسَدِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ  عليه السلام يَا مِهْزَمُ شِيعَتُنَا مَنْ لاَ يَعْدُو صَوْتُهُ سَمْعَهُ وَ لاَ شَحْنَاؤهُ بَدَنَهُ وَ لاَ يَمْتَدِحُ بِنَا مُعْلِناً وَ لاَ يُجَالِسُ لَنَا عَائِباً وَ لاَ يُخَاصِمُ لَنَا قَالِياً إِنْ لَقِيَ مُؤمِناً أَكْرَمَهُ وَ إِنْ لَقِيَ جَاهِلاً هَجَرَهُ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَكَيْفَ أَصْنَعُ بِهَؤلاَءِ الْمُتَشَيِّعَةِ قَالَ فِيهِمُ التَّمْيِيزُ وَ فِيهِمُ التَّبْدِيلُ وَ فِيهِمُ التَّمْحِيصُ تَأْتِي عَلَيْهِمْ سِنُونَ تُفْنِيهِمْ وَ طَاعُونٌ يَقْتُلُهُمْ وَ اخْتِلاَفٌ يُبَدِّدُهُمْ شِيعَتُنَا مَنْ لاَ يَهِرُّ هَرِيرَ الْكَلْبِ وَ لاَ يَطْمَعُ طَمَعَ الْغُرَابِ وَ لاَ يَسْأَلُ عَدُوَّنَا وَ إِنْ مَاتَ جُوعاً قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَأَيْنَ أَطْلُبُ هَؤلاَءِ قَالَ فِي أَطْرَافِ الْأَرْضِ أُولَئِكَ الْخَفِيضُ عَيْشُهُمْ الْمُنْتَقِلَةُ دِيَارُهُمْ إِنْ شَهِدُوا لَمْ يُعْرَفُوا وَ إِنْ غَابُوا لَمْ يُفْتَقَدُوا وَ مِنَ الْمَوْتِ لاَ يَجْزَعُونَ وَ فِي الْقُبُورِ يَتَزَاوَرُونَ وَ إِنْ لَجَأَ إِلَيْهِمْ ذُو حَاجَةٍ مِنْهُمْ رَحِمُوهُ لَنْ تَخْتَلِفَ قُلُوبُهُمْ وَ إِنِ اخْتَلَفَ بِهِمُ الدَّارُ ثُمَّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللّهِ  صلى الله عليه و آله َّٔنَا الْمَدِينَةُ وَ عَلِيٌّ الْبَابُ وَ كَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ يَدْخُلُ الْمَدِينَةَ لاَ مِنْ قِبَلِ الْبَابِ وَ كَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ يُحِبُّنِي وَ يُبْغِضُ عَلِيّاً  عليه السلام.»

هم چنين آمده: وسائل الشيعة: 4/57، باب 13، حديث 4498؛ «عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قَالَ الصَّادِقُ  عليه السلامشِيعَتُنَا أَهْلُ الْوَرَعِ وَ الاِجْتِهَادِ وَ أَهْلُ الْوَفَاءِ وَ الْأَمَانَةِ وَ أَهْلُ الزُّهْدِ وَ الْعِبَادَةِ أَصْحَابُ الاْءِحْدَى وَ خَمْسِينَ رَكْعَةً فِي الْيَوْمِ وَ اللَّيْلَةِ الْقَائِمُونَ بِاللَّيْلِ الصَّائِمُونَ بِالنَّهَارِ يُزَكُّونَ أَمْوَالَهُمْ وَ يَحُجُّونَ الْبَيْتَ وَ يَجْتَنِبُونَ كُلَّ مُحَرَّمٍ.»

و نيز آمده: صفات الشيعة: 10؛ «عن أبي جعفر  عليه السلام أنه قال يا أبا المقدام إنما شيعة علي  عليه السلامالشاحبون الناحلون الذابلون ذابلة شفاههم من القيام خميصة بطونهم مصفرة ألوانهم متغيرة وجوههم إذا جنهم الليل اتخذوا الأرض فراشا و استقبلوها بجباههم باكية عيونهم كثيرة دموعهم صلاتهم كثيرة و دعاؤم كثير تلاوتهم كتاب الله يفرحون الناس و هم يحزنون.»

