فارسی
شنبه 01 ارديبهشت 1403 - السبت 10 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

آثار مثبت عمل - جلسه سیزدهم (2) - (متن کامل + عناوین)

 

دستور قرآن به ترك مداهنه با كفار و مشركان

قرآن مجيد به پيغمبر صلى الله عليه و آله مى فرمايد: «وَدُّوا» «1» مردم مكه دوست دارند كه:

______________________________
(1)- قلم (68): 9؛ دوست دارند نرمى كنى تا نرمى كنند.

 

«لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ» با آنها سازش كنى، تا آنها هم با تو بسازند. تمام بلاها و رنج ها هم تمام مى شود و از بين مى رود. ولى پيغمبر صلى الله عليه و آله مى دانست كه تمام برنامه ها به زمان مقرر گره خورده است؛ «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا» «1» اما زمان معينى دارد و رسول خدا صلى الله عليه و آله آن مقدار زمان را صبر كردند تا مسأله هجرت پيش آمد.

چند سال بعد از هجرت، با صد هزار نفر نيروى مؤمن و مسلح، مكه را محاصره كردند. آن قلدرها و مشركان، همه در محاصره قرار گرفتند. رسول خدا صلى الله عليه و آله مكه را فتح كرد، در حالى كه مشركان طبق آيات قرآن در اين جنگ برده مسلمانان شدند، اما پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله اين ها را فرمود:

«انْتُمُ الطُلَقاء» «2»

همه شما را آزاد كردم.

زينب كبرى عليها السلام نيز به اين معنا در مجلس يزيد اشاره كرد: اى پسر غلامان خانواده ما! شما برده زاده پست هستيد.

 

صبر در نتايج اعمال

در ديدن نتايج كوشش هاى مثبت، نبايد عجله كرد. مثلًا كسى بگويد: من امسال همه روزه هايم را گرفتم، نمازهايم را به جماعت خواندم، در سحرها نماز شب خواندم، ختم قرآن كردم، گريه كردم، نتيجه اش كجا است؟

به چه كسى وعده داده اند كه نتايج كوشش هاى مثبت، همراه با زمان كوشش باشد؟ خدا به پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود: «وَ رَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ» «3» آوازه ات را عالم گير و بلند مرتبه مى كنم. اما هنگام تبليغ و فعاليت او، آوازه اش عالم گير شد؟ هزار و پانصد سال طول كشيده تا آوازه اش عالم گير شده و حالا به جايى رسيده است كه دشمنان از اين حقيقتى كه نمى توانند جلوى آن را بگيرند در وحشت عجيبى قرار گرفته اند، و در آينده پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله و فرهنگ او جهان را خواهد گرفت، پس بايد بجنگيم؛ اما اين جنگ سودى به حال دشمنان ندارد. بيدارى اسلامى در عالم غوغا مى كند و كفر دچار بن بست مى شود. اسلام در حال خروج از بن بستى است كه براى

