فارسی
چهارشنبه 29 فروردين 1403 - الاربعاء 7 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

تبعيّت از قول، فعل و تقرير پيشوا

 

منابع مقاله:

کتاب : تفسير و شرح صحيفه سجاديه جلد دوم

نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان

 

براى فراهم آمدن شرايط پيروى، بلكه به عنوان شرط نخستين حصول تبعيّت و قدم اوّل احراز اطاعت و مقدّمه واجب هدايت، ناگزير بايد مرشد و پيشوا را بشناسد، به ويژه وقتى وضع از اين قرار باشد كه قول و فعل و تقرير پيشوا حجّت قاطع باشد و دستگير مؤثّر و به اين سبب جز تبعيّت از وى چاره اى نباشد، ناچار بايد سالكِ راه نسبت به مرشدِ دل آگاه، شناسايى حاصل كند.

شناسايى به منظور پيروى و آگاهى به قصد همراهى نه از باب تفنّن و افزايش اطّلاعات و محفوظات و تهيّه سرمايه جدال و تداركات دستمايه خود نمايى.

به سخن ديگر، آن كه خواهان پيروى از پيشواى كامل است بايد نسبت به وى شناسا گردد، آنهم بدين نحوه از شناسايى كه معرفت وى بر جانش نشيند و حاصل وجودش جز محصول آن معرفت والا نباشد، راه را بشناسد و در آن گام نهد، نه به قدم پاى، بلكه بدين گونه كه از سرْ پاى سازد و آنگاه در آن راه گام گذارد، يعنى با تمام وجود و به تمام همّت و با كليّه عقل و جميع بصيرت خويش، سالك اين طريق گردد و به جانب اين مقصود روانه شود.

اگر مى خواهيم آدم شويم چاره اى نداريم جز آن كه دم غنيمت شماريم، غفلت روا نداريم، از پى اين عزيزان صاحب دم و پيشوايان اعظم روانه شويم، مردانه تبر برداريم و درِهوس را از جاى بركنيم و جان را خلاص كنيم، ورنه راهى ديگر در پيش نمى ماند جز نامرادى و نوميدى و بى نصيبى و بى حاصلى.

راه همين است و جز اين نيست كه بى تأمّل و با شتاب از طريق تبديل صفات و محو سوء عادات روبه راه شويم، از فردا فردا گفتن بپردازيم به امروز بسنده كنيم، بار خود را ببنديم و كار خويش را به صورتى كه شايسته است بسازيم و بيش از اين كار امروز را به فردا نيندازيم، از نور نبىّ عظيم و امام كريم خويش بهره ور شويم، روشن شويم و روانه شويم و به مقصد برسيم تا بى هيچ تعلّلى اين بى حاصلى پايان پذيرد و اين آلودگى كه مايه رنج خويش و بيگانه است تمامى گيرد.

در تطبيق خويشتن با اطوار و اعمال آن راهنمايان طريقت توحيد بى هيچ سخن و بدون ترديد به قدر قوّه خود بكوشيم، باشد كه از صفات شهوت زده و از حركات نقصان آلود خود فانى شويم تا در حدّ استعدادى كه به بركت موهبت حق داريم به صفات و ملكات آن بزرگواران باقى گرديم، از خود خالى شويم و از آلايش هاى خود، تا از فضايل آن عزيزان به قدر ظرف وجودى خويش پُر شويم و در نتيجه، آسايش و آرامشى را كه مطلوب جان طالب ماست به دست آوريم.

از خود خالى شويم و از مولا پُر، از خود فارغ شويم و به مولا مشغول، از خودى رها شويم و به كمال وابسته، به كاملان پيوسته و به اعتدال ناشى از كامل تر بسته، با همه وجود خويش و در جميع اطوار نفسانى و عقلانى و روحانى خويش.

و چون آن خوبان عالم در صفات جمال و كمال خداى خوبى و آفريدگار محبوبى از خويش رفته اند وبه حق پيوسته اند و باقى باللَّه گشته اند، لذا فانى در ايشان فانى در خدا و باقى به ايشان باقى باللَّه است و به قدر ظرفيّت ملحق به درياى اعظم هستى و برآمده از فرودستى.

وقت است كه عزم جزم كنيم وطىّ طريق طلب كمال را وجهه همّت استوار قرار دهيم، به تمايل ضعيف يا توجّه نارسا اكتفا نكنيم، بلكه با عزيمت قوى و توجّه مدام، نيل به هدف مقدّس خويش را منظور نظر سازيم و به لوازم چنين عزم محكم و هدف گيرى دقيقى عمل كنيم كه نيّت خالص و همّت عازم به توفيق حق تعالى، بسى كارساز كارهاى آدمى است.