 

[2] ـ نحل 16 : 90؛ « إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الاْءِحْسانِ وَ إيتاءِ ذِي الْقُرْبى وَ يَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُون »

 

[3] ـ توبه 9 : 128؛ «نسبت به مؤمنان رؤوف و مهربان است.»

 

[4] ـ در اين زمينه چنين آمده: تفسير العياشي: 2/118، حديث 165 و 166، سورة البراءة؛ «عن ثعلبة عن أبي عبدالله  عليه السلام قال قال الله تبارك و تعالى «لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ»قال فينا «عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ» قال فينا «حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ» قال فينا «بِالْمُؤمِنِينَ رَؤفٌ رَحِيمٌ»قال شركنا المؤنون في هذه الرابعة و ثلاثة لنا.»

«عن عبد الله بن سليمان عن أبي جعفر  عليه السلام قال تلا هذه الآية «لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ» قال من أنفسنا قال «عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ» قال ما عنتنا قال «حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ» قال علينا « بِالْمُؤمِنِينَ رَؤفٌ رَحِيمٌ» قال بشيعتنا رءوف رحيم فلنا ثلاثة أرباعها، و لشيعتنا ربعها.»

 

[5] ـ انبياء 21 : 107؛ «و تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم .»

 

[6] ـ منسوب به مولوى.

[7] ـ در زمينه نبوت و امامت چنين آمده: الكافي: 1/175، حديث 2؛ «عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِاللَّهِ  عليه السلام يَقُولُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى اتَّخَذَ إِبْرَاهِيمَ عَبْداً قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ نَبِيّاً وَ إِنَّ اللَّهَ اتَّخَذَهُ نَبِيّاً قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ رَسُولاً وَ إِنَّ اللَّهَ اتَّخَذَهُ رَسُولاً قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ خَلِيلاً وَ إِنَّ اللَّهَ اتَّخَذَهُ خَلِيلاً قَبْلَ أَنْ يَجْعَلَهُ إِمَاماً فَلَمَّا جَمَعَ لَهُ الْأَشْيَاءَ قَالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنّاسِ إِماماً قَالَ فَمِنْ عِظَمِهَا فِي عَيْنِ إِبْرَاهِيمَ قَالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي قالَ لايَنالُ عَهْدِي الظّالِمِينَ قَالَ لاَ يَكُونُ السَّفِيهُ إِمَامَ التَّقِي.»

هم چنين آمده: الكافي: 1/175؛ «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ  عليه السلام الْأَنْبِيَاءُ وَ الْمُرْسَلُونَ عَلَى أَرْبَعِ طَبَقَاتٍ فَنَبِيٌّ مُنَبَّأٌ فِي نَفْسِهِ لاَ يَعْدُو غَيْرَهَا وَ نَبِيٌّ يَرَى فِي النَّوْمِ وَ يَسْمَعُ الصَّوْتَ وَ لاَ يُعَايِنُهُ فِي الْيَقَظَةِ وَ لَمْ يُبْعَثْ إِلَى أَحَدٍ وَ عَلَيْهِ إِمَامٌ مِثْلُ مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ عَلَى لُوطٍ  عليه السلام وَ نَبِيٌّ يَرَى فِي مَنَامِهِ وَ يَسْمَعُ الصَّوْتَ وَ يُعَايِنُ الْمَلَكَ وَ قَدْ أُرْسِلَ إِلَى طَائِفَةٍ قَلُّوا أَوْ كَثُرُوا كَيُونُسَ قَالَ اللَّهُ لِيُونُسَ وَ أَرْسَلْناهُ إِلى مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ قَالَ يَزِيدُونَ ثَلاَثِينَ أَلْفاً وَ عَلَيْهِ إِمَامٌ وَ الَّذِي يَرَى فِي نَوْمِهِ وَ يَسْمَعُ الصَّوْتَ وَ يُعَايِنُ فِي الْيَقَظَةِ وَ هُوَ إِمَامٌ مِثْلُ أُولِي الْعَزْمِ وَ قَدْ كَانَ إِبْرَاهِيمُ  عليه السلام نَبِيّاً وَ لَيْسَ بِإِمَامٍ حَتَّى قَالَ اللَّهُ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي فَقَالَ اللَّهُ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ مَنْ عَبَدَ صَنَماً أَوْ وَثَناً لاَ يَكُونُ إِمَاما.»