______________________________
(1)- انشراح (94): 5؛ پس بى ترديد با دشوارى آسانى است.

(2)- بحار الأنوار: 97/ 59، باب 9، حديث 6؛ «الْبَزَنْطِيِّ عَنِ الرِّضَا عليه السلام قَالَ ذُكِرَ لَهُ الْخَرَاجُ وَ مَا سَارَ بِهِ أَهْلُ بَيْتِهِ فَقَالَ الْعُشْرُ وَ نِصْفُ الْعُشْرِ عَلَى مَنْ أَسْلَمَ طَوْعاً تُرِكَتْ أَرْضُهُ بِيَدِهِ يُؤْخَذُ مِنْهُ الْعُشْرُ وَ نِصْفُ الْعُشْرِ فِيمَا عَمَرَ مِنْهَا وَ مَا لَمْ يَعْمُرْ مِنْهَا أَخَذَهُ الْوَالِي فَقَبَّلَهُ مِمَّنْ يَعْمُرُهُ وَ كَانَ لِلْمُسْلِمِينَ وَ لَيْسَ فِيمَا كَانَ أَقَلَّ مِنْ خَمْسَةِ أَوْسَاقٍ شَيْ ءٌ وَ مَا أُخِذَ بِالسَّيْفِ فَذَلِكَ لِلْإِمَامِ يُقَبِّلُهُ بِالَّذِي يَرَى كَمَا صَنَعَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله بِخَيْبَرَ قَبَّلَ أَرْضَهَا وَ نَخْلَهَا وَ النَّاسُ يَقُولُونَ لَاتَصْلُحُ قَبَالَةُ الْأَرْضِ وَ النَّخْلِ الْبَيَاضُ أَكْثَرُ مِنَ السَّوَادِ وَ قَدْ قَبَّلَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله خَيْبَرَ وَ عَلَيْهِمْ فِي حِصَّتِهِمْ الْعُشْرُ وَ نِصْفُ الْعُشْرِ قَالَ وَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ إِنَّ أَهْلَ الطَّائِفِ أَسْلَمُوا فَأَعْتَقَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله وَ جَعَلَ عَلَيْهِمُ الْعُشْرَ وَ نِصْفَ الْعُشْرِ وَ أَهْلُ مَكَّةَ كَانُوا أُسَرَاءَ فَأَعْتَقَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله وَ قَالَ أَنْتُمُ الطُّلَقَاءُ».

كافى: 3/ 513، حديث 2؛ «صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى وَ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ قَالَا ذَكَرْنَا لَهُ الْكُوفَةَ وَ مَا وُضِعَ عَلَيْهَا مِنَ الْخَرَاجِ وَ مَا سَارَ فِيهَاأَهْلُ بَيْتِهِ فَقَالَ مَنْ أَسْلَمَ طَوْعاً تُرِكَتْ أَرْضُهُ فِي يَدِهِ وَ أُخِذَ مِنْهُ الْعُشْرُ مِمَّا سَقَتِ السَّمَاءُ وَ الْأَنْهَارُ وَ نِصْفُ الْعُشْرِ مِمَّا كَانَ بِالرِّشَاءِ فِيمَا عَمَرُوهُ مِنْهَا وَ مَا لَمْ يَعْمُرُوهُ مِنْهَا أَخَذَهُ الْإِمَامُ فَقَبَّلَهُ مِمَّنْ يَعْمُرُهُ وَ كَانَ لِلْمُسْلِمِينَ وَ عَلَى الْمُتَقَبِّلِينَ فِي حِصَصِهِمُ الْعُشْرُ وَ نِصْفُ الْعُشْرِ وَ لَيْسَ فِي أَقَلَّ مِنْ خَمْسَةِ أَوْسَاقٍ شَيْ ءٌ مِنَ الزَّكَاةِ وَ مَا أُخِذَ بِالسَّيْفِ فَذَلِكَ إِلَى الْإِمَامِ يُقَبِّلُهُ بِالَّذِي يَرَى كَمَا صَنَعَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله بِخَيْبَرَ قَبَّلَ سَوَادَهَا وَ بَيَاضَهَا يَعْنِي أَرْضَهَا وَ نَخْلَهَا وَ النَّاسُ يَقُولُونَ لَايَصْلُحُ قَبَالَةُ الْأَرْضِ وَ النَّخْلِ وَ قَدْ قَبَّلَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله خَيْبَرَ وَ عَلَى الْمُتَقَبِّلِينَ سِوَى قَبَالَةِ الْأَرْضِ الْعُشْرُ وَ نِصْفُ الْعُشْرِ فِي حِصَصِهِمْ وَ قَالَ إِنَّ أَهْلَ الطَّائِفِ أَسْلَمُوا وَ جَعَلُوا عَلَيْهِمُ الْعُشْرَ وَ نِصْفَ الْعُشْرِ وَ إِنَّ أَهْلَ مَكَّةَ دَخَلَهَا رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله عَنْوَةً فَكَانُوا أُسَرَاءَ فِي يَدِهِ فَأَعْتَقَهُمْ وَ قَالَ اذْهَبُوا فَأَنْتُمُ الطُّلَقَاءُ».