اوّل، عزمِ جزم و همّت استوار لازم است و از پى آن بهره ورى از چنين عزيمت مستحكمى كه حركت در راه كمال جويى و فضيلت طلبى است. بايد جز اين نكنيم كه از فرصت عمر استفاده كنيم و به كار خودمان برسيم كه كار انسان شدن و مسلمان شدن است، كارى كه ما را به هر دو مقصود كه هر دو يكى بيش نيستند مى رساند، از آن كه مسلمان واقعى انسان حقيقى است و انسانيّت جز به ايمان خالص و عمل صالح كه لازمه اسلام صحيح و منتج مى باشند، حاصل نمى شود.

از اين روى راهكار آن است كه: ملتفت حال و روزگار خود باشيم و آلت شيطان و ملعبه نفس بى امان نشويم تا مسلمان شويم و انسان و انسان مسلمان؛ وبه اين نكته عزيز متوجّه باشيم كه بايد كار خود كنيم نه كار بيگانه يعنى كار انسانيّت خود را مورد توجّه قرار دهيم نه غير آن را.

آكل و مأكول آمد جان عام

 

همچو آن برّه چرنده از حُطام

     

مى چرد آن برّه و قصّاب شاد

 

كه براى ما چرد برگ مراد

كار دوزخ مى كنى در خوردنى

 

بهر او خود را تو فربه مى كنى

كار خود كن روزى حكمت بچَر

 

تا شود فربه دل با كرّ و فر

خوردن تن مانع اين خوردن است

 

جان چو بازرگان و تن چون رهزن است

شمعِ تاجر آنگه است افروخته

 

كه بود رهزن چو هيزم سوخته

كه تو آن هوشىّ و باقى هوش پوش

 

خويشتن را گم مكن ياوه مكوش

     

(مولوى)

دنياى عصر بعثت از نظر عقايد و اخلاق و عمل، دنياى عجيبى بود. از آيات قرآن مجيد و روايات و تاريخ آن عصر استفاده مى شود كه جهان به طور عموم از عقايد حقّه و اخلاق حسنه و اعمال صالحه خالى بود.

بت پرستى در اشكال گوناگون، حكومت خرافات، عقايد دور از منطق، رذايل اخلاقى، خلافكارى ها، تسلّط زور گويان و قلدران و حاكمان مستبدّ بر مردم، فحشا و منكَرات و فسق و فجور در ميدان حيات بيداد مى كرد.

جهان از امنيّت و آسايش و آرامش خالى بود، از معنى و معنويّت و درستى و راستى و آدميّت و انسانيّت و صفا و وفا خبرى نبود.

شكم بود و شهوت، غضب بود و عصبيّت، دنائت بود و رذيلت، آلودگى بود و خباثت، زنبارگى بود و دوئيّت، زنده به گور كردن دختران بود و حماقت ... در چنين روزگارى وجود مقدّس محمّد صلى الله عليه و آله را برگزيد تا در سايه تعليمات قرآن، جهان را نجات دهد و درهاى شقاوت و بدبختى را به روى انسان بسته و روزنه هاى سعادت و كرامت رابه روى او بگشايد.

 

محمّد صلى الله عليه و آله در آيينه قرآن

بخش عمده اى از آيات قرآن مجيد اختصاص به شناساندن پيامبر بزرگ اسلام صلى الله عليه و آله و اهداف او دارد. ذكر همه آن آيات همراه با تشريح و تفسيرش ميسّر نيست، به ذكر آياتى چند از آن بخش عظيم، جهت باز شناساندن شخصيّت الهى آن موجود والا و اهداف مقدّسش اكتفا مى كنم:

هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ» «1»

اوست كه پيامبرش را با هدايت و دين حق فرستاد، تا آن را بر همه اديان پيروز گرداند، هر چند مشركان خوش نداشته باشند.

دين حق، مجموعه اى است از عقايد صحيح و اصولى و منطقى: عقيده به خداوند جهان آفرين و نبوّت انبيا و امامت امامان و ملائكه و قرآن و قيامت و حساب و كتاب و صراط و ميزان و از حسنات اخلاقى و آراستگى و پيراستگى و دستورالعمل هايى كه به خير دنيا و آخرت مردم و علّت سعادت و خوشبختى جاودانگى انسان است.