 

[8] ـ ق 50 : 22؛ «پس ما پرده بى خبرى را از ديده [ بصيرت ] ات كنار زديم در نتيجه ديده ات امروز بسيار تيزبين است .»

 

[9] ـ نهج البلاغة: حكمت 371؛ «قَالَ  عليه السلام لاَ شَرَفَ أَعْلَى مِنَ الاْءِسْلاَمِ وَ لاَ عِزَّ أَعَزُّ مِنَ التَّقْوَى وَ لاَ مَعْقِلَ أَحْسَنُ مِنَ الْوَرَعِ وَ لاَ شَفِيعَ أَنْجَحُ مِنَ التَّوْبَة . . . .»

 

[10] ـ نساء 4 : 18؛ «و براى كسانى كه پيوسته كارهاى زشت مرتكب مى شوند ، تا زمانى كه مرگ يكى از آنان فرا رسد [ و در آن لحظه كه تمام فرصت ها از دست رفته  ]گويد : اكنون توبه كردم . و نيز براى آنان كه در حال كفر از دنيا مى روند ، توبه نيست . اينانند كه عذابى دردناك براى آنان آماده كرده ايم .»

 

[11] ـ در زمينه زمان توبه چنين آمده: من لايحضره الفقيه: 1/133، حديث 351؛ «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ  صلى الله عليه و آله فِي آخِرِ خُطْبَةٍ خَطَبَهَا مَنْ تَابَ قَبْلَ مَوْتِهِ بِسَنَةٍ تَابَ اللَّهُ عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ إِنَّ السَّنَةَ لَكَثِيرَةٌ مَنْ تَابَ قَبْلَ مَوْتِهِ بِشَهْرٍ تَابَ اللَّهُ عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ إِنَّ الشَّهْرَ لَكَثِيرٌ وَ مَنْ تَابَ قَبْلَ مَوْتِهِ بِجُمْعَةٍ تَابَ اللَّهُ عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ إِنَّ الْجُمْعَةَ لَكَثِيرَةٌ وَ مَنْ تَابَ قَبْلَ مَوْتِهِ بِيَوْمٍ تَابَ اللَّهُ عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ وَ إِنَّ يَوْماً لَكَثِيرٌ وَ مَنْ تَابَ قَبْلَ مَوْتِهِ بِسَاعَةٍ تَابَ اللَّهُ عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ وَ إِنَّ السَّاعَةَ لَكَثِيرَةٌ وَ مَنْ تَابَ وَ قَدْ بَلَغَتْ نَفْسُهُ هَذِهِ وَ أَهْوَى بِيَدِهِ إِلَى حَلْقِهِ تَابَ اللَّهُ عَلَيْهِ.»

هم چنين آمده: من لايحضره الفقيه: 1/133، حديث 352؛ «سُئِلَ الصَّادِقُ  عليه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ  عز و جل وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّي تُبْتُ الآْنَ قَالَ ذَاكَ إِذَا عَايَنَ أَمْرَ الآْخِرَة.»

 

[12] ـ يونس 10 : 90؛ «ايمان آوردم كه هيچ معبودى جز همان كه بنى اسرائيل به او ايمان آوردند ، نيست و من از تسليم شدگان [ در برابر فرمان هاى حق  ]هستم .»