(3)- انشراح (94): 4؛ و آوازه ات را برايت بلند نكرديم؟

 

آن ساخته اند.

اين معناى «وَ رَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ» است، ولى اين معنا در آن لحظه اول نبوده است.

پانزده قرن گذشته است. اين سؤال كه نتيجه ماه رمضان و ختم قرآن و گريه هاى شبانه من چه شد؟ اين توقعى بر خلاف نظام هستى و اراده حضرت حق است.

 

تأخير استجابت دعا

حضرت يعقوب عليه السلام پيغمبر بود، پدر و جد و پسر او هم پيغمبر بودند. چنين انسانى بايد نيمه شب ناله خالصانه كند، در خانه خدا را بزند و اشك بريزد، تا حاجتش را بگيرد.

گريه يعقوب عليه السلام و دعاى او كه عيب نداشت. بلكه گريه خالص الهى بود. انسانى كه از جدّ او تا نوه هاى بعد از او تا زمان زكريا عليه السلام همه پيغمبر بودند، وقتى فرزندانش از صحرا برگشتند، گفتند: يوسف عليه السلام را گرگ خورده است: «فَأَكَلَهُ الذّئْبُ» «1» يعنى او را فراموش كن. دنبال او هم نگرد و اميدى هم نداشته باش. يعقوب عليه السلام در نيمه شب به در خانه خدا رفت و يك كلمه گفت: خدايا! عزيز من را به من برگردان.

آيا يك ساعت بعد يوسف عليه السلام را آوردند و در دامن او گذاشتند؟ يعقوب عجله و شتاب نداشت. به پروردگار فرصت داد. خدا هم دعاى او را بعد از چهل سال مستجاب كرد.

عجيب تر از اين دعا، دعاى بعضى از مردم مؤمن است؛ كه با اشك و ناله دعا مى كند: خدايا! لطف و رحمت و عنايت و نعمتت را مى خواهم، اين دعا از دعاهاى مستجاب است، اما چه وقت مستجاب مى شود؟ قيامت كه برپا مى شود، خداوند اين مؤمن را مى خواهد. مى گويد: در نيمه شب، با حال خوش، اشك چشم و اخلاص از من رحمت، كرامت، لطف و محبت خواستى، چون من امور را تدريجى قرار دادم، زمانى كه براى استجابت دعاى تو گذاشته بودم، اكنون است،

______________________________
(1)- يوسف (12): 17؛ پس گرگ، او را خورد.

 

 

دعاى تو مستجاب است. هر چه كه آن شب از من خواستى، در اختيار تو است.

حضرت مى فرمايند: وقتى نتيجه دعا را مى بيند، مى گويد: اى كاش حتى يك دعاى من هم در دنيا مستجاب نمى شد. كاش همه دعاهايم در اينجا مستجاب مى شد؛

«الأُمُورُ مَرْهُونَةٌ بِأَوْقاتِها» «1»

امور به اوقات خود واگذار شده اند.

 

كوشش مثبت و منفى در قرآن

شش آيه در قرآن است كه در سه آيه اول كوشش هاى مثبت در مسير صحيح انجام مى گيرد، چون كوشش هاى مثبت گاهى در مسير غلط است. مثلًا فردى با چند ميليون تومان درمانگاه درست مى كند كه با آن چندين ميليون سود كند. اين كوشش مثبت است، اما مسير و هدف آن غلط است.

پروردگار اين كوشش هاى مثبت كه در مسير غلط است را يك لحظه هم قبول نمى كند. آنها زحمت هاى سنگينى است كه هدر مى رود.

