فارسی
چهارشنبه 05 ارديبهشت 1403 - الاربعاء 14 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

انسان، مهم‏ترين مجموعه آفرينش‏


منابع مقاله
:

کتاب : عرفان اسلامى جلد سه         

نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان

 

در اين كه وجود انسان نسخه جامع الهى است، شكى نيست؛ اين موجود بى نظير شگفت انگيزترين عنصر و موجود خانه خلقت است.

انسان بنا به فرموده قرآن مجيد، ظرف علم اسما، هدايت، كرامت و امانت الهى است:

[وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها] «1».

و خدا همه نام ها [ىِ موجودات ] را به آدم آموخت.

[قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَمِيعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ ] «2».

گفتيم: همگى از آن [مرتبه و مقام ] فرود آييد؛ چنانچه از سوى من هدايتى براى شما آمد، پس كسانى كه از هدايتم پيروى كنند نه ترسى بر آنان است و نه اندوهگين شوند.

[وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِيلًا] «3».

به يقين فرزندان آدم را كرامت داديم، و آنان را در خشكى و دريا [بر مركب هايى كه در اختيارشان گذاشتيم ] سوار كرديم، و به آنان از نعمت هاى پاكيزه روزى بخشيديم، وآنان را بر بسيارى از آفريده هاى خود برترى كامل داديم.

 [إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولًا] «4».

يقيناً ما امانت را [كه تكاليف شرعيه سعادت بخش است ] بر آسمان ها و زمين و كوه ها عرضه كرديم و آن ها از به عهده گرفتنش [به سبب اين كه استعدادش را نداشتند] امتناع ورزيدند و از آن ترسيدند، و انسان آن را پذيرفت بى ترديد او [به علت ادا نكردن امانت ] بسيار ستمكار، و [نسبت به سرانجام خيانت در امانت ] بسيار نادان است.

الهى قمشه اى آن شيفته جمال بى نياز، درباره عظمت و شخصيت و جلال و بزرگى انسان گفته:

من همان مرغ عرش آشيانم

 

طاير گلشن لا مكانم

راز نه پرده آسمانم

 

آگهم سر غيب جهان را

ذره اى زير اين نه سپهرم

 

دل فروزنده چون ماه و مهرم

پَرورد يارِ خورشيد چهرم

 

تا بيارايم اين داستان را

شيرخوارى ز پستان عشقم

 

كودكى در دبستان عشقم

پير عقلم زمستان عشقم

 

رهبرم فكر پير و جوان را

گرچه گويند صرف الوجودم

 

فوق جوهر وراى حدودم

نيست بودم تو دادى نمودم

 

تا نشان بدهم آن بى نشان را «5»

     

 

چهار عنصر وجود انسان

انسان كه در حقيقت، والاترين موجود جهان است و قدرت اين را دارد كه اشرف تمام مهمانان عالم هستى گردد وجودش مركب از چهار عنصر بسيار مهم است كه با توجه به اين چهار عنصر، راه برتر شدن بر تمام موجودات عالم را خواهد يافت:

1-   جسم.

2-   نفس.

3-   عقل.

4- قلب.

جسم انسان، مركز جنبش ها و فعاليت هاى عملى است؛ جسم با تمام اعضايى كه بستگى به او دارد، كاسب عمل است و در اين مرحله لازم است، انسان به حدود و مقررات الهى آگاه شود و از حلال و حرام خداوندى مطلع شود، تا تمام حركات و فعاليت هاى جسم را با حدود الهى تطبيق نموده و به تعبير قرآن، دارنده عمل صالح شود.

نفس انسان، به فرموده قرآن، مركز فعاليت هاى اخلاقى و كاسب واقعيت هاى معنوى است و لازم است انسان به صفات پاك و حسنات اخلاقى كه از طريق الهام و وحى در اختيار آدمى قرار داده شده آشنا شود، تا نفس را تهذيب و تزكيه كرده و از آلوده شدن اين حقيقت به رذايل در امان بماند و با كسب حسنات به فلاح و رستگارى برسد.

[قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها] «6».

بى ترديد كسى كه نفس را [از آلودگى پاك كرد و] رشد داد، رستگار شد.

عقل انسان، مركز ادراك و ميدان فعاليت هاى علمى است؛ عقل در وجود انسان، كاسب علم و دانش و معارف و معلومات است و در اسلام براى فرا گرفتن دانش زياد سفارش شده و بايد انسان، سخت مواظب كسب عقل باشد كه خداى ناخواسته، اين ظرف با عظمت الهى مركز آموزش هاى شيطانى گردد، چون عقل اگر موفق به كسب معارف الهيه شود، نيرومندترين عامل كمك به انسان براى عبادت حق است و مهم ترين كسبش به فرموده معصوم كسب بهشت خواهد بود.