 

[13] ـ عيون أخبار الرضا: 2/77، باب 22، حديث 7؛ «عن جذان بن سليمان النيسابوري قال حدثني إبراهيم بن محمد الهمداني قال قلت لأبي الحسن علي بن موسى الرضا  عليه السلام لأي علة أغرق الله  عز و جلفرعون و قد آمن به و أقر بتوحيده قال لأنه آمن عند رؤة البأس و الإيمان عند رؤة البأس غير مقبول و ذلك حكم الله تعالى في السلف و الخلف قال الله  عز و جلفَلَمّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا آمَنّا بِاللّهِ وَحْدَهُ وَ كَفَرْنا بِما كُنّا بِهِ مُشْرِكِينَ فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمانُهُمْ لَمّا رَأَوْا بَأْسَنا و قال  عز و جل يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ لا يَنْفَعُ نَفْساً إِيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمانِها خَيْراً و هكذا فرعون لما أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِيلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ فقيل له آلآْنَ وَ قَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَ كُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً و قد كان فرعون من قرنه إلى قدمه في الحديد و قد لبسه على بدنه فلما أغرق ألقاه الله على نجوة من الأرض ببدنه لتكون لمن بعده علامة فيرونه مع تثقله بالحديد على مرتفع من الأرض و سبيل الثقيل أن يرسب و لا يرتفع و كان ذلك آية و علامة و لعلة أخرى أغرق الله  عز و جل فرعون و هي أنه استغاث بموسى لما أدركه الغرق و لم يستغث بالله فأوحى الله  عز و جل إليه يا موسى لم تغث فرعون لأنك لم تخلقه و لو استغاث بي لأغثته.»

 

[14] ـ يونس 10 : 91؛ «[ به اوگفته شد :  ]اكنون [ كه به نابودى خود يقين دارى و زمان بازگشت به خدا سپرى شده ايمان مى آورى ؟ !] در حالى كه پيش از اين عصيان مى ورزيدى.»

 

[15] ـ يونس 10 : 90؛ «تا هنگامى كه بلاى غرق شدن ، او را فروگرفت.»

 

[16] ـ وسائل الشيعة: 7/76، باب 29، حديث 8771؛ «. . . قَالَ رَسُولُ اللّهِ  صلى الله عليه و آله إِذَا أَحَبَّ اللَّهُ عَبْداً نَصَبَ فِي قَلْبِهِ نَائِحَةً مِنَ الْحُزْنِ فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ كُلَّ قَلْبٍ حَزِينٍ وَ إِنَّهُ لاَ يَدْخُلُ النَّارَ مَنْ بَكَى مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ حَتَّى يَعُودَ اللَّبَنُ إِلَى الضَّرْعِ وَ إِذَا أَبْغَضَ اللَّهُ عَبْداً جَعَلَ فِي قَلْبِهِ مِزْمَاراً مِنَ الضَّحِكِ وَ إِنَّ الضَّحِكَ يُمِيتُ الْقَلْبَ وَ اللَّهُ لاَ يُحِبُّ الْفَرِحِين.»

هم چنين آمده: الكافي: 2/665، حديث 14؛ «عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ وَ عَلِيِّ بْنِ عُقْبَةَ وَ ثَعْلَبَةَ رَفَعُوهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ وَ أَبِي جَعْفَرٍ أَوْ أَحَدِهِمَا  عليه السلام قَالَ كَثْرَةُ الْمِزَاحِ تَذْهَبُ بِمَاءِ الْوَجْهِ وَ كَثْرَةُ الضَّحِكِ تَمُجُّ الاْءِيمَانَ مَجّاً.»

آمده: الكافي: 2/664، حديث 13؛ « عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ  عليه السلام قَالَ إِذَا قَهْقَهْتَ فَقُلْ حِينَ تَفْرُغُ اللَّهُمَّ لاَ تَمْقُتْنِي.»

 

[17] ـ توبه 9 : 82؛ «پس به كيفر گناهانى كه همواره مرتكب مى شدند بايد كمتر بخندند و بسيار بگريند .»

 

