فارسی
سه شنبه 04 ارديبهشت 1403 - الثلاثاء 13 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

ربّ‏

 

منابع مقاله:

کتاب   : تفسير حكيم جلد یک

نوشته : حضرت آیت الله حسین انصاریان

 

اين كلمه پرمعنى و داراى مفهوم نورانى و ملكوتى هنگامى كه نسبت به حضرت حق به كار گرفته ميشود به معناى مالك على الاطلاقى است كه نسبت به مملوكش در كمال مهر و رأفت و محبت و عشق و لطف و رحمت نظر تربيتى و رشد دهندگى در دو مرحله تكوين و تشريع دارد، اين فقير در ضمن توضيح و تفسير آيه شريفه الحمدالله رب العالمين تا جائى كه امكان داشت به حقايقى مهم در ارتباط با كلمه ربّ اشاره نمود، علاقه مندان ميتوانند به آن بخش مراجعه كنند.

خالق

از آنجا كه در آيه شريفه يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِى خَلَقَكُمْ فقط به خلقت انسان و گذشتگانش كه مايه وجودى او بودهاند اشاره شده به طور اجمال مسئله خلقت انسان اوليه را از ديدگاه اميرالمؤمنين (ع) به نقل از خطبه اول نهج البلاغه و خلقت ديگر انسانها را كه از نطفه يك مرد و يك زن آفريده ميشوند در اين سطور ميآوردم باشد كه ما را با همه وجود متوجّه خالق مهربان كند، و ازبركت اين توجه براى هميشه در پيشگاهش روى بندگى به خاك سائيده از عبادت غير او كه دنيا و هواى نفس و مال و شكم و شهوت است چشم بپوشيم.

حضرت مولى الموحدين ميفرمايد: چون خداى مهربان آسمانها و زمين و خورشيد و ماه و ستارگان را بيافريد، از محلّ سنگلاخ و جاى هموار زمين و منطقهاى كه آماده براى كشت و زرع بود، و محلّ شوره زار، پاره خاكى را فراهم ساخت، برآن آب ريخت تا خالص و پاكيزه گشت، و آن را با آب درآميخت تا به هم چسبيد، سپس از خاك آميخته شده شكلى را كه داراى اطراف و اعضا و پيوستگيها و گسستگيها بود آفريد، آن را منجمد و خشك كرد تا از يكديگر جدا نگردد، و محكم و نرم قرار داد تا گِل خشك شده شد و براى زمان معينى به حال خود گذاشت، پس آن گِل خشك شده را جان داد، برپا ايستاد و درحالى كه انسانى شد داراى قواى درك كننده، كه آنها را در معقولات به كار گيرد، و فكرها و انديشههائى كه در امور و كارها تصرف مينمايد، و اعضائى كه به خدمت ميگيرد، و ابزارى كه دركارهايش به حركت ميآورد، و داراى آگاهى و معرفتى كه ميان حق و باطل و چشيدنيها و بوئيدنيها و رنگها و جنسها تميز و تشخيص ميدهد.

آن گِل خشك شده انسانى شد كه آفرينش و طينت او به رنگهاى گوناگون آميخته گرديد، هرجزئى از اجزاى وجودش براساس حكمت حق داراى رنگى شد، سپيدى استخوان، سرخى خون، سياهى چشم، قرمزى ماهيچه، گندم گونى و زردى و سرخى و سياهى و سپيدى پوست ... و داراى چيزهائى شبيه يكديگر مانند استخوان و دندان و حالاتى ضد يكديگر و خلطهائى كه از هم جدا ميباشد و آنها عبارت است از گرمى و سردى و ترى و خشكى، و اندوه و خوشحالى ...

چه نيكوست كه انسان به آفرينش برون و درون خود كه نشأت گرفته از نطفهاى بدبو است و به اراده خالق حكيم، و مصورى مهربان، و مبدعى لطيف به صورت موجودى كامل، مستوى، راست قامت، و معتدل درآمد دقت كافى مبذول بدارد.