پيامبر بزرگ از جانب حضرت محبوب مبعوث به رسالت شد تا با اين مجموعه و اين سه اصل مهمّ اعتقادى و اخلاقى و عملى، مردم را به طريق صواب و براى يافتن ثواب و نجات از شقاوت و هلاكت هدايت نمايد.

هدايت حق به صورت امر تكوينى به تمام زواياى آفرينش گسترده و به صورت امر تشريعى در حيات انسان تجلّى دارد. موجود اگر از مدار هدايت خارج شود فاسد و مفسد مى شود و وجودش از پخش آثار مثبت و بركات الهيّه محروم مى گردد. به همين خاطر خداوند مهربان از باب لطف و محبّت و عشق و علاقه به بندگان، پيامبرش را همراه دين حق فرستاد تا عبادش در گردونه هدايت قرار بگيرند و منبع آثار و بركات و فيوضات ربّانيّه گردند.

فرق بين تربيت يافتگان از دين حق و آنان كه از پذيرش اين واقعيّت سرباز زدند در تمام زواياى حيات آن قدر معلوم و روشن است كه نياز به بحث و تذكّر و استدلال و برهان ندارد.

آنان كه آراسته به دين حقّند داراى قلبى پاك و پر از مهر و محبّت و نفسى مهذّب و اعضا و جوارحى سالم و خلاصه داراى حسنات اخلاقى و اعمال صالحه و به قول قرآن مجيد منبع بركت و كرامت و تقوا و برّ و عمل صالحند.

آنان كه دور از هدايت حقّند داراى قلبى چون قلب گرگان و روحى چون ارواح شريره و نفسى چون نفوس خبيثه و اعضا و جوارحى چون اعضا و جوارح درندگانند. حركاتشان منفى، وجودشان مضر، موجوديّتشان مزاحم و خلاصه خارى در چشم مردم و استخوانى در گلوى انسان و انسانيّتند و كارى جز پايمال كردن حقوق انسان ها و ضربه زدن به عباد حق ندارند.

آن كه از مدار هدايت خارج است چه مانعى از ظلم و جور، فريبكارى و ستم، خدعه و حيله، مكر و تزوير، دروغ و غيبت، تهمت و زنا، ربا و دزدى، شراب و فسق، بخل و حسد، حرص و تكبّر، لواط و تجاوز، تكاثر و تجاسر و .. در خود مى بيند؟ او به تمام اين رذايل و خصايل آلوده است و از درستى و سلامت، صفا و وفا، خضوع و خشوع، تواضع و جود، تعاون و برّ، تقوا و پاكى، اصالت و شرافت، وجدان و حقيقت، علم و آگاهى، بينايى و بصيرت، ايمان و خلوص، فتوّت و جوانمردى، وجد و نشاط ذاتى، حق بينى و حق خواهى، مبارزه با ظلم و ستم، ايثار و شهادت كه همه و همه محصول هدايت و دين حق است محروم و ممنوع است.

يَاأَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِداً وَمُبَشِّراً وَنَذِيراً* وَدَاعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجاً مُّنِيراً» «2»

اى پيامبر! به راستى ما تو را شاهد [بر امت ] و مژده رسان و بيم دهنده فرستاديم.* و تو را دعوت كننده به سوى خدا به فرمان او و چراغى فروزان [براى هدايت جهانيان ] قرار داديم.

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

(1)- توبه (9): 33.

(2)- احزاب (33): 45- 46.


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

قال الامام السجاد ـ علیه السلام
بند چهارم ترجیع بند محتشم کاشانی درباره امام ...
سلام زينب (س ) به حبيب بن مظاهر
ثم حقوق الافعال‏
همه در معرض امتحان هستیم
چه فرقی است بین تقیه و دروغ؟
حسين (ع) و شهادت مسلم
شب عاشورا، شب وداع
شکوه قيام عاشــورا (قسمت دوم)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد ...

بیشترین بازدید این مجموعه

جایگاه علمی امام جواد علیه السلام
گنجینه دار تشیّع(به بهانه سالگرد ارتحال آیت الله ...
شهادت حضرت محسن (علیه السلام)
یاس کبود (شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام)
روايات مربوط به حق پدر و مادر
امام جواد(ع)تجسم صلابت
نگاهی به جایگاه فاطمه زهرا علیهاالسلام در آیه ...
 تنها منبع هدايت قرآن است
آیا واقعاً پیامبر، پیامبرِ رحمت بود؟
سه مهارت و قانون دوست یابی در اندیشه علوی

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^