اما كوشش هاى مثبتى كه راه آن درست است؛ «فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى و اتَّقَى » «2» كلمه «اعطى» به اين خاطر است كه اين انسان، احسان و كار خير مى كند، در كمال بزرگوارى به مردم، مى بخشد، بلكه با آقايى، كرامت، عظمت انسانى، شرف آدمى از خودش هزينه مى كند.

 

بوسيدن پول به هنگام انفاق

امام باقر عليه السلام هر وقت مى خواست به يك مستحق پولى بدهد، پول را مى بوسيدند، روى چشم مى گذاشتند، به اين عنوان كه دست مستحق دست خدا است و همين كه جلوى مستحق پول را مى بوسيدند، يعنى اى نيازمند! اين پول را امام باقر عليه السلام به تو نداده است. اين پول براى خدا است و من يك واسطه بودم.

______________________________
(1)- بحارالانوار: 74/ 167، باب 7، حديث 2؛ «قَالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَيْراً جَعَلَ لَهُ وَزِيراً صَالِحاً إِنْ نَسِيَ ذَكَّرَهُ وَ إِنْ ذَكَرَ أَعَانَهُ سِيرُوا سَيْرَ أَضْعَفِكُمْ الْفِرَارُ مِمَّا لَايُطَاقُ مَنِ اسْتَوَى يَوْمَاهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ ... الْأُمُورُ مَرْهُونَةٌ بِأَوْقَاتِهَا الْهَدِيَّةُ تُذْهِبُ السَّخِيمَةَ تَصَافَحُوا فَإِنَّهُ يَذْهَبُ بِالْغِلِّ الْهَدِيَّةُ تُورِثُ الْمَوَدَّةَ وَ تَجْدُرُ الْأُخُوَّةَ وَ تُذْهِبُ الضَّغِينَةَ وَ تَهَادَوْا تَحَابُّوا نِعْمَ الشَّيْ ءُ الْهَدِيَّةُ أَمَامَ الْحَاجَةِ اهْدِ لِمَنْ يَهْدِيكَ الْهَدِيَّةُ تَفْتَحُ الْبَابَ الْمُصْمَتَ نِعْمَ مِفْتَاحُ الْحَاجَةِ الْهَدِيَّةُ الْمَرْءُ مَخْبُوٌّ تَحْتَ لِسَانِهِ مَا يُصْلِحُ لِلْمَوْلَى فَعَلَى الْعَبْدِ حَرَامٌ الْهَدَايَا رِزْقُ اللَّهِ مَنْ أُهْدِيَ إِلَيْهِ شَيْ ءٌ فَلْيَقْبَلْهُ إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ كَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَاهْدُوا إِلَيْهَا طَرَائِفَ الْحِكَمِ».

(2)- ليل (92): 5؛ اما كسى كه [ثروتش را در راه خدا] انفاق كرد و پرهيزكارى پيشه ساخت.

 

اهميت تقوا در عمل نيك

اين كوشش در راه معنوى، كوشش مادى است، اما راه آن الهى است: «فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى و اتَّقَى » اين عطا كننده به شدت اهل اجتناب از هر گناهى است. در عطاى او منت، ريا، خودنمايى و توقع از طرف مقابل نيست، بلكه «وَ اتَّقَى » عطاى آن پيچيده به تقواست «وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنَى » «1» كه افعل تفضيل است؛ عطا كننده، تقوا هم به خرج داده و نيكوترين نيكى ها را هم براى قيامت در نظر گرفته است.

«وَ لَلْأَخِرَةُ خَيْرٌ لَّكَ مِنَ الْأُولَى » «2» خداوند نيز اين هزينه و تقوا را به نيكوترين نيكى ها به نتيجه مى رساند. خدا مى فرمايد: «فَسَنُيَسّرُهُ لِلْيُسْرَى » «3» راه رسيدن او نتايج كوشش هاى مثبت را براى او آسان مى كنم، كه اين كار و كوشش در به صورت گره گشايى در كارش باشد و در آخرت به صورت بهشت درآيد.