قلب انسان، اين عضو حساس، اين عنصر با عظمت، اين ظرف گسترده اى كه در تمام عالم به گستردگى او يافت نمى شود، كاسب محبت، عشق، مهر، عاطفه، رقّت، ايمان، يقين و امثال اين واقعيت ها است، البته در صورتى كه انسان در تمام لحظات قلبش بيدار باشد، قلب به كسب اين حقايق كه مايه هاى خير دنيا و آخرت انسان است اقدام مى كند و گرنه انسان اگر از اين بخش مهم وجود غفلت بورزد، وقتى بيدار مى شود كه قلب به كسب ريا، نفاق، شرك، كفر، جحد، انكار، غرور و ... آلوده شده، آن گاه پاك كردن اين عنصر قلب كه فقط براى تجلى نور دوست خلق شده كار بسيار مشكلى خواهد بود و آدمى وقتى پشيمان مى شود كه كار از كار گذشته و چيزى جز ضرر و زيان و خسارت ابدى براى او نمانده است!!

قرآن مجيد، قلب را مركز بسيارى از فعاليت ها مى داند و انسان را در برابر افعال قلب مسؤول دانسته و از آدمى مى خواهد حتماً راهى را بپيمايد كه منتهى به تحقق سلامت، در ذات قلب گردد و بتوان از اين قلب براى حضرت يار، قلب سليم ساخت.

 

دادگاه الهى براى رسيدگى به قلب

قرآن مجيد در بسيارى از آيات، بخشى از روز قيامت را دادگاه عدل الهى براى رسيدگى به كسب قلب مى داند:

[وَ لكِنْ يُؤاخِذُكُمْ بِما كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ ] «7».

ولى شما را به خاطر آنچه دل هايتان [از سوگند جدى و حقيقى ] مرتكب شده مؤاخذه مى كند.

[وَ لا تَكْتُمُوا الشَّهادَةَ وَ مَنْ يَكْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ ] «8».

و [شما اى شاهدان!] شهادت را پنهان نكنيد و هر كه آن را پنهان كند، يقيناً دلش گناهكار است.

[وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا] «9».

و از چيزى كه به آن علم ندارى [بلكه برگرفته از شنيده ها، ساده نگرى ها، خيالات و اوهام است ] پيروى مكن؛ زيرا گوش و چشم و دل [كه ابزار علم و شناخت واقعى اند] موردِ بازخواست اند.

[إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ ] «10».

كسانى كه دوست دارند كارهاى بسيار زشت [مانند آن تهمت بزرگ ] در ميان اهل ايمان شايع شود، در دنيا و آخرت عذابى دردناك خواهند داشت، و خدا [آنان را] مى شناسد و شما نمى شناسيد.

 

خطرات بيمارى قلب

كسب بدى ها به وسيله قلب، مقدماتى دارد كه خود انسان به اختيار خودش فراهم مى كند و گناهانى كه قلب كسب مى كند، براى قلب بيمارى است و خطر اين بيمارى براى انسان، گاهى مساوى با هلاكت او و رسيدن به شقاوت و بدبختى و به فرموده قرآن، خزى دنيا و آخرت است.

[فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ ] «11».

در دلِ آنان بيمارىِ [سختى از نفاق ] است، پس خدا [به كيفرِ نفاقشان ] بر بيماريشان افزود، و براى آنان در برابر آنچه همواره دروغ مى گفتند، عذابى دردناك است.

قلب را بايد از ابتداى تكليف، از بيمارى هاى خطرناك مربوط به او حفظ كرد و چنانچه مريض باشد، بايد فوراً به علاج او اقدام نمود.

پدران، مادران، معلمان، استادان دولت و اجتماع نسبت به افراد، چه وظايف سنگين و مسؤوليت هاى خطيرى به عهده دارند و از طرفى خود انسان در پيشگاه حضرت ذوالجلال تكليف سنگينى دارد.

همه ما وظيفه داريم كه زمينه ايجاد سلامت قلب را با پاك نگاه داشتن محيط خانه از هر نوع گناه و خطوط شيطانى و سالم نگاه داشتن مدرسه و محيط مملكت جهت فرزندان و كودكان فراهم آوريم. شما نيز اى نوجوانان! و جوانان وظيفه و رسالت سنگين براى دريافت عوامل سلامت قلب بر عهده داريد.