كسى چون خود انسان به انسان نزديك تر نيست چه بهتر كه با كمك انديشه و عقل و كتابهاى علمى گرانبها در آفرينش خود نظر عقلى بيندازد و به اين حقيقت آگاه گردد كه حضرت حق در به وجود آوردن او چه كرده است!!

در وجود انسان چه ظاهر و چه باطنش شگفتيها و عجائبى است كه نشانگر گوشهاى از عظمت بينهايت حق و ربوبيت و خالقيت اوست، كه همه عمرها و زمانها كافى براى شمردن آن عجائب نيست.

اگر انسان در اين ناحيه غافل و جاهل بماند، چگونه ميتواند به معرفت خالق و رازقش طمع ببندد.

ما از ناحيه شناخت آفرينش جسم و جان و حالات خويش تا حدى ميتوانيم به معرفت و شناخت حضرت حق نايل گرديم.

خداى مهربان مؤكداً در قرآن شريف همه ما را به تدبّر و انديشه در آفرينش وجودمان ترغيب و تشويق ميكند، زيرا شناخت وجودمان مقدمهاى نورانى، و دليلى صادق و حجتى قديم و برهانى استوار بر شناخت خالق است.

آنان كه اقدام به شناخت وجود خود نميكنند، و نسبت به معرفت به خويش كوتاهى ميورزند، و در زندان جهل و غفلت اسيرند، و براى آزادى خويش به دست پرقدرت معرفت دست و پا نميزنند مورد نفرين حقاند.

جهل به خويش و غفلت از شناخت خود چه گناه سنگين و بزرگى است كه زمينه ظهور نفرين حق نسبت به انسان است.

«قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ، مِنْ أَيِّ شَيْ ءٍ خَلَقَهُ، مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ، ثُمَّ السَّبِيلَ يَسَّرَهُ ...» «1»

نابود انسان چه كافر و ناسپاس است، خدا او را از چه چيز آفريده؟ از نطفه اى ناچيز و بيمقدار به وجود آورده پس او را در ذات و صفات و اندام و جسم اندازه لازم عطا كرده، آنگاه راه هدايت و سعادت و خير و طاعت را برايش آسان نموده است.

«أَ لَمْ نَخْلُقْكُمْ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ فَجَعَلْناهُ فِي قَرارٍ مَكِينٍ إِلى قَدَرٍ مَعْلُومٍ فَقَدَرْنا فَنِعْمَ الْقادِرُونَ:» «2»

آيا شما را از آبى پست و بيمقدار خلق نكرديم، پس آن را در جايگاهى استوار قرار داديم، تا زمانى معين، پس توانا بوديم و چه نيكو توانائيم.

«وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِينٍ، ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِي قَرارٍ مَكِينٍ، ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً، فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً، فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ:» «3»

و يقيناً ما انسان را از عصاره و چكيده اى از گِل به وجود آورديم، سپس آن را نطفه اى در قرار گاهى استوار چون رحم مادر قرار داديم، آنگاه آن نطفه را علقه گردانيم، پس آن علقه را به صورت پاره گوشتى درآورديم، پس آن پاره گوشت را استخوانهائى ساختيم و بر استخوانها گوشت پوشانيديم سپس او را با آفرينشى ديگر پديد آورديم پس هميشه سودمند و بابركت است خدا كه نيكوترين آفرينندگان است.

آرى به فرمان حق واجب است در نطفه كه پس از خاك و گياه و نور و هوا زيربناى ساختمان انسان است با كمك عقل و خرد و دانش پيشرفته دقت كرد كه چگونه خالق مدبّر و حكيم على الاطلاق آن را از صلب و استخوانها سينه بيرون كشيد، و چگونه در گردونه ازدواج ميان يك مرد و زن الفت و محبت كرد، و آنان را به هم نزديك نمود تا نطفه در رحم قرار گيرد؟!