[18] ـ الكافي: 2/318، حديث 11؛ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ  عليه السلام قَالَ مَرَّ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ  عليه السلام عَلَى قَرْيَةٍ قَدْ مَاتَ أَهْلُهَا وَ طَيْرُهَا وَ دَوَابُّهَا فَقَالَ أَمَا إِنَّهُمْ لَمْ يَمُوتُوا إِلاَّ بِسَخْطَةٍ وَ لَوْ مَاتُوا مُتَفَرِّقِينَ لَتَدَافَنُوا فَقَالَ الْحَوَارِيُّونَ يَا رُوحَ اللَّهِ وَ كَلِمَتَهُ ادْعُ اللَّهَ أَنْ يُحْيِيَهُمْ لَنَا فَيُخْبِرُونَا مَا كَانَتْ أَعْمَالُهُمْ فَنَجْتَنِبَهَا فَدَعَا عِيسَى  عليه السلام رَبَّهُ فَنُودِيَ مِنَ الْجَوِّ أَنْ نَادِهِمْ فَقَامَ عِيسَى  عليه السلام بِاللَّيْلِ عَلَى شَرَفٍ مِنَ الْأَرْضِ فَقَالَ يَا أَهْلَ هَذِهِ الْقَرْيَةِ فَأَجَابَهُ مِنْهُمْ مُجِيبٌ لَبَّيْكَ يَا رُوحَ اللَّهِ وَ كَلِمَتَهُ فَقَالَ وَيْحَكُمْ مَا كَانَتْ أَعْمَالُكُمْ قَالَ عِبَادَةُ الطَّاغُوتِ وَ حُبُّ الدُّنْيَا مَعَ خَوْفٍ قَلِيلٍ وَ أَمَلٍ بَعِيدٍ وَ غَفْلَةٍ فِي لَهْوٍ وَ لَعِبٍ فَقَالَ كَيْفَ كَانَ حُبُّكُمْ لِلدُّنْيَا قَالَ كَحُبِّ الصَّبِيِّ لَأُمِّهِ إِذَا أَقْبَلَتْ عَلَيْنَا فَرِحْنَا وَ سُرِرْنَا وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنَّا بَكَيْنَا وَ حَزِنَّا قَالَ كَيْفَ كَانَتْ عِبَادَتُكُمْ لِلطَّاغُوتِ قَالَ الطَّاعَةُ لَأَهْلِ الْمَعَاصِي قَالَ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ أَمْرِكُمْ قَالَ بِتْنَا لَيْلَةً فِي عَافِيَةٍ وَ أَصْبَحْنَا فِي الْهَاوِيَةِ فَقَالَ وَ مَا الْهَاوِيَةُ فَقَالَ سِجِّينٌ قَالَ وَ مَا سِجِّينٌ قَالَ جِبَالٌ مِنْ جَمْرٍ تُوقَدُ عَلَيْنَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ قَالَ فَمَا قُلْتُمْ وَ مَا قِيلَ لَكُمْ قَالَ قُلْنَا رُدَّنَا إِلَى الدُّنْيَا فَنَزْهَدَ فِيهَا قِيلَ لَنَا كَذَبْتُمْ قَالَ وَيْحَكَ كَيْفَ لَمْ يُكَلِّمْنِي غَيْرُكَ مِنْ بَيْنِهِمْ قَالَ يَا رُوحَ اللَّهِ إِنَّهُمْ مُلْجَمُونَ بِلِجَامٍ مِنْ نَارٍ بِأَيْدِي مَلاَئِكَةٍ غِلاَظٍ شِدَادٍ وَ إِنِّي كُنْتُ فِيهِمْ وَ لَمْ أَكُنْ مِنْهُمْ فَلَمَّا نَزَلَ الْعَذَابُ عَمَّنِي مَعَهُمْ فَأَنَا مُعَلَّقٌ بِشَعْرَةٍ عَلَى شَفِيرِ جَهَنَّمَ لاَ أَدْرِي أُكَبْكَبُ فِيهَا أَمْ أَنْجُو مِنْهَا . . . .»

 