شما اى پدران و مادران و معلمان و دولت مردان! اگر در ايجاد محيط سالم كوتاهى ورزيد، در قيامت دچار عذاب سختى خواهيد شد.

شما اى انسان ها! اگر از محيطهاى سالم تغذيه ننماييد، در پيشگاه الهى به رنج فوق العاده اى دچار خواهيد گشت.

اگر پدران و مادران و معلمان و دولت مردان، در ايجاد زمينه سالم، جهت سلامت دل شما كوتاهى ورزيدند، امروز كه از موهبت درك و انديشه برخورداريد، به فكر خود باشيد و براى سلامت قلب فعاليت كنيد.

اگر از ابتدا ميدان سلامت دل براى شما فراهم شد، امروز در حفظ سلامت قلب بكوشيد و اگر حس مى كنيد به بيمارى هاى معنوى قلبى دچار هستيد، با چنگ زدن به دامن عالم ربّانى و پيرى روحانى و مردى الهى به علاج قلب خود برخاسته و اين بيمارى هاى شيطانى را از خانه زنده حق بزداييد و خانه تكانى بنماييد و پس از علاج قلب و پاك كردن اين خانه، قلب را وادار به كسب حسنات و حقايق نماييد.

تقواى قلب به دست آريد كه سرمايه اى براى امروز و فردا پرقيمت تر و پرمنفعت تر از تقواى قلب نيست.

بيمارى هاى قلب، سبب بروز مشكلات و ظهور انواع عذاب ها در دنيا و آخرت است.

سلامت قلب، سبب بروز حقايق، درستى ها، راستى ها و راحتى ها در دنيا و ظهور انواع نعم الهى و سعادت ابدى در جهان قيامت است.

قلب مريض، قلب گنهكار بر تمام شؤون عقل، نفس، جان، اثر منفى گذاشته و سه ناحيه با عظمت وجود انسان را در معرض خطرهاى سخت دنيايى و آخرتى قرار خواهد داد؛ قلب، رئيس و حاكم وجود آدمى است، سلامت همه وجود و بيمارى مجموع هستى آدمى بستگى به سلامت و مرض قلب دارد.

مولوى آن عالم آگاه و عارف معارف گويد:

واى آن دل كه بدو از تو نشانى نرسد

 

مرده آن تن كه بدو مژده جانى نرسد

سيه آن روز كه بى نور جمالت گذرد

 

هيچ از مطبخ تو كاسه و خوانى نرسد

     

واى آن دل كه زعشق تو در آتش نرود

 

هم چو زر خرج شود هيچ به كانى نرسد

سخن عشق چو بى درد بود بر ندهد

 

جز به گوش هوس و جز به زبانى نرسد

مريم دل نشود حامل انوار مسيح

 

تا امانت ز نهانى به نهانى نرسد

حس چو بيدار بود خواب نبيند هرگز

 

از جهان تا نرود دل به جهانى نرسد

اين زمان جهد بكن تا ز زمان باز رهى

 

پيش از آن دم كه زمانى به زمانى نرسد

تيره صبحى كه مرا از تو سلامى نرسد

 

تلخ روزى كه ز شهد تو بيانى نرسد

     

 

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

(1)- بقره (2): 31.

(2)- بقره (2): 38.

(3)- اسراء (17): 70.

(4)- احزاب (33): 72.

(5)- الهى قمشه اى.

(6)- شمس (91): 9.

(7)- بقره (2): 225.

(8)- بقره (2): 283.

(9)- اسراء (17): 36.

(10)- نور (24): 19.

(11)- بقره (2): 10.

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

کربلا قبه اسلام
ثواب كربلا
هشت خاصّيت زمين كربلا
از فوايد روزه
فلسفه عید سعید قربان چیست؟
نام سيدالشهداء بر درب بهشت و عرش نقشه بسته است
ايمان يهودى
صداق و مهريه‏  
كثرت صدقات امام سجاد(ع)
نماز در فرهنگ پيامبران و امت‏ها

بیشترین بازدید این مجموعه

حضرت سجاد(ع)
حسرت و افسوس از نگاه قرآن
لباس در قرآن‏ و روایات
نظر امام رضا(ع) درباره ازدواج موقت متأهل‌ها
اسم اعظمی که خضر نبی به علی(ع) آموخت
بهانه ها و طعنه های یهود تمام شدنی نیست!
آزادی حقیقی در فرهنگ حسینی
افزایش رزق و روزی با نسخه‌ امام جواد (ع)
کمترين مرتبه و بالاترين درجه اخلاص
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^