 

توبه در ماه رمضان

رسول خدا صلى الله عليه و آله از ماه رمضان به

«شَهْرُ التَّوْبَةِ» «4»

تعبير كرده اند. توبه يك كوشش مثبت و بسيار پرارزش است. آدمى كه توبه مى كند، يعنى از راه شيطان برمى گردد و به جانب خدا مى رود. اين كوشش مثبت سه نتيجه در دنيا و دو نتيجه در آخرت دارد.

 

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

______________________________
(1)- ليل (92): 6؛ و وعده نيكوتر را [كه وعده خدا نسبت به پاداش انفاق و پرهيزكارى است ] باور كرد.

(2)- ضحى (93): 4؛ و بى ترديد آخرت براى تو از دنيا بهتر است.

(3)- ليل (92): 7؛ پس به زودى او را براى راه آسانى [كه انجام همه اعمال نيك به توفيق خداست ] آماده مى كنيم.

(4)- بحار الأنوار: 93/ 340، باب 46، حديث 5؛ «أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله شَهْرُ رَمَضَانَ شَهْرُ اللَّهِ عز و جل وَ هُوَ شَهْرٌ يُضَاعِفُ اللَّهُ فِيهِ الْحَسَنَاتِ وَ يَمْحُو فِيهِ السَّيِّئَاتِ وَ هُوَ شَهْرُ الْبَرَكَةِ وَ هُوَ شَهْرُ الْإِنَابَةِ وَ هُوَ شَهْرُ التَّوْبَةِ وَ هُوَ شَهْرُ الْمَغْفِرَةِ وَ هُوَ شَهْرُ الْعِتْقِ مِنَ النَّارِ وَ الْفَوْزِ بِالْجَنَّةِ أَلَا فَاجْتَنِبُوا فِيهِ كُلَّ حَرَامٍ وَ أَكْثِرُوا فِيهِ مِنْ تِلَاوَةِ الْقُرْآنِ وَ سَلُوا فِيهِ حَوَائِجَكُمْ وَ اشْتَغِلُوا فِيهِ بِذِكْرِ رَبِّكُمْ وَ لَايَكُونَنَّ شَهْرُ رَمَضَانَ عِنْدَكُمْ كَغَيْرِهِ مِنَ الشُّهُورِ فَإِنَّ لَهُ عِنْدَ اللَّهِ حُرْمَةً وَ فَضْلًا عَلَى سَائِرِ الشُّهُورِ وَ لَايَكُونَنَّ شَهْرَ رَمَضَانَ يَوْمُ صَ وْمِكُمْ كَيَوْمِ فِطْرِكُمْ».

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

آثار ایمان- جلسۀ سوم
تجارت معنوی - جلسه اول
زنان اهل بهشت‏
قرارداد همسر عمران با خداوند
انواع هدايت الهي
تبيين ظالم و درجات ظلم
گرفتار شدن لنين در دست هگل
ارزشها و لغزشهای نفس - جلسه هیجدهم
پیوند با ابی‌عبدالله(ع)، تنها راه پیروزی در سلوک ...
هدايت تكوينى و تشريعى - جلسه پنجم (2) – (متن کامل + ...

بیشترین بازدید این مجموعه

ارزشها و لغزشهای نفس - جلسه هیجدهم
اندیشه در اسلام - جلسه هفتم
اجابت دعوت بندگان معصيت‏كار
تقدير روزى حلال
انفاق به قدر بضاعت
علامت چهارم: عزت و شجاعت در برابر دشمنان خدا
انواع هدايت الهي
خاطره‌اي در لذت ياد خدا
گرفتار شدن لنين در دست هگل
پاداش دنیوی و اخروی پروردگار برای مؤمنین

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^