نطفه در رحم مادر در ميان سه تاريكى تكميل شدن آفرينش خود را به دست قدرت حق طى كرد:

«يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُماتٍ ثَلاثٍ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ؟» «4»

شما را در شكمهاى مادرانتان آفرينشى پس از آفرينشى ديگر در ميان تاريكيهاى سه گانه شكم، رحم، و مشيمه به وجود ميآورد، اين است خدا مالك و مربى شما كه فرمانروائى مطلق برهمه هستى ويژه اوست، معبودى «به حق كه شايسته پرستش است» جز او نيست پس چگونه شما را از حق باز ميگردانند؟!

نطفه پس از آن كه با طى مقدمات و مراحلى شگفت انگيز به صورت انسانى آراسته در ميآيد و روح در او دميده ميشود و از طريق لوله اى كه يك طرفش به ناف او و طرف ديگرش به جفت وصل است، در حد لازم تغذيه ميكند و به استحكام ساختمان وجودش ميپردازد.

حضرت حق در رحم مادر در ميان سه تاريكى براى او سرى قرار ميدهد كه حواس پنج گانه چون لامسه، ذائقه، باصره، سامعه، شامه در آن جمع است.

چشم را با همه طبقات و مايعات لازم، و شكل زيبا، و رنگ آراسته، و پلك و مژه و ابرو، و قابليت گردش، و سزاوار ديدن همه مناظر بزرگ و كوچك از آسمانها گرفته تا ذرات ريز براى او قرار ميدهد.

در دو طرف سر او گوش خارجى و ميانى و داخلى همراه با ابزار لازم و قدرت شنوائى كامل، و شيارهاى موج شكن كه بتواند انواع صداها را بشنود در اختيار او ميگذارد.

بينى را در وسط صورت با شكلى زيبا، همراه دو كانال كه به سقف دهان راه دارد، جهت تنفس و به ويژه استشمام بوى خوش غذاها و عطرها و رايحه گياهان و ... ميآفريند.

براى او دهان همراه با دو لب و زبان و ماهيچههاى لازم جهت بلع غذا، و به خصوص قدرت نطق و بيان آنچه در باطن و ضمير دارد مقرر ميكند، و دندانهائى منظم و سپيد و زيبا كه ابزارى براى خرد كردن غذا، و زيبائى صورت چون درّ منظوم ميسازد.

حنجرههاى استوار، داراى ضيق و وسعت لازم، و خشونت و نرمى، و صلابت جنس و كوتاه و بلند ميآفريند، تا صداى هر انسانى به ويژه خودش باشد، و با صداى ديگر انسانها همگون و همسان نباشد، و به مجرّد سخن گفتن يا آواز خواندن شناخته شود.

براى هر بخشى از بدن تا آنجا كه نياز باشد موى نرم و زبر، همراه با پيازى كه همواره موى بروياند و وسط موى داراى سوراخ باشد هم چون سرزمينى آراسته به گياهان متنوع خلق ميكند، و موى سر را چه براى مرد و چه براى زن سبب زيبائى و جلب نظر قرار ميدهد.

براى بدن دو دست همراه با ده انگشت كه سرانگشتان مزين به ناخنهائى زيباست و هر انگشتى داراى قابليت خم و راست شدن جهت انجام هر كار مثبت اعم از نوشتن، خياطى، خوشنويسى، كشيدن نقشهها گوناگون براى انوع ساختمانها، جادهها، كتابخانهها، بيمارستانها، برجها و ... ميآفريند.

و نيز دو پا براى راه رفتن، و برخاستن و نشستن همراه با دو ساق قوى و دو مچ پرقدرت و ده انگشت زيبا خلق ميكند.

و درميان شكم پس از مرى، معده اى جهت غذا براى طول عمر همراه با هزاران برنامه، و روده كوچك و بزرگ، و دو كليه براى تصفيه سموم بدن، و قدرت جذب و دفع و ... مقرر ميدارد.

و از طرفى جگرسياه جهت تصفيه خون و طحال و كيسه صفرا، و شش يا جگر سپيد براى گرفتن اكسيژن از طريق دستگاه تنفس و پخش آن به خون و از همه مهم تر كارگاهى محكم و مستحكم همراه با شگفتيها و عجايب چون قلب قرار ميدهد.