[19] ـ الكافي: 3/231، حديث 5؛ «عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قُلْتُ لَأَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّل،امام كاظم  عليه السلام يَزُورُ الْمُؤمِنُ أَهْلَهُ فَقَالَ نَعَمْ فَقُلْتُ فِي كَمْ قَالَ عَلَى قَدْرِ فَضَائِلِهِمْ مِنْهُمْ مَنْ يَزُورُ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَزُورُ فِي كُلِّ يَوْمَيْنِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَزُورُ فِي كُلِّ ثَلاَثَةِ أَيَّامٍ قَالَ ثُمَّ رَأَيْتُ فِي مَجْرَى كَلاَمِهِ أَنَّهُ يَقُولُ أَدْنَاهُمْ مَنْزِلَةً يَزُورُ كُلَّ جُمْعَةٍ قَالَ قُلْتُ فِي أَيِّ سَاعَةٍ قَالَ عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ وَ مِثْلِ ذَلِكَ قَالَ قُلْتُ فِي أَيِّ صُورَةٍ قَالَ فِي صُورَةِ الْعُصْفُورِ أَوْ أَصْغَرَ مِنْ ذَلِكَ فَيَبْعَثُ اللَّهُ تَعَالَى مَعَهُ مَلَكاً فَيُرِيهِ مَا يَسُرُّهُ وَ يَسْتُرُ عَنْهُ مَا يَكْرَهُ فَيَرَى مَا يَسُرُّهُ وَ يَرْجِعُ إِلَى قُرَّةِ عَيْن.»

 

[20] ـ الكافي: 5/128، حديث 2؛ «عَنْ عَجْلاَنَ أَبِي صَالِحٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ  عليه السلام عَنْ أَكْلِ مَالِ الْيَتِيمِ فَقَالَ هُوَ كَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعِيراً ثُمَّ قَالَ  عليه السلام مِنْ غَيْرِ أَنْ أَسْأَلَهُ مَنْ عَالَ يَتِيماً حَتَّى يَنْقَطِعَ يُتْمُهُ أَوْ يَسْتَغْنِيَ بِنَفْسِهِ أَوْجَبَ اللَّهُ  عز و جل لَهُ الْجَنَّةَ كَمَا أَوْجَبَ النَّارَ لِمَنْ أَكَلَ مَالَ الْيَتِيمِ.»

هم چنين آمده: الكافي: 5/128، حديث 1؛ «عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ  عليه السلام أَوْعَدَ اللَّهُ  عز و جل فِي مَالِ الْيَتِيمِ بِعُقُوبَتَيْنِ إِحْدَاهُمَا عُقُوبَةُ الآْخِرَةِ النَّارُ وَ أَمَّا عُقُوبَةُ الدُّنْيَا فَقَوْلُهُ  عز و جلوَ لْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَيْهِمْ الآْيَةَ يَعْنِي لِيَخْشَ أَنْ أَخْلُفَهُ فِي ذُرِّيَّتِهِ كَمَا صَنَعَ بِهَؤلاَءِ الْيَتَامَى.»

 

[21] ـ فاطر 35 : 18؛ «و هيچ سنگين بارى بار گناه ديگرى را برنمى دارد.»

 

[22] ـ الجديد في تفسير القرآن المجيد: 5/505، ذيل سوره فاطر 35 : 18؛ ««وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى...»... عن ابن عباس أنه قال: يوم القيامة يقول كل واحد من الأب و الأم لابنه احمل عنّي وزرا واحدا فيقول الولد حسبي ما علي ... .»

 

[23] ـ زلزال 99 : 8؛ «و هركس هم وزن ذره اى بدى كند ، آن بدى را ببيند .»

 

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

جایگاه حقیقی انسان در آیات و روایات
ارزش شیعه در کلام اهل‌بیت(علیهم‌السلام)
خاطره مردان مخلص خدا
مصاديق منعمين در قرآن
چند روايت عجيب در مورد پدر و مادر
امر و نهی واجب پروردگار بر مردم مؤمن
تاريكى‏اى كه متعلق به مادر بود
حل مشكل مردم، ارزشى بالاتر از ده عمره رجبيه
خلاصة مباحث ماه مبارک
استقامت مؤمن در برابر تحريكات‏

بیشترین بازدید این مجموعه

رفع حجاب‏ها با ايمان و تقواى مستمر
تفاوت «ضرر» و «خسران»
ارزش عمر و راه هزينه آن-جلسه بیست وچهارم (متن ...
سِرِّ نديدن مرده خود در خواب‏
شیطان و اهل تقوا - جلسه پانزدهم – (متن کامل + ...
مرگ و عالم آخرت - جلسه اول (1) - (متن کامل + عناوین)
شب قدر
ماهيت انسان
خاطره مردان مخلص خدا
شکیبایی در برابر مشکلات - جلسه نوزدهم - (متن کامل + ...

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^