و در روان و جان صدها دستگاه معنوى و جهات حالى و ملكوتى تعبيه مينمايد تا بتواند فيوضات ربانيه، و نعمتهاى ملكوتيه جذب كند، و با ديگر هم نوعشان از پدر و مادر و زن و فرزند و ساير مردم رابطه عاطفى و عاشقانه برقرار نمايد.

اين امور و حقايق كه ساختمان بدن و جان را تشكيل ميدهد و امروز با گسترشى كه دانش پيدا كرده هر كدام از جهاتى موضوع علمى است، و زحمات چندين ساله ميطلبد تا كسى نسبت به يكى از آنها متخصص شود، و تاكنون براى هركدام از آنها دهها و صدها و هزاران كتاب نوشته شده و در عين حال ميليونها اسرار از اين ساختمان احسن تقويمى كشف نشده، و بنا به گفته فيزيولوژيستها و متخصصان فن هنوز انسان در شناخت خود اول راه است به اراده و قدرت حق به صورت استعدادهاى متنوع در نطفه نهاده شده، كه در سايه لطف و رحمت و خواست او چه در رحم مادر و چه هنگامى كه در دنيا قرار ميگيرد فعليت پيدا ميكند و به صورت انسانى آراسته و معتدل همراه با ميليونها دستگاه حياتى ظهور ميكند و منشأ آثار بسيار محيرالعقولى ميگردد كه تمدّن امروزى با همه عرض و طولش گوشه اى از آن است.

اين نكته را در اين زمينه نبايد ناگفته بگذارم كه قرآن مجيد در بسيارى از آيات خلقت انسان را مطرح فرموده، و به دقايق و لطايف وجودى اين مخلوق خاص اشاره نموده كه به خواست خدا در طول اين نوشتار در ضمن توضيح آياتى كه به تدريج در رابطه با خلقت انسان در طول سورهها به آن ميرسيم مطالب لازم را با كمك كتابهاى علمى و به ويژه روايات و دعاهاى بسياربسيار مهمى كه در تشريع جسم و جان انسان از پيامبر اسلام (عليهما السلام) و امامان معصوم در كتابهاى پرقيمت شيعه نقل شده رائه خواهم كرد.

عقل سليم و وجدان بيدار، و فطرت انسانى، و انصاف حكم ميكند، كه عبد اين مخلوق آفريده شده ى به اراده حضرت خالق كه جز مصلحت و سعادت ابدى او را نميخواهد فرمان عالمانه و حكيمانه و عادلانه حضرتش را كه در آيه شريفه تحت عنوان اعبدوا ربكم آمده است با تمام وجود و با همت عالى، و با معرفت و آگاهى و عاشقانه اطاعت نمايد و تمام حركات ظاهر و باطنش را در گردونه سعادت آفرين عبادت و بندگى قرار دهد.

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

(1)- عبس، آيه 20- 17.

(2)- مرسلات، آيه 23- 20.

(3)- مؤمنون، آيه 14- 12.

(4)- زمر، آيه 6.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

در مقابل توهین والدینم چکار کنم؟
کمترين مرتبه و بالاترين درجه اخلاص
جوان در کلام امام صادق(ع)
مکتب علمی امام جواد (ع)
آثار فرهنگى، اجتماعى و تربيتى نماز جماعت
عاشورا ، دليل وجود تشيع
بررسی عنصر رهبری در نهضت عاشورا و ويژگی های اساسی ...
قيام عاشورا و گستره ي معناي امر به معروف و نهي از ...
منازل سلوک عرفانی در آیینه حج
سنخ احکام جدید در عصر ظهور امام زمان(عج)

بیشترین بازدید این مجموعه

پیامبر ما کیست؟
جهاد ، مقابله با بى‏مهرى
مهمانداری دراسلام
نگاهى به مقام حضرت زينب سلام الله علیها
جلوه های هنر و زیبایی در قرآن
آزادی حقیقی در فرهنگ حسینی
افزایش رزق و روزی با نسخه‌ امام جواد (ع)
 اهداف والاى ازدواج در اسلام‏  
عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری(س